Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 86723

قربانی کردن، وحشی گری" مقدس "

14 دسامبر 2015, 05:34, توسط د عبدالله فكور

آقاى ياسين!!
پس از نشر قسط هايى كتاب برادر حكمتيار (آيا عيبى در قرآن يافته اند؟) نوشته بودى كه به زودى پاسخم را خواهم داد، اما من پيشبينى كرده بودم كه تو و استادانت خيلى كوچكتر و ناتوان تر از آن ايد كه در برابر بحثهاى علمى و استدلال محكم اين كتاب ردى داشته و از افكار غلط تان دفاع كنيد، يكى از رفقايت (بهمن) نيز همين پيش بينى را داشت. با وجود آن چند بارى به سايت مورد پسندت كابل پريس سرزدم تا ببينم كه به وعده ات وفا كرده اى يا نه و در رابطه به كتاب برادر حكمتيار ملاحظه و پاسخى يافته اى يا نه، اما نه تنها تو را وعده خلاف و پيشبينى ام را درست يافتم بلكه ديدم از نشر افكار بى مايه و بى پايه ات در سائر موارد نيز افتاده اى، گمان كردم شايد به پوچى افكارت پى برده و حقيقت را درك كرده اى، ناگاه پس از عيد قربان نوشته ات با اين عنوان (قربانی کردن وحشی گری مقدس) را خواندم، آن را در كتاب آقاى سها (نقد قرآن) و زير اين عنوان نيز خوانده بودم (تمايل شديد خدا به كشتار حيوانات)، كه برادر حكمتيار پاسخى خيلى علمى، دقيق و جامع و شايد جالبتر از كتاب (آيا عيبى در قرآن يافته اند؟) به داكتر سها دارد كه من يك بخش آن را كه به نقد سها بر ذبح حيوانات پرداخته در برابر تو و همفكرانت مى گذارم:
يكى ديگر از عناوين نقدنامه سها اين است: (تمايل شديد خدا به كشتار حيوانات) كه در زير آن مى نويسد:
إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ* الكوثر: 1-2
ترجمه: ما به توكوثر داديم، پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن.
در آيه ى فوق از كشتن حيوانات بعنوان كار نيكى ياد شده است كه خدا به آن فرمان داده است. همچنين در بعضى مراسم مذهبى اسلام مثل حج، كشتن حيوانات جزو واجبات است. مثلا در حال حاضر هر ساله حدود 2ميليون گوسفند در مراسم حج سربريده مى شوند. با توجه به اينكه با پيشرفت دانش، ما مى دانيم كه حيوانات همچون ما احساس و عاطفه دارند و درد مى كشند و حتى در سطحى پائين تر از ما تفكر دارند اين اصرار به حيوان كشى قابل قبول نيست. بنظر مى رسد كه اين حيوان كشى از تورات به قرآن راه يافته است. خداى تورات بشدت از كشتار حيوانات و كباب كردن و سوزاندن آنان لذت مى برد و بر آن تاكيد مى ورزد. اگر اين مذاهب از طرف خدا بودند انتظار مى رفت كه خدا به مصرف ناچيز و ضرورى گوشت تاكيد مى كرد و انسانها را به جايگزين كردن گوشت با مواد غذائى گياهى ترغيب مى كرد!!
اعتراض سها نه تنها بيهوده است و از نافهمى او مايه گرفته بلكه خودغرضانه نيز است!! از او مى پرسم: آيا هر ذبح كردن حيوان را ظلم مى خوانى و خلاف عاطفه مى گيرى يا تنها ذبح حيوان از سوى مسلمانان در مراسم مذهبى شان؟!! آرى خدا قربانى را مى پسندد، و قربانى يكى براى ديگرى و براى اهدافى بزرگ و سترگ را ارج مى گذارد و پاداش مى دهد، و آن را سنت فراگير در تمامى كائنات و تمامى جانداران قرار داده است، اين را يقيناً مى پسندد كه مسلمان در مراسم مذهبى اش قربانى تقديم كند، تا هم او و اهلش از گوشت آن مستفيد شوند و هم كم از كم يك سوم آن را به فقير و مسكينى بدهد كه در طول يك سال مكمل چند بارى نيز بوى گوشت پخته به مشامش نخورده و لذت آن را نچشيده، آن كه روز سه بار و گوشتهاى گوناگون مى خورد به ياد اين همنوعان محروم و نيازمند خود نيز بيفتد و از سفره رنگين خود لقمه اى به گرسنه ها بدهد. جناب سها! راست بگو تا حال چند من گوشت خورده اى و چه مقدار گوشت كباب شده را؟!! و چند لقمه آن را به فقير و مسكين داده اى؟!! آيا به اين سفارشت عمل نيز كرده اى كه در عوض گوشت سبزيجات تناول كنى؟ آيا از شير، پلنگ، گرگ، پشك ... نيز مى خواهى از دريدن حيوان ديگر خوددارى كنند، گوشت خوردن را ترك گويند و علف بخورند؟!! آيا نمى دانى كه علف نيز احساس دارد و درد بريده شدن با داس و كارد و سوختن را احساس مى كند و درد مى كشد؟!! حيوانى را نشانم بده؛ از بكتريا تا فيل؛ كه زنده جانى (نبات يا حيوان) ديگر را ندرد، نكشد و نه خورد؟!! اگر اين رأى پوچ را بپذيريم كه يك زنده جان حق خوردن زنده جان ديگر را ندارد بايد دندانهاى تمامى حيوانات را بشكنيم و چنگالهاى تمامى پرندگان را قطع كنيم!! بايد اين طبيعت را از بنياد تغيير دهيم و جهانى ديگر و نظامى ديگر در كائنات جستجو كنيم. چه ديده درا و بى آزرم است آن كه ديگران را به كارى سرزنش مى كند كه خود انجام داده و انجام مى دهد؟!!
جناب سها! تو نمى دانى كه سنت ذبح حيوان چرا و با كدام انگيزه و هدف در اسلام جارى شد، چرا ابراهيم عليه السلام خواست فرزندش اسمعيل را ذبح كند و خداوند اين ذبح و قربانى پسر را به قربانى حيوان تعويض كرد!! و آن را ذِبح عظيم نام گذارى كرد!! فلسفه و خلفيه و پيش زمينه اش چنين است: قبل از وضع اين سنت؛ برخى از انسانها فرزندان شان را به نام معبودهاى شان ذبح مى كردند، برخى ذبح پسر را وسيله تقرب به معبود و خداى شان مى پنداشتند، برخى ديگر آن را وسيله نجات از مصيبتها و بلاهاى بزرگ مى گرفتند؛ به اين گمان بودند كه خشم خدايان شان را با تقديم چنين قربانى فرو مى نشانند، برخى آن را چون نذر بر عهده مى گرفتند؛ تا دعاء هاى شان اجابت گردد و به مقاصد بزرگ شان نائل شوند!! اين سنت سيئه به پيمانه اى وسيع فراگير بود، به پيمانه اى كه پيامبر عليه السلام مى فرمايد: من پسر دو ذبيح الله هستم، اسمعيل و عبد الله، يكى را ابراهيم عليه السلام به قربانى آماده كرد و ديگرش را جدش عبدالمطلب نذر گذاشته بود ولى در عوضش صد شتر قربانى كرد. مريم عليه السلام نيز از سوى مادرش نذر معبد شده بود. خداوند كريم خواست اين باور خرافى را به دست يكى از پيامبران بزرگش باطل كند، ابراهيم عليه السلام را براى اين مأموريت برگزيد، او در رؤياء اش به گونه مكرر ديد كه يگانه پسرش اسمعيل را ذبح مى كند، تعبيرش اين بود كه بايد پسرش را ذبح كند، خوابش را با اسمعيل عليه السلام در ميان گذاشت و رأيش را خواست، او در پاسخش گفت: پدر گرامى! به آنچه مأمور شده اى انجام ده، إن شاء الله مرا شكيبا خواهى يافت!! هر دو به سوى مذبح منا به راه افتادند، آنگاه كه هر دو تسليمى شان را به رضاء الهى به نمايش گذاشتند و ابراهيم پسرش را رو بر زمين انداخت، و كارد را بر گردنش فشار داد، ندايى شنيد: آى ابراهيم! اين رؤياء را راست انگاشتى (و به مقتضاى آن عمل كردى)، چون به سوى زمين نگريست؛ به جاى پسرش گوسفندى را يافت كه گردنش را بريده است، به اين ترتيب بساط ذبح پسران برچيده شد و به ذبح حيوان تعويض گرديد. همانگونه كه (بت) مجسمه خداى انسان گونه؛ به دست ابراهيم شكستانده شد، بت كسى كه هم در زندگى اش پرستيده مى شد و هم پس از مرگش و در چهره يك بت نيز؛ ، طواف قصر ها و قبر ها نيز به دست همين ابراهيم بت شكن به طواف خانه خدا؛ و سجده در پاى زورمندان به سجده در برابر خدا تعويض گرديد. يكى نشانه تحقير انسان و ديگرى وسيله سربلندى و عزتش، يكى نشانه بردگى و ديگرى موجب آزادگى، آن يكى براى هميش تحريم شد و اين ديگر جزء مناسك قرار گرفت. آيا عجيب نيست كه كسى اين ذبح مقدس؛ با انگيزه خداپرستى و كمك به فقراء و مستمندان را قابل اعتراض مى خواند ولى ذبح روزانه مليونها حيوان در اروپا و امريكا و شكار مليونها تن ماهى از بحرها و آنهم به غرض تجارت و در برابر دالر را نه تنها قابل اعتراض نمى يابد بلكه ذبح متمدانه مى خواند!! شايد برخى از اين قلم بدستان مزدور ادعاء كنند كه ماهى را ذبح نمى كنند، بلكه از آب برون مى كشند!! اما اينها نمى دانند كه درد بيرون كشيدن ماهى از آب به همان پيمانه اى برايش درد آور است كه براى انسانى درد فروبردن سرش در آب و تا آنگاه زير آب نگهداشتنش كه جان دهد!! كسى كه اين را نمى پذيرد؛ دعاء مى كنم بدست مأموران سى آى اى بيفتد و مطابق دستور جورج بش شكنجه شود كه به مستنطقين سى آى اى اين اختيار را داده بود كه مى توانند متهمان را غرض كسب معلومات با اين گونه شكنجه تعذيب و به اعتراف و افشاء معلومات وادارند. كسانى كه اين شكنجه دردناك را تجربه كرده اند؛ مى گويند: نسبت به اين شكنجه ترجيح مى دادم گردنم را ببرند و يا شاجور كلشنكوف را در سينه ام خالى كنند!!

دكتور فكور

جستجو در کابل پرس