فهیم برابر نوک سوزن هم از ارمانهای!مسعود تخلف نکرده است.
15 مارچ 2009, 09:37, توسط عبدالولی
آقای تالقانی تلاش ورزیده اند که تا با پاشیدن مرداری ها به روی فهیم مسعود را تبریه کند. ولی وی اینرا خوب میداند که فهیم ومسعود یک ارزو و یک آرمان داشتند و آنهم خیانت به وطن و جنایت در برابر مردم و طن .
آقای تالقانی فهیم را متهم میکند که گویا به آرمانهای مسعود خیانت کرده است.می خواهم فقط با تذکر کوتا آرمانهای مسعود را ترسیم کنم و هموطنان قضاوت کنند که گناه فهیم بی چاره در جاست؟
فرار از تحصیل و پناه بردن به دستگاه جاسوسی پاکستان آی.اس.آی و آموزش تعلیمات نظامی نزد آی اس آی.به قوماندۀ پاکستان آمدن به پنجشیر و بدون تنبان گریختن ورسیدن نزد بادار.و آموزش جدید جاسوسی و مزدوری تا تجاوز روسها به کشور.بعدا آمدن نزد آدم خان گلبدینی مشهور به آدم خور در ولایت ننگرهار و آغاز خوردن آدم ها به خصوص روشنفکران ننگرهار یکجا با آدم خان.بعدا رفتن به پنجشیر و با استفاده از ساده دلی روشنفکران پنجشیر آغاز کردن به قلع و قمع فرزندان اصیل پنجشیر و اغاز گران جنگ مقاومت با روس ها.و به شهادت رساندن پهلوان احمد جان و متعاقب آن شهادت حدود 40 تحصیلکردۀ پنجشیری را در یک شب.وتصاحب تمام امکانات جبهه به نفع پاکستان و بنیادگرایان.در اولین روز های استقرار خود در پنجشیر در صدد معامله با روسها برامد و با پروتوکول های خاینانۀ خود در تضعیف جنگ مقاومت ضد روسی نقشی بازی کرد.با طرح جبهۀ با پرچمی های کارملی ،رهزنان دوستمی و حزب وحدت پروسۀ صلح ملل متحد را سبوتاژ کرد.با برادران جهادی خود و حتی متحدین خود درگیر شد و دود از دماغ کابل و کابلیان کشید.هنوز که هنوز است افشار سرخ خون است .آمد آمد طالبان را (سیاه تر ازخودش و یا هم برابر خودش سیاه)با خشنودی استقبال میکرد تا اینکه طالبان وی را تحویل نگرفته وخواهان تسلیمی وی شدند .هر چند داد زد که از برای خدا ما با هم برادریم و شرع نبی و حکومت 100% اسلامی میخواهیم.اما طالبان فقط و فقط تسلیمی بلاقید و شرط وی را طلب میکردند. دوباره دست به طرف برادر بزرگ جهادی گلبدین دراز کرد .ولی با یک دب دب پای طالبان به تعبیر دستگیر پنجشیری روسیاه و بی ننگ «عقب نشینی مظفرانه!» کرد.و هرچه از دارایی دولت و مردم جمع کرده بود با برادران جهادی خود یکجا دو پای داشت و دوی دیگر قرض کرده چهار پا طرف پنجشیر دوید. گپش تا مغاره های خواجه بهاوالدین کشید. ودرانجا به پای روس و ایران و اروپا بوسه زد ،به دامن زدن اختلافات قومی متوسل شد...تا توسط برادران عربش از شاگردان عبد الله عزام و یاور و حامی خودش به دارالبقا رفت...و بعد از آمدن به پنجشیر در همۀ عرصه ها فهیم در کنارش و در رکابش بود .و چنین بود ارمانهای مسعود ! حال شما لطف کرده بگویید که فهیم مظلوم در کجا از آرمان! وی عدول کرده است؟
آقای تالقانی تلاش ورزیده اند که تا با پاشیدن مرداری ها به روی فهیم مسعود را تبریه کند. ولی وی اینرا خوب میداند که فهیم ومسعود یک ارزو و یک آرمان داشتند و آنهم خیانت به وطن و جنایت در برابر مردم و طن .
آقای تالقانی فهیم را متهم میکند که گویا به آرمانهای مسعود خیانت کرده است.می خواهم فقط با تذکر کوتا آرمانهای مسعود را ترسیم کنم و هموطنان قضاوت کنند که گناه فهیم بی چاره در جاست؟
فرار از تحصیل و پناه بردن به دستگاه جاسوسی پاکستان آی.اس.آی و آموزش تعلیمات نظامی نزد آی اس آی.به قوماندۀ پاکستان آمدن به پنجشیر و بدون تنبان گریختن ورسیدن نزد بادار.و آموزش جدید جاسوسی و مزدوری تا تجاوز روسها به کشور.بعدا آمدن نزد آدم خان گلبدینی مشهور به آدم خور در ولایت ننگرهار و آغاز خوردن آدم ها به خصوص روشنفکران ننگرهار یکجا با آدم خان.بعدا رفتن به پنجشیر و با استفاده از ساده دلی روشنفکران پنجشیر آغاز کردن به قلع و قمع فرزندان اصیل پنجشیر و اغاز گران جنگ مقاومت با روس ها.و به شهادت رساندن پهلوان احمد جان و متعاقب آن شهادت حدود 40 تحصیلکردۀ پنجشیری را در یک شب.وتصاحب تمام امکانات جبهه به نفع پاکستان و بنیادگرایان.در اولین روز های استقرار خود در پنجشیر در صدد معامله با روسها برامد و با پروتوکول های خاینانۀ خود در تضعیف جنگ مقاومت ضد روسی نقشی بازی کرد.با طرح جبهۀ با پرچمی های کارملی ،رهزنان دوستمی و حزب وحدت پروسۀ صلح ملل متحد را سبوتاژ کرد.با برادران جهادی خود و حتی متحدین خود درگیر شد و دود از دماغ کابل و کابلیان کشید.هنوز که هنوز است افشار سرخ خون است .آمد آمد طالبان را (سیاه تر ازخودش و یا هم برابر خودش سیاه)با خشنودی استقبال میکرد تا اینکه طالبان وی را تحویل نگرفته وخواهان تسلیمی وی شدند .هر چند داد زد که از برای خدا ما با هم برادریم و شرع نبی و حکومت 100% اسلامی میخواهیم.اما طالبان فقط و فقط تسلیمی بلاقید و شرط وی را طلب میکردند. دوباره دست به طرف برادر بزرگ جهادی گلبدین دراز کرد .ولی با یک دب دب پای طالبان به تعبیر دستگیر پنجشیری روسیاه و بی ننگ «عقب نشینی مظفرانه!» کرد.و هرچه از دارایی دولت و مردم جمع کرده بود با برادران جهادی خود یکجا دو پای داشت و دوی دیگر قرض کرده چهار پا طرف پنجشیر دوید. گپش تا مغاره های خواجه بهاوالدین کشید. ودرانجا به پای روس و ایران و اروپا بوسه زد ،به دامن زدن اختلافات قومی متوسل شد...تا توسط برادران عربش از شاگردان عبد الله عزام و یاور و حامی خودش به دارالبقا رفت...و بعد از آمدن به پنجشیر در همۀ عرصه ها فهیم در کنارش و در رکابش بود .و چنین بود ارمانهای مسعود ! حال شما لطف کرده بگویید که فهیم مظلوم در کجا از آرمان! وی عدول کرده است؟