Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 86706

به قوم عزتمند و سربلند پشتون درود و سلام می فرستم و ادای احترام و ادب دارم!

4 اكتبر 2015, 18:05, توسط پرویز "بهمن"

چرا بسیاری نخبگان پشتون آرمانهای خویش را در جنایات طالبان جستجو می کنند؟

درین روز ها جنایات وحشتناک طالبان در قندوز در سر خط اخبار حقوق بشر بین المللی و جامعه چند پارچه افغانستان قرار دارد. بسیاری ها خواهان رسیدگی جنایات طالبان در دادگاه های حقوق بشر بین المللی اند. امایک تعداد نخبگان سیاسی پشتون از ارگ ریاست جمهوری و پارلمان افغانستان گرفته تا فرد عادی آن جنایات طالبان را نمادی از قدرت نمایی قومی در شمال افغانستان می شمارند و به آن افتخار می کنند. هر نوع تقبیح و مخالفت با طالبان را دشمنی با پشتون ها می شمارند.
پرسش اساسی اینست که چرا بسیاری نخبگان پشتون از جنایات طالبان دفاع می کنند؟
واقعیت اینست که در پی حوادث یازدهم سپتمبر و سقوط امارت طالبان و اوج گیری روحیه ضد طالبان در سطح جهان بسیاری نخبگان چپی و راستی طالب پرست خود را با رنگ زمانه عیار ساخته شعار های ضد طالبان سر می دادند، ولی در عمق قلب شان عشق و علاقمندی به طالبان را پنهان نگه میداشتند. اما تنها یک نفر ازین امر استثنا بود و آن روستار تره کی است. او در چهارده سال اخیر با استفاده از هر فرصت و هر تریبون با جسارت از جنایات طالبان دفاع می کرد و وحشت طالبان را مقاومت ملی می نامید.
اما در چهارده سال گذشته آهسته آهسته وضعیت تغییر کرد، با قدرت گرفتن و افزایش جنایات طالبان، طالب پرستان نیکتانی دار و حتا لبسرین دار مثل شکریه بارکزی نیز قدرت گرفتند. آنها به شکل علنی جرات دفاع از جنایات طالبان را یافتند. چنانچه یک تعداد نخبگان سیاسی پشتون مثل خلیلزاد، غنی احمدزی، کرزی، احدی، جلالی، اتمر و یک تعداد دیگر جامعه جهانی را قناعت دادند که طالبان نمادی از فرهنگ و هویت پشتون هستند. جنگ با طالبان جنگ با پشتون ها است.
هم چنان پاکستانی ها از پرویز مشرف گرفته تا جنرال حمید گل، مولانا فضل الرحمن و یک تعداد دیگر غرب را قناعت دادند که طالب یعنی پشتون و پشتون یعنی طالب. بگونه مثال پرویز مشرف اولین کسی است که در نخستین سفرش به کاخ سفید بعد از یازدهم سپتمبر تروریسم طالبان را تروریسم قومی تعریف کرد و گفت:" جنگ امریکا با بن لادن ، جنگ با یک نفر است و لی جنگ با طالبان جنگ با قبایل پشتون است".
ثمره دپلوماسی پاکستانی ها و نخبگان پشتون را می توان آشکارا در تغییر ذهنیت غربی ها دید. چنانچه بارها رهبران کاخ سفید و انگلیس اعلام کردند که طالبان دشمنان ما نیستند جنگ ما با القاعده است، نه با طالبان. این در حالی بود که طالبان بحیث یک گروه وحشی بحیث پروژه استخباراتی از نام پشتون توسط غرب و پاکستان ساخته شدند و مرتکب جنایات بی سابقه در افغانستان و سطح جهان شده اند.
در سالهای اخیر هر قدر جنایات طالبان شدت گرفت به همان اندازه حمایت از طالبان نه تنها در میان پشتونها افزایش یافت، بلکه جامعه جهانی آنرا بحیث قدرت نمایی پشتونها برسمیت شناختند و سر سازش و معامله را در پیش گرفتند.
سیاست رسمی طالب پروری کرزی و غنی نقش کلیدی در جلب حمایت عوام پشتون بطرف طالبان شده است. کرزی بار ها طالبان را برادر خواند و از زندانها آزاد ساخت. غنی ازین هم پیشتر رفت رفت و از همه خواست که از طالبان معذرت بخواهند و خواهان تعادل قومی در زندانها شد.
تا چند سال پیش یک تعداد معدودی نخبگان پشتون از جنایات طالبان پشتیبانی می کردند ولی سقوط قندوز اوج حمایت از جنایات طالبان را نشان می دهد. نقش ناقلین پشتون و طالبان در سقوط قندوز در هماهنگی با مدیریت ارگ کابل در واقع اوج قدرت نمایی پشتونها را در معادلات قدرت در شمال نشان می دهد. جنایات طالبان برای بسیاری پشتونها ارزش انسانی ندارد. در تاریخ سه سده اخیرنسل کشی و وحشت آفرینی یک ابزار نیرومند دست یابی بقدرت بوده است. ازین طریق آنها صاحبان خراسان و افغانستان شدند. به نظر می رسد در سده بیست و یکم هم نسل کشی برای تداوم قدرت در دستور فاشیزم افغان قرار دارد.
چه باید کرد به فاشیزم تسلیم شد و یا مبارزه نمود؟
به باور این قلم در افغانستان نمی توان با فاشیزم افغان با زبان انسانی مولا نای بزرگ و یا سیاست ضد تشدد گاندی حرف زد. باید فاشیزم را با مقاومت و نبرد پاسخ داد. فاجعه قندوز باید همه را از خطر فاشیزم بیدار ساخته باشد. شاید بهتر باشد بجای بحث های بی ثمر با فاشیست های افغان در مورد جنایات طالبان باید در جستجوی راه های مقابله با فاشیزم شد. صرف ازین طریق می توان به فاشیست های افغان فهماند که بیش از این با نسل کشی نمیتوانند حکومت کنند.

هارون امیرزاده

جستجو در کابل پرس