نقش داكتر اسپنتا در ارتقاي سطح كيفي سياست خارجي در چارچوب سياست كثرت گرائي

نظريات آقاي نظري يکجانبه و صرف بمنظور حمايت از يک دوستش و يا يک الگويش صورت گرفته است. ما روي شخصيت وتحصيلات آقاي سپنتا بحثي نداريم. ما صرف روي عملکردهاي وي از وقت انتصاب ايشان بحيث وزير خارجه بحث داريم. دستاوردهاي ايشان با ميزان طمطراق ايشان خيلي اندک است. صرفنظر از همه اين مسايل پارلمان ميتواند دوباره ايشانرا به مجلس فرا خواند و روي ساير بيکفايتي ها و تخطي هاي ايشان بحث کند، مثلا اينکه چرا تا حال تابعيت آلماني خويشرا ترک نکرده اند وغيره. آيا آقاي نظري ميدانند که اسپنتا اکنون از ديدگاه همسنگران قديمي اش بچه ميزان است؟ وي در نزد همرزمان شوراي دموکراسي اش در آلمان شخص است که بخاطر عقده مندي چوکي پرست شد وخواست که حتما بايد وزير باشد. وي همه آميال و جهان بيني خود را به تفاله داني انداخته است. يکي از همرزمانش چند روز قبل بمن اين جمله عاميانه را گفت (که من آنرا بهيچ وجهه بعنوان توهين ذکر نميکنم اما اصطلاحات و استعاره هاي عاميانه ما متأسفانه خشن هستند): "آقاي اسپنتا مثل آدم بي غيرتي است که اگر درخت در کونش درآيد ميگويد خير است زير سايه اش مينيشنم".