Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 24920

داکترعبدالله عبدالله بیلر جنایت و خیانت

17 مارچ 2009, 01:17, توسط میرویس آریا

آقای جمیل وارسته و همه دوستانیکه نظریات تانرا در رابطه به نوشته ابراز کرده اید سلام!

آقای وارسته! مقاله ی شمارا سر تا به پا خواندم. ضمن اینکه به دیدگاه شما احترام عمیق دارم. میخواهم چند چیزی من هم مثل دیگران بنویسم، البته ذکر این را ضرور میدانم تا خدمت عرض کنم که من نه قصد دفاع از داکتر عبدالله را دارم ونه هم هیچ علاقمندی به انجام چنین مسلک(دفاعیه نوشتن) دارم. البته نخست از همه میخواستم برای شما بگویم که شما یک سبک جدید را در ادبیات و محتوای مقاله ها و نوشته های این چنینی درین نوشته تان ایجاد کرده اید که بسیار برازنده است که در موردش بعدآ خواهم گفت.
وقتی تیتر نوشته ی شمارا خواندم بسیار هیجان زده شدم تا زودتر همه نوشته را بخوانم. چون هر کس با خواندن تیتر آن انتظار بسیار بالای دارد تا اسناد و شواهد مهم را در رابطه به یک شخص سیاسی که تا حال به کماکان به نام نیک نزد مردم معرفی است،ببیند و بخواند که مستند از جنایات و خیانات او حکایت کند. اما تا به آخر یک چند جایکی دیدم میگویند او اینطور کرده بود و میگویند اینطور میکند..... این واقعا چیزی جدیدی است که جناب وارسته شما و دوستان دیگریکه مثل شما مینویسند، به دنیای نویسندگی وارد میسازید، این همان سبک و ابتکار جدید شما است که در بالا از آن ذکر کردم، تا بحال به علت عدم وجود نویسنده های چون شما هیچ کس این چنین کار های بد این سیاست مداران را نقد نکرده بود، که بنویسند کرزی میگویند با چای بسکت میخورد که برای یک سیاست مدار خوب نیست و این کار را در افغانستان کار طفلانه میگویند، احمد شاه مسعود به ورزش علاقه داشت که این کار را در افغنستان مردم توپ بازی میگویند و کاری خوبی نیست. داکتر سپنتا میگویند در هنگام ریش تراشیدن از کریم ریش تراشی استفاده میکند که این..... آقای وارسته برای شما این حرف هارا کی نوشته است؟ زیرا من باور نمیدارم شما نوشتن و خواندن بلد باشید، زیرا این حرف ها را همه روزه از یک تعداد کارکنان کنار جاده های شهر، زنان عقل از دست داده کهن سال در فاتحه خانه ها شنیده بودم که اوسانه(افسانه) میگفتند و ذکر میکردند که میگویند در قریه ی ما یک مار بوده که روزی همه لشکر و آرگاه و بارگاهی پادشاه را فرو برد، اما وقتی از فوسیل های آن مار میپرسیدیم میگفتند که هنوز هم زنده است ولی نمی میمیرد و نه هم خودش را به کسی نشان میدهد. شنیده بودم که مردمان چرکین و پست فکر که در سال یک بار هم جان شان آب را نمیبیند به کسانیکه نظافت دارند طوری دیگر نگاه میکنند و میگویند کاری خوبی نیست. دیده بودم آنعده بی سوادانیکه در پایین ترین درجه های فکری قرار دارند وقتی بخواهی مویت را دست بکشی یا شانه کنی میگویند که این کار زنانه است. ولی این همه را از یک با سواد و گذشته از آن یک فرد که حرف از جامعه و فکر و اندیشه و سیاست میزند و مقالات سیاسی مینویسد نشنیده بودم، برایم بسیار جالب است کسانیکه مقاله مینویسند که هدف از آن روشن سازی افکار مردم، تاریک سازی میکنند و در پیش پا افتاده ترین مسایل نمیگذارند اولین خاصیت های انسانی که عبار ت از نظافت و پاکی است و انسان را متمایز از دیگر حیوانات میسازد به عنوان یک عمل پسندیده باشد. آقای وارسته شما در کدام جهان زندگی میکنید؟ آیا شخص با اندیشه و با وجدان و قلم بدست جهان امروزی افکار مردم به مسایل چون او عطر میزند، خوب لباس میپوشد یا بد لباس میپوشد مصروف میدارد؟ این حرف های کوچه وبازار است تا در آنجا گفته شود. نه اینکه در مقاله ها و نوشته ها آورده شود، زیرا هر کسیکه نوشته شمارا بخواند مطمین باش اینگونه حرف ها را جز حرف های کوچه و بازار چیزی دیگری نمی پندارند. من ازینکه شما در باره ی داکتر عبدالله نوشته اید هیچ شکایتی ندارم ولی شکایتم اینست که چرا شما اذهان مردم را به این مسایل بیهوده میکشانید.؟ چرا شما افکار جامعه را به افسانه شنیدن مصروف میدارید؟ چرا شما میخواهید به جای اینکه ما درست بنویسیم ،دقیق بنویسیم و عاقلانه بنویسیم، میخواهید آنچانینکه شما نوشته اید، دور از عقل و منطق و بی پایه و بی ثبوت بنویسیم؟ آقای وارسته مردم ما در افغانستان چندین دهه برای اینکه چگونه لباس پوشیدی، لباست پاک است، عطر زدی، قلمت رنگ سرخ میدهد، غذای سرخ کرده میخوری، کشته شدند و از انسانیت دور ماندند و اکنون نیز این مفکوره ی انسانیت در میان یک تعداد مردم بی سواد و نادان است ،اما در میان آنانیکه با نوشتن دعوای روشن سازی و روشن کردن را دارند، این یک پدیده ی نو و جدید است که شما مبتکر آن خواهید بود. شما که در نوشته آغاز خوب داشتید که گویا من داکتر عبدالله را از دو دیدگاه میشناسم و بعد شناخت ده ساله ی خود و دیگر هم شناخت دوستان نزدیک او را مطرح کردید، در میان ها و اخیر چرا اینقدر خام بدر آمدید،؟ کسیکه ادعایش آنچنان است،بعد این اندازه بی دلیل و بی پایه بنویسد چی معنی دارد؟ آقای وارسته! من به نظریات هرکس احترام دارم. ولی واقعا وقتی حرف های سر سرک را نوشته نام گذارند و حرف کوچه گی بگویند،نا راحت میشوم، زیرا قلم را که برای روشن سازی و آزادی به دست داریم، برای تاریک سازی و انجماد ذهنی بکار میرود. و لطفا به پاس حرمت کسانیکه نوشته شمارا میخوانند و همه اهل سواد و فکر استند دور از منطق و عقل انجام ندهید ننویسید.

آنلاین : http://www.mirwaisarya.blogspot.com

جستجو در کابل پرس