Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 23272

عامیانه گری داکتر رنگین سپنتا در سیاست

3 فبروری 2009, 15:55, توسط ا.بلوط

آقای نظامی - روشنفکر عبدالعزیز عازم !

روشنفکر عادی!!؟؟ روشنفکر آنهم عادی اش را از شما خواندم؛ زیرا کسانی مثل شما حتی توزیع کننده گان کالای روشنفکری نمی توانند باشند!
روشنفکر به کسی نمی گویند که سواد خواندن دارد و حد اقل شش ماه مطالعه پراگنده دارد نه تخصصی و اگر قرار باشد به کسی روشنفکر بگوئیم او باید تا عمق دین وسنت های جامعه را بداند و از علوم قدیم و جدید نیز خبر باشد در آن حد که بتواند دست جامعه راه گم را بگیرد و از شکاف میان سنت و مدرنیته به سلامت به آن ور عبور دهد!

حزب خلق و اکثریت دو شاخه اش زیر نام روشنفکری سر هرچه روشنفکر بود زیر آب کردند و خود در شگاف میان سنت و مدرنیته قبل از دیگران فرو رفتند!

دوم اینکه در کشور های جهان غرب اصل فلسفه اینست که کشور های بزرگ صنعتی و در راس امریکا حق دارند از راه مداخله در امور کشور های جهان سوم تغییرات لازم را بیارند ، نیتجه چنین نگرش بود که امریکا بر عراق لشکر کشید و به افغانستان لشکر کشید!

بعد هم استراتیژی های دراز مدت ابر قدرت ها با آمد و رفت شخصیت های سیاسی بر سریر قدرت تغییر نمی کند، آنچه تغییر می کند راهکار و روش پیگیری آن استراتیژی هاست .پس باراک اوباما که در اوج یک بحران اقتصادی -سیاسی مسوولیت اشرا تسلیم گرفته، توان و امکان تغییر در استراتیژی های امریکا را ندارد، اما روش های ایشان با بوش و جمهوری خواهان شاید تفاوت های داشته باشد.
از سوی دیگر،این یک حقیقت آشکار است که مبارزات حق طلبانه سیاهان،در راس آنها مارتین لوترکینگ و نلسن ماندیلا، بالاخره جهان سپید پوست و سپید مدار را وادار ساخت تا حقوق حقه ی انسانی سیاهان را به رسمیت بشناسد وحقیقت حضور آنها و مشارکت آنها را در جامعه بپذیرد.

همانکه خود اوباما گفت پسر کسی هستم که شصت سال قبل در عادی ترین رستورانت محل برایش کاری نمیداند، اینک در برابر شما ایستاده ام. و اینکه شخصیت های مشهور جهان رسانه های تجاری مثل اوپرا و دیگران در کنارش قرار گرفتند و سیاهان امریکا پس از شنیدن خبر پیروزی اوباما میگریستند بیان سمبولیک همان حقیقت آفتابی است که زمانی ایشان هیچ جایگاهی در آن ااجتماع نداشتند ولی امروز به قصر سفید رسیدند!

و شما نمیدانم از کدام ملت در افغانستان صحبت می کنید؟!

چرا هم بخود و هم به دیگران دروغ به این بزرگی میگوید؟ چرا به قومی بودن و قبیله یی بودن اجتماع ما اعتراف نمی کنید؟

زیرا در گام نخست باید به موجودیت مشکل اعتراف کرد، بعد به شناسایی ماهیت و خصلت آن پرداخت تا به حل آن قادر شد!

مسئله ملی و ملت سازی رابطه و تاثیر مستقیم و مضاعف بر همدیگر دارند و کسانی مثل شما که چشم بسته دروغ به بزرگی " ملت افغان" را پذیرفته اید با نوشتن و تکرار این دروغ نه تنها سهمی در حل این معضل نمی گیرید، بلکه در دراز دامن شدن آن نقش منفی دارید.

ملت از فشردن قومیت هادر منگنه های استبداد نادر خانی و طالبانی و کرزیی و حزب دموکراتیکی درست نمیشود، بلکه شرایطی دارد که تذکار آن اینجا به اطاله کلام خواهید انجامید!

ملت واحدی که شما از آن سخن میرانید،پس از فروپاشی خراسان و شکل گرفتن نظام " افغانی " در قلمرو آن هیچگاه حضور فزیکی و حقیقی نداشته و ملت ملت گفتن مثل آنست که کسی با حلوا حلوا گفتن بخواهد دهنش را شیرین کند!

بهتر است به حقایق اعتراف کنیم تا مشکلات ما حل شود!

جستجو در کابل پرس