Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 24791

دکتور نجیب الله با شهادت حماسه افرینش از خاک به افلاک عروج کرد.

13 مارچ 2009, 22:00, توسط م. ا

دکتور نجیب الله با شهادت حماسه آفرینش از خاک به افلاک عروج کرد و در عصر ما به منصور ثانی مبدل گردید. صد زندگی فدای همچو مرگی پرافتخار باد، «که آدمی برای ایده های خویش به سوی دار میرود / و تا نهایتِ خط کشیده استوار میرود». حق مغفرتش کند، عجب مردی آزادۀ بود. در همچنان شرایط که افغانستان با آن طی چندین دهه ی اخیر سردچار است، دکتور نجیب الله نتنها در خانواده اش بلکه در تمام کشور و منطقه مانند الماس نایاب بود که در میان سنگپاره های زغال در هزارسال و انهم بندرت یافت میشود. حرفهای زن کمبهای مانند ثریا «بها» هیچیزی را نمیتواند از شخصیت و مرتبه تاریخی نجیب الله شهید کم کند و بکاهد. باید هموطنان ما بدانند که این خانم بر اساس پلان از قبل طرح شده، خود را از یک طریق با خانواده دکتور نجیب الله وصل نمود. دکتور نجیب الله ازین پلان ناپاک اگاهی داشت و ازهمینرو برادرش (صدیق رهی) را قبل از ازدواج با این زن حیله گر هشدار داده بود ولی این تلاش اش جای را نگرفته بود. برادر ناقص العقلش مانند تعدادی زیادی از افغانهای دیگر به گفته های آن مردی دور اندیش و با تدبیر باور نکرد که هیچ پیشگویی اش غلط ثابث نشده است. برعکس، بر سری همین موضوع بود که صدیق با ضربه مُشت موجب شکستن استخوان بینی دکتور نجیب الله گردید که عظیمی نیز در کتابش به این برخور اشاره نموده است ولی توام با تصرفات و مبالغه گوییهای اضافی. ولی اکنون، تا جائیکه آگاهی دارم، صدیق اعصابش را از دست داده و با تکلیف روانی سردچار است. شاید ازینرو که ارواح پاک آن شهید والا مقام وجدانش را نا آرام و بی قرار ساخته است. در مورد روابط ثریای (بی)بها با مخالفینی سیاسی دکتور نجیب الله همین قدر کافیست که گفته شود که او آب را نادیده به آغوش مجاهدین در پنجشیر فرار کرد. مگر جای دیگری نبود؟ البته مسعود هیچ وقت از او دعوت نکرده بود بلکه هدف ثریا از رفتن پیش مسعود این بود تا موجب بدنامی خانواده دکتور نجیب الله شود ولی در حقیقت تنها خود را بدنام ساخت. باری در یک صحبت شخصی، فرشته حضرتی (که از اقارب احمدشاه مسعود است) گفت که مسعود شخصاً گفته بود که از دیدن قیافه ثریا متنفر بود و علاقمند نبود که او را نزد خود بپذیرد. این گفته خانم حضرتی میتواند تا حدی قابل اتکاء باشد، زیرا که وی با مسعود به نحوی قربت خانوادگی دارد.
و این «عطاخیل» هر ناکسی که هست باید بداند که: با کج اندیشی ها حقیقت کتمان نمیشود!!! پس زحمت ناحق نکشد.

جستجو در کابل پرس