Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 24389

پشتو-ونداليسم؛

27 فبروری 2009, 17:02, توسط هندوکوه

سلام آقای اسد بودا!

من وقتي مقاله ای شما را ديدم آنرا نخواندم، چون وقت نداشتم. نظری به پيامها انداختم و آنها را تا آخر خواندم. اين پيامها مرا وادار ساخت تا بيدرنگ به سوی متن مقاله روم و دريابم که چرا اين مقاله اينقدر تعريف و تمجيد شده و يا بد گفته شده است. بکلي يادم رفت که وقت ندارم و همه چيز را فراموش کردم. با علاقه ای زياد بدقت آن را خواندم. حالا پس از خواندن آن مي خواهم نظرم را بطور مختصر بنويسم.

بودای عزيز؛ هزار آفرين بر قلم رسا و زحمت و شجاعت تان!
من با خيلي از آثار فلسفي فلاسفه های نامدار که بيشتر شان نقدهای اين چنيني را در مورد جامعه ای شان نوشته اند، آشنا ام؛ به صراحت بايد بگويم که اين مقاله ای شما يک کار عالي است. اسد بودا يک فيلسوف افغانستان است. من ازين به بعد شما را يک فيلسوف مي شمارم و به سراغ هر نوشته ای که داشته باشيد خواهم رفت. اين کارتان تکان و تحولي در جامعه ای روشنفکری افغانستان مي اندازد. شما هم فکر و قلم خوب و تحصيلات کافي جامعه شناسي و فلسفي داريد و هم شجاعت و درايت بيان حقايق را. زنده و سلامت باشيد!

ای کاش ديگر روشنفکران از شما سر مشق فکری گرفته و حقايق را مانند شما بدون محافظه کاری بيان کنند و برای نجات وطن عزيز ما تلاش کنند. وطني که متعلق به همه ماست و همه در اين کشتي سواريم و اگر غرق شويم و يا نجات يابيم، همگي سرنوشت يکسان داريم. پشتون و هزاره و تاجيک و ازبک و ...، همه باهم انسانيم و شهروندان يک کشور و سوار بر يک کشتي.

من با ديدن فلم سربريدن يک افغان بدست يک نو جوان زير سن قانوني و نشستن اطفال خردسال با لباسهای انتحاری در سايت کابل پرس? دچار شوک شدم و شب تا صبح را خواب نرفتم، چطور مي تواند يک طفل اينقدر بيرحم و درنده خو باشد؟ آن انساني که در دم کارد آن جلاد بچه ونداليست قرار داشت چه زجر و شکنجه ای کشيده است؟ به يقين مقتول نيز يک پشتون بيچاره بود که شايد بخاطر فقر جاسوسي کرده بود.

من با شما هم نظرم. شما ببينيد، ارگ ظاهرخان پادشاه محمد زايي که خود را متمدن ترين پشتونها مي دانند با مراد خواني کابل چند صد متر فاصله بيشتر ندارد، اما همين پادشاه اطراف محيط زندگي خودش را پخته کاری و فضای پاک و سبز نساخته و بوی تعفن کثافات و تشتنابهای مراد خواني قريب پنجاه سال ظاهر خان و خاندان اش را آزار داد، ولي از تنبلي و بي فرهنگي اين بوی تعفن را در طول عمرش تحمل کرد، اما به تغييرات محيط زيست خود اقدام نورزيد. از کوچه های چنداول و شور بازار و ...، پايتخت آنها که بگذريم.

بودای عزيز بيدريغ بنويس و مطمئن باش که نوشته هايت مانند نور در تاريکي خواهد بود. به پيش فيلسوف بزرگ وطن!

خدا کند روشنفکران جامعه پشتون عليه اين مظالم قد علم کنند و ما

جستجو در کابل پرس