Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 20280

بازهم اندرباب داکترعبدالرحمن وسازمان راوا و گوشمالی مختصر کبیر جان عبادی

20 اكتبر 2008, 09:35, توسط مولوي حقگو

آقاي خوشيوال ! ميخواهم بگويمم خداوند منان بدر ومادر شمارا بيامرزد با نوشته هاي خوب تا ن بخصوص در موردداكتر عبدالرحمن خيلي از مسائل نگفته ر ا بازگو كرديد.
و اما از جناب عبادي وكيل مدافع داكتر عبدالرحمن سئوال ميكنم كه ايشان در ددفاعيه مرحومي نوشته بودندكه عبدالرحمن خلقي نبود برچمي نبود ستمي نبود شعلئي نبود اخواني هم كه نبود و بآلآخره مسلمان هم نبود بس كه بود چه بود كسانيكه وي را از نزديك ميشناسند به شعله ئي بودن ايشان تآكيد دارند و امارابط عبدالرحمن با مسعود داستان طولاني و بحث قابل تامل دارد و لي آنچه به اختصار ميشود گفت اين است كه يك تعداد خناساني كه توان راست گفتن و حق شنيدن راندارند مجبورند از طرفند هاي شيطان بزرك و استاد ملعون ا كه همان خناسيت است استفاده كنند عبدالرحمن و دو ستانش با استفاده از همين روش خودرا در كنار مسعود جازدند و بدين با ور بودند كه اقاي مسعود شخصيت نظامي خودخاه وجاه طلب و بي سواد است اگر در كنار ايشان قرار داشته باشند با تعر يف وتمجيد ازوي ميتوانند به اهداف دراز مدت خويش برسند براي عبدالرحمن و دوستانش فرقي نميكرد كه در كجا وكدام سنگر قرار دارند مهم اين بود كه ايشان خود چه موقفي د ارند وچه كاري انجام دهند بطور مثال در زمانيكه عبدالرحمن و ها شمي تخاري با كمال ارادت و اخلاص مصروف با بوسي و دست بوسي مسعود در بنجشير بودند رفيق شفيق و مغز متفكر سازمان عبدالرحمن بنام داكتر مهدي در كنار منصور آغاي قومندان خون خوار حزب اسلامي حكمتيار در و لسوالي اند رآب بودند ايشان هم ماند سائر برادران از بيسوادي و نا فهمي منصور استفا ده مينمودند و كارهاي سازماني خودرا خودرا اچام ميدادند تا اينكه بعد از آتش بس مسعود با روسها مسعود با ادعاي باكسازي بشت جبه به اندرآب لشكر كشيد و جنگ بين مسعود و منصور آقا درگرفت چالب اين بود كه داكتر مهدي چنان از موضع حزب اسلامي ومنصور خون آشام به دفاع برداخت كه سرانجام به اسارت نيروهاي مسعود افتاد وباچشم ودست بسته به بنچشير منتقل گرديد در آن زمان زمزمه هاي بگوش ميرسيد كه مهدي محاكه ميشود واگر اعدام نشود به حبس ابد محكوم و يا در نهايت از داخل خاك افغانستان تبعيد ميشود ... ولي با وساطت هاشمي مرحومي نزد مسعود وي از محاكمه خلاص و به مراتب عاليه نصب گرديد .
مسعود اگر اشتباهي داشته بود يكي از اشتباهات بي چون وچراه ايشان همين معامله بي امضا با گروهك داكتر عبدالرحمن و .....بود البته سر انجام عبدالرحمن با رسيدن به آن جاه ومقام
خيال ميكرد كه حالا خودش كسي است وديگر نيازي به تآ ئيد مسعود و غيره ندارد مر حومي ضمن كارهاي مستقل و بي مشوره ضمضمه هاي تخريبي عليه مسعود را هم نخشوار مينمود البته فساد مالي و اخلاقي نامبرده در دوران حكومت رباني در كابل جاي بحث خودرا دارد كه از حوصله اين نبشته بيرون است يكي از دوستان در آن زمان كه مسئوليت امنيتي در شهر كابل را داشت ميگفت بخدانميدانم اين آدم (داكترعبدالرحمن ) از يكسو مجاهد است معاون امر صاحب است تمام صلاحبت كابل در دستش است ولي من هرچه زن فاحشه دستگير ميكنم از جيبش كارت داكتر عبدلرحمن بيرون ميشود .......اين چه رقمي مجاهد است گهگاه باهمان دوست شو خي ميكرديم ميگفتيم آمرصاحب (مسعود) وي را مسئول فاحشه ها ي شهر كابل هم تعين كرده چون ايشان خيلي با تقوا و مورد اعتماد هستند بيچاره سرش را ميجنباند ميگفت نمي فهمم ..
يكي ديگر از نقش هاي كليدي و تباه كن عبدالرحمن در كنار مسعود شعله ور نگهداشتن آتش نندور خصومت ودشمني مسعود و حكمتيار بوده هر باريكه كاري ميشد تا بين اين دو مصالحه شود اين شيطان خناس با ايجاد وسواس در قلب وفكر مسعود همه چيزرا بر هم ميزد و تخم دشمني را در قلب وي زنده نگه ميداشت مگر خداوند دستور نداده كه مومنان از شياطين انس وجن به او بناه ببرند اگر راكت باران كابل توسط حكمتار جرم نا بخشودني است مشاورت هاي خناسانه عبدالرحمن درگوش مسعود كمتر از راكت ها ي حكمتيار نيست .....و السلام علي
عبادالله الصالحين ..

جستجو در کابل پرس