Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 22173

به جاعلین تاریخ در فراتر از مرزها

7 جنوری 2009, 02:12, توسط فرهاد

آقای دگرجنرال عزیزعازم سلام!
من نمیدانم که شما چه نیتی ازاین پرت وپلا نویسی دارید. شما یکباربا فکرآرام ودورازعصبانیت جنرالانه نوشته هایتان را بخوانید، دقیقاً متوجه میشوید که چقدرپراگنده گویی درآنها وجود دارد. یکجا ازامیران خون آشام دفاع کرده اید وجاهای دیگربخاطرنشان دادن همسویی آنرا رد نموده اید وبازجنرالانه هرجا عزیزعازم بخود خطاب نموده ازتیوریسنی خویش کودکانه دفاع نموده اید. ما به این بخش نوشته شما موافقیم که ریشه بحران ازخونتای ثور57 بقول خود تان آغازنمیگردد وریشه آن برمیگردد به همان دوران امپراتوری پرافتخار شما که میراث استعمارشرق وغرب وشمال است. یعنی امپراطوری بابای کبیرتان احمد خان ابدالی سر یاورنادرشاه افشارترک(دیگرش را خودتان توجه کنید). اینکه فرزندان آن بابای کبیر! بخاطرتقسیم قدرت درمیان خود چه جنایتهایی را براین ملت مظلوم تحمیل وروا داشتند درنوشته شما مختصراً اشاره شده است وما به همان اکتفا میکنیم. دومین دوره جنایت زمانی آغازگردید که ازاین کشوربازهم بقول شما ساختمان مشک آب مانند برای ما میراث گذاشت. یعنی بابای با اقتدارشما امیرعبدالرحمان که این کشوررا بدستوراربابان استعماری ازهرطرف قیچی کرد وهمین مشک آب را بدستور تیوری پردازانگلیس برای حفظ اختلاف وکشتاریکدیگریعنی الفنستون به نام قومی یعنی افغانستان برای ما به میراث گذاشت. اززمان بابای کبیرتان تا دوران امان الله خان غازی هیچ تبعه اقوام دیگراین کشورجزپرداختن جزیه وخدمت سربازی ونگهداری این وطن ازهجوم بیگانگان حق نداشت حتی درمدارقدرت باشد واین را هیچ انسان دارای مغزسالم انکارنخواهد شد. فقط درزمان امان الله خان پادشاه جوان ومتجدد بود که به همت وطن پرستان مشروطه خواه به غایله حرم سرا سالاری وگندیدگی متعفن انحصارخاتمه بخشیده شد ونخستین حاکمیتی بود که دست استعماررا ازاین سرزمین کوتان کردند ویک حکومت ملی با اشتراک شایسته گان همه تبارهای افغانستان ایجاد وبه عمربردگی میراث باباهای پیشین خاتمه بخشیدند واین دوره را هراهل بصیرت با دیده قدرمینگرد. وقتی انگلیسها دست شان ازاین آب وخاک کوتاه شد، همان بابای مزدورنادرخان را که درسمت جنوبی برایش انگلیسهادستوری وبا شکست وعقب نشینی ساختگی افتخارپیروزی بخشیده بودند(برگهایی ازتاریخ افغانستان نوشته سردارعبدالرحیم نوه عبدالرحمان خان مراجعه کنید ودقیق بخوانید که شکست جنوبی چگونه سازماندهی شد) وبرای روزمبادا تربیت کرده بودند، هدایت دادند تا دردرون نظام امانی با همدستی مزدوران دیگرچون احمد علی خانها وعبد القدوس خانها ومایارهای وردکی دیگردرهمدستی با عربهای مجددی وگیلانی ها ی پشتون کاذب وساختگی مانند نادرهای دیره دونی هندوستانی، با دامن زدن موضوعات قبیلوی ودورساختن وآزرده ساختن وطن پرستان این سرزمین، زمینه های نظام متجدد را فراهم کردند تا آن مهره سرسپرده بابا نادررا روی صحنه آورده واین سرزمین را درقبضه خود داشته باشند. نادروخانواده او به شمول قهرمان خیالی شما سردارداود دیوانه جزکشتار وطن پرستان مشروطه خواه، روشنفکران، نویسندگان بشکل هزارهزار، ایجاد نفاق قومی وتشدید دشمنی های خانمانسوزتباری ونگاه داشتن درخاک سیاه جهالت دیگرهیچ دست آورد دیگری ندارند. واین مهره متعصب دیوانه وجاهل(داودخان قهرمان ملی شما)که ازسال 1335 رسماً درخط روسها قرارگرفت، بعد ازبیست وچند سال اسیرروسهاوروی کارآمدن توسط روسها، چون درسرش ده گرام مغزسالم نداشت که فکرکند که روسهایی که تا مغزاستخوانش نفوذ داشتند، چگونه اجازه خواهند داد که بعد ازسالها مزدوری روسها را کنارگذاشته ودرخدمت ومزدوری شاه ایران ودرتحلیل نهایی امریکا قرارگیرد. هوشیارترین این دیوانه ها همان ظاهربابای دیگربود که همان Buffer State فرموده شمارا چند سال نگهداشت. شما به تاریخها نظربیندازید که این سرکردگان قبیله رحمدل خان ها وکهندل خانها نوکرایران بودند یا ستمیها؟ ودردوران جهاد شما معلومات بگیرید که بیشترین امتیازرا نزد حکومت خمینی درایران آقای حکمتیارداشت یا ربانی؟ مگرایران آخرین پناه گاه حکمتیاربود یا ازستمیها؟ شما حتی رفقای دیروزی خودرا که به عمرنجیب قبیله گرا پایان بخشیدند، خائین خطاب میکنید. درحالی دیروز بوجود آنها که دراریکه قدرت بودی افتخارمیکردی. اگرنجیب را پرچمیها هم سقوط نمیدادند زمان سقوطش میداد ونجیب بهترازشما آقای جنرال وضعیت اسفباربعدی خودرا میدانست ولی درآخیرین تحلیل خواست این حزب ومقام ودولت ومردمش را درهوا معلق گذاشته فقط میخواست خودرا نجات دهد اما همان داستان است که کشتی کشته میشوی. گناه هیچ کسی دیگرنبود، گناه اعمال خودش بود که فرزندان پاکبازوطن را دسته دسته به پولی گونها میبرد. فقط بخاطرداشتن عقیده. دربلاک اول پلچرخی به بشیربهمن قهرمان ومعلم مجید قهرمان با صراحت گفته بود یا خاد یا مرگ ولی آن جوانان رسالتمند وطن پرست خیلی با خونسردی گفتند مرگ.
آقای عازم جنرال آزرده خاطربازنشسته عزیز! یک کمی منصفانه بیندیشید که آیا عامل این همه بدبختیهای این کشورباباهای انحصارگر خودخواه نوکرشما بودند ویا بقول شما ستمیهایی که حالا متوجه نوشته قبلی خودکه بطورعموم آنهارا محکوم کرده بودید،شده وحالا به برخی ازافراد شرافتمند شان احترام دارید واندرزهای حکیمانه میدادید که فریب آید یولوگهای معامله گرستمی را نخورند. مگرستمیهای وطن پرست که ازنخستین روزسرگذاشتن درراه آرمان برابری خواهی ملی جزقربانی شدن ورد هرگونه وابستگی سیاسی به کدام معامله ننگین با کدام همسایه متوسل شده اند؟ البته حساب چند معامله گرکه اصلاً ریشه ستمی گری نداشتند ودر دوران سرکوب خونین چند هزارنفری وقتل عام رهبران رسالتمند شان بدستان حزب آقای عازم وبخصوص دوران رئیس شورای انقلابی ورهبرکبیری که آقای عازم افتخارتعین شان را به سمت والی آن ولایت خونین کفان به امضای شخصی آن نابغه شرق دارند، قطعاً جداست. آیا آقای عازم کدام مدرکی دردست دارند که ستمیهای قهرمان درطول دوران مبارزه شان اندکترین تمایل به تجزیه این کشورداشته باشند؟ ستمیها با صراحت میگویند که ما جزدعوای حراست همین مشک آب باقی مانده هیچگونه دعوای ارضی با همسایه ها نداریم. ما نه خواهان بدخشان تاجیکستان هستیم ونه ترمز ازبکستان ونه پنجده ترکمنستان ونه هم پشتونستان بزرگ. ما همین مشک آب را میخواهیم. ما هرگزدعوای پشتونستان نداریم وسندی را که باباهای شما امضا کردند ودردوران استقلال هم دوباره امضا وتائید شده قطعاً به رسمیت می شناسیم یعنی خط دیورند را به رسمیت می شناسیم. اگراین خواست ما تجزیه طلبی است ما با دیده قدرآنرا می پذیریم. ستمیها برای روشنفکران وطن پرست پشتون خوب معلوم است که هرگز ضد پشتون نبوده اند وهرگزنخواهند بود. دلیل این ادعا پشتونهای وطن پرست ستمی اند که دراین گروه نقش فعال داشنتند وخوبترین وشریفترین دوستان پشتونی که دررهبری وصفوف این جریان بودند توسط دارودسته ترکی- امین به شهادت رسیده اند. ما همیشه ضد انحصارطلبی بودیم وهستیم. ما ضد فاشیسم بودیم وهستیم. ما برابری ملی وجامعه آزاد شهروندی میخواهیم که درآن یک هندوی وطن پرست وشریف وکاردان هم حق دارد براساس شایستگی اش رئیس جمهورشود. یک پشه یی، یک نورستانی، یک ازبک ویک هزاره ویک تاجیک و...اگراین خواست ما تجزیه طلبی، وطن فروشی و نوکری ایران باشد، آنرا با پیشانی بازمی پذیریم. چون تاریخ کشورما آئینه تمام نمای اعمال جاسوسان است وهمین حالا هم درراس ما جاسوسان امریکایی وانگلیسی قراردارند. جاسوسان آشکار، براعلایی که به جاسوسی شان هم فخرمیکنند وبردیگران هم شست بی 52 نشان میدهند. منکراین هم نیستم که جاسوسان پاکستان وایران وروس وازبکستان وجاهای دیگرهم دراین کشورخیل شان فراوانند. اما آنچکه معلوم وهویداست اینست که ستمی هیچوقت جاسوس نبوده وهرگزنخواهد شد.
موضوع دیگری که خدمت جنرال محترم تقدیم میگردد اینست که اگرقراربراین باشد که هرسایت مقاله ای را که نشرمیکند منطبق با محتوای مقاله برچسب بخورد درست نخواهد بود. دشنام نامه های شما همه درسایت وزین وپرخواننده کابل پرس? نشرمیشوند، ما حکم کنیم که سایت کابل پرس ناشراندیشه های شما ومتعلق به شما خواهد بود، هرگزچنین قضاوت کودکانه نخواهیم کرد. بین دید گاه جناب شما وآقای میرهزارازکابل تا واشنگتن مرکزکنونی بابه های بعدی فاصله است. سایت کابل پرس را به دیده قدرمینگریم که خیلی فعال وبدون سانسورکارمیکند. هرسایت دیگرهم همین پالیسی را دارد. شاید سایتهای محدود هم باشد.
دیگر چیزی که درشان شما نباید میبود، اهانت به رهبرحقیقی تان که همان مرحوم کارمل است. کارمل هرگزمثل میراکبرخیبرتمایل قومی نداشت ویک انترناسیوانالیست بود وآنرا درشعاروعمل اثبات کرد. چون شما ازبرکت کارمل به جنرالی رسیدید. نباید نمک نشناسی کنید. درفرهنگ افغانیت که شما زیاد هم بالایش تاکید دارید، پاس نان ونمک بسیارمهم است. شما درمورد هنرمندی های دکترشهید نجیب الله خان تان به نوشته آقای انورفرزام یکی ازرهبران مسلم تان که درسایت آریایی چاپ شده است، مراجعه کنید وبخوانید که درحق رهبرخود چه شیادیها کرده است. این فتوای تاریخ است که:"چاه کن آخیردرچاه دفن خواهد شد"
ای کشته کی را کشتی تا کشته شدی زار
تا بازکجا کشته شود آنکه ترا کشت.
من مطمئینم اگرکدام مرض شمارا غافل گیرنکند، حتماً کشته میشوید. چون بحیث یک والی، جنرال، فرمانده فرقه ها وقول اردوها، حتما دستان تان بخون فرزندان این وطن آلوده است. دیگرتمثیل مسلمانی هم نکنید. شما همان به"اصطلاح" کمونیستهای برژنفی دوآتشه هستید که چهره شمارا صدها نفرمیشناسد ویاد آن پاده های ودکای روسی بخیر!

جستجو در کابل پرس