Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 67325

عبدالخالق

9 نوامبر 2012, 11:40, توسط ذ. خردیار

این نمایشنامه ای اقای مامون فقط ارزش ادبی دارد و بس. به نظر من اساسا عبدالخالق به دلایل شخصی و حتی می توان گفت که نااگاهانه نادر را به قتل رساند.
در پشت این کار عبدالخالق بیشتر کشیف جنسی یکی از خانم های فامیل چرخی نگهفته بوده است. عبدالخالق علاقه ای زیادی به این خانم داشت و این خانم هم برای انتقادم گرفتن از نادر به خاطر اعدام شوهر قبلی اش عبدالخالق را تحریک می کرد. این خانم رابط ای پنهانی جنسی با عبدالخالق داشت و از این طربق بر او نفوذ یافته بود. این یک امر روشن است که حتی در روزنامه های همان زمان هم به گستردگی منتشر شده است.
ممکن است به میزان بسیار اندک و به صورت بسیار ناپخته و احساساتی، عبدالخالق کدام فکر سیاسی هم داشته است اما اصل انگیزه شخصی و جنسی بوده و اساسا عبدالخالق را ان خانم فریفته بود و در یک درامه ای جنسی-عاشقی بسیار ماهرانه ، نادر را به دست عبدالخالق به قتل رساند و تمام فامیل عبدالخالق و تعداد از فامیل های دیگر را بدبخت و نابود ساخت.
من فکر می کنم که با قضایای تاریخی نباید برخورد سلیقه ای کرد و از دل خود قهرمان ساخت و برای ان قهرمان ویژگی هایی را ساخت که او نداشته است. در این شکی نیست که عبدالخالق یک جوان دلیر و مغرور و شجاع بوده است اما در این هم شکی نیست که یک نوجوان ناپخته و اسیر در پنجه ای عشق یک زن می تواند اشتباهات مهلک انجام بدهد.
همچنان من هیچ سودی ازاین عمل عبدالخالق برای مردم افغانستان و مخصوصا مردم هزاره نمی بینم. وضعیت هزاره ها در زمان نادرشاه بدتر از زمانهای دیگر نبود. درست است که نادر در حق بخشی از مردم افغانستان ظلم بسیار کرد اما قتل سیاسی و ترور نمی تواند راه حل باشد. اگر قرار باشد بی باکی و غرور ملاک قهرمانی باشد در این صورت تمام تروریستان و انتحاری ها مغرور و بی باک هستند . اما اگر قرار باشد که قهرمان دارای قدرت تدبیر، دور اندیشی، فراخ نگری و ثبات اندیشه باشد در این صورت نمی توان عبدالخالق را دارای این خصوصیات دانست ونمی توان از او یک قهرمان ساخت.
من به عنوان یک هزاره و یک شهروند افغانستان دوست دارم که نگرش ما به مسایل تاریخی، اجتماعی و سیاسی مان، پخته تر، عمیق تر و با انصافانه تر باشد. از قهرمان سازی های سطحی و بت سازی های عوام فریبانه ما به جایی نمی رسیم.
البته ما باید به عبدالخالق و کارش توجه کنیم اما این توجه باید ما را به سمت تحقیقات منصفانه و علمی ببرد تا به ریشه ای این اتفاق پی ببریم و بدانیم که چرا و چطور عبدالخالق این کار را انجام داد. اگر تحقیقات علمی نشان و منصفانه نشان بدهد که عبدالخالق این کار را برای از میان بردن استبداد و نجات وطن از دست یک مستبد انجام داده است در این صورت باید از او به عنوان یک فهرمان تمجید کرد و یادش را گرامی داشت. اما اگر ثابت شود که اهداف او اساس شخصی بوده است و یا اساسا دیگران از احساسات او استفاده کرده و برای انتقام فامیلی او و فامیلش را قربانی کرده است در این صورت نباید از او یک قهرمان ساخت بلکه باید همان چهره ای اصلی یعنی یک جوان بی تجربه ای احساساتی فریب خورده را به جامعه ای افغانستان به خصوص به هزاره ها نشان داد.

جستجو در کابل پرس