Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 1276

ادعايی نداريم اما بدهكار هم نيستيم!

25 می 2007, 08:19, توسط ذکی

با سلام به آقای مهاجر!

نوشته ای تان بسیار مستدل و متین است. دست تان درد نکناد !

من می خواستم چند چیز را یاد آوری کنم:

مشکل افغانها در ایران به نظر من دلایل گوناگونی دارد که برخورد تبعیض آمیز میزبان تنها یکی از آنها است. من خودم در ایران و چند کشور دیگر زندگی کرده ام. فعلا هم به عنوان مهاجر در یکی از کشور های غربی زندگی می کنم.

به نظر من مهمترین بخش مشکل افغانها در ایران ریشه در نبود یک سیستم قانونی گسترده و قابل اجرا در ایران است. قانون در ایران حکم قانون در دیگر کشورهای رو به انکشاف یا همان جهان شوم گذشته را دارد. یعنی یا بسیاری بخشهای زندگی اجتماعی از نبود قانون و سیطره آن رنج می برد، یا قانون در بسیاری از بخشها ساکت است، یا هم اجرا نمی شود و یا هم قانون تبعیض آمیز و ناعادلانه است و مرجع با صلاحیت مستقل برای بررسی آن با موازین پذیرفته شده ای جهان امروز وجود ندارد چون جمهوری اسلامی گرچند قراردادهای بسیاری را در صحنه ای بین المللی امضا کرده است اما از لحاظ ایدیولوژیکی و نظری مخالف آنهای است. نمونه ای بارزش پیمان ان پی تی و همچنان منشور جهانی حقوق بشر است. جمهوری اسلامی از لحاظ نظری منشور خودش را دارد که منشور حقوق بشر اسلامی می نامد و اگر این منشور را بخوانید در می یابید که پایبندی به یک دین خاص شما را از بسیاری حقوق تان محروم می کند یا به شما حقوق غیر معمول می دهد.

در ایران بسیاری افغانها به صورت غیر قانونی زندگی می کند اما جمهوری اسلامی تلاش نکرده است تا به صورت قانون این افراد را ثبت نام کرده دلیل ماندن شان در ایران را بر اساس فردیت بررسی کند و ببیند که آیا اینها دلایل محکم برای ماندن در ایران دارند یا نه. ماندن شان به سود جامعه ای میزبان است یا نه و ...

در ایران حتی خود ایرانی ها در بسیاری موارد از دست رسی به وکیل بی بهره هستند. شما تمی توانید عدالت داشته باشید در کشوری که تمام افراد به صورت مساوی و با دست رسی به وکیل نتوانند از حقوق خود بر اساس قانون دفاع کنند. من شک دارم که حتی یک افغان قبل از رد مرز شدن حق دست رسی به وکیل را داشته باشد چون حکم رد مرز او با تکیه بر قانون مهاجرت به او ابلاغ نمی شود. وقتی عملی در مقابل شما با استناد به حکم مستقیم قانون صورت نمی گیرد شما به صورت اتوماتیک از حق دفاع قانونی محروم می شوید. نمونه ای دیگر آن دستگیری خانومهای بد حجاب است. در کشورهای که حاکمیت قانون در آنها ثابت است کسی نمی تواند کسی را دستگیر کند مگر اینکه شکایتی بر علیه وی شده باشد و کسی نمی تواند کسی را مجرم بنامد مگر اینکه دادگاهی با دلایل انکار ناپذیر و با استناد به قانون او را مجرم شناخته باشد اما می دانیم که در ایران اینظور نیست. مهاجرت در ایران کاملا بیرون از سیطره ای قانون است. من اینطور باور دارم و برای باورم هم دلیل و هم مدرک دارم و این برای مهاجر، میزبان و دولت ایران و افغانستان مشکل آفرین است.

من به یاد دارم که در سال 1997 یکی زوج عراقی را صاحبخانه ای تهرانی اش به جاده انداخته بود چون پول اجاره را نداشت و کار هم نداشت چون وضعیت قانونی نداشت. او و زنش شب بی خانمان بودند. خودش داکتر بود و زندش انجنیر. این آقا به دلیل فشار روانی دیوانه شد و به تیمارستان رفت.

شما در کمتر کشور دنیا می توانید مهاجرینی را بیابید در کشوری زاده شده باشند، همانجا بزرگ شده باشند و در هیچ کشوری دیگری زندگی نکرده باشند ولی هنوز و پس از بیست و پنچ ، سی سال شهروند آن کشور به حساب نیایند. در ایران افغانهای بسیاری هستند که در ایران تولد و بزرگ شده اند و در همانجا خانواده تشکیل داده اند ما هنوز نه تنها ایرانی نیستند که بسیاری شان برچسب غیر قانونی هم دارد. از لحاظ قانونی اینها حتی شهروند افغانستان نیستند. نه در افغانستان به دنیا آمده اند و نه افغانستان را دیده اند و با ابتدایی ترین مسایل افغانستان آشنایی دارند. این وضعیت را فقط می شود در مورد مهاجرین فلسطین در کشورهای عربی مانند لبنان و اردن و سوریه دید. اساسا این یک پدیده ای خاورمیانه ای است.

این را فقط برای بحث یاد آوری کردم ورنه افغانهای ما پس از همیشه و در کجا که به دنیا آمده اند نورچشم ما هستند.

جستجو در کابل پرس