Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 22103

بعضی دردها نامردند

4 جنوری 2009, 21:52, توسط ییییییییییییییمدرییییییییی

باسلام و درود به تمام فرهیختگان

هرچه بگندد نمکش می زنند

وای به روزی که بگندد نمک

مردم ما بیگناه است ولی گنهکاران اصلی شاعران نیم بند نویسندگان درباری و یاسرعرفات دوست و تمام بی خیالان است که رسالت را با تفنن عوضی گرفته اند.

دوستان من شعری از شهربار را خواستم به سرنوشت تاریخی اش آشنا بسازم و از خواب و رویای شاعرانه اش بیرون بیآورم امید دارم بانظرات مثبت و منفی حقیر را سرافراز بفر مائید:

آقای توفیق از مولانا نمونه آورد و من هم این شعر مشترک با شهریار را به شما مثال می آورم :

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به شغل سگ کشی ها بسرسایة همارا

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

که به خواهر عمرهم صیغه شاهدش خدارا

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

به نماز صبح ز بهمن جازویه آب بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ

زکرم همی بسوزد این بدوی بی حیارا

برو ای گدای مسکین در خانه‌ی علی زن

که گرفته توتة قالین حق چور مال مارا

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من

درد داهنی زماتحت نشود به او مدارا

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب

که ارعینب وجمالش چو شهید کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان

چو علی که میتواند ز سگان برد وفارا

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

چو خری بدیدی همچو ن دد شاه لا فتاح را

بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت

که چسان به جهلی چشمان به خیال توتیارا

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت

چو شهید دست جهلت به خیال دل صبارا

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان

اگرش چو دیوی بودی زبهمن دیدی قضارا

چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم

که ز راز پشت پرده نشنیده اند نوارا

همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

شود تیز چو ذوالفقارش زند گردن آشنارا

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب

مدح جهل به غیر دادن به تو زیبد شهریارا

آنلاین : تاریخ را بدل خویش می نویسند و شعر را به مقصد میسرایند اما خرد و عقل مایه نجات است

جستجو در کابل پرس