Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 25107

چرا دین ستیزی؟

20 مارچ 2009, 18:07, توسط توفیق

سال نو، روز نو و میلاد به خلافت رسیدن علی ابن ابی طالب ع، فرخنده و خجسته باد.

به پاسخ بخش نخست نوشتۀ آقای راوش (چرا دین ستیزی) از زبان مولوی:

پس ز نقش ِ لفظهای مثنوی

صورتش ضال است و هادی معنوی

در نبی فرمود: كاین قرآن ز دل

هادی بعضی و بعضی را مُضل

الله الله چونكه عارف گفت: می

پیش ِعارف كی بود معدوم شئی؟

فهم ِ تو چون بادۀ شیطان بود

كی تو را فهم ِ می رحمان بود

و به پاسخ بخش دوم نوشتۀ ایشان (مردم، یاارزان ترین و پرفروش ترین کالائی تجارتی در دکانِ دکانداران دین و سیاست) باید گفت:

چه تضمینی وجود دارد که پس از نوشتن قانون اساسی (که هیچگاهی خالی از نقیصه و عیب نیست)، دکانداران به اصطلاح قانون و سیاست، از مردم ارزان ترین و پرفروش ترین کالائی تجارتی در دکان های خود، نسازند؟

نمونه اش فراوان است. مثلاً کشور مصر و ترکیه. در کشور سیکیولار ترکیه 74% مردم در یک نظرسنجی بر خلاف بی حجابی رای دادند اما دکانداران به اصطلاح قانون و سیاست (جنرالان مزدور و خود فروختۀ ارتش) آواز اکثریت مردم را در گلو ها خفه نمودند. آقای راوش چیزی برای گفتن دارند؟

در مصر که همه چیز عیان است و چندین دهه شاهد دیکتاتورئ یک احمق به نام حسنی مبارک هستیم که نامش را گذاشته اند سیکیولاریزم و حکومت قانونی.

گذشته از این ها، در کشور هایی که شما ادعا نموده اید "کسی به نماینده گی از مردم، در مورد دال و پلو حرف نمیزند..." نیز آنطوریکه شما فرموده اید نیست.

در آن کشور ها، مردم را به نوعی دیگر، خر نموده اند. آنها را تا به حدی به فوتبال، سکس، مواد مخدر، نوشابه های الکلی، تورم، و مشکلاتی چون قبض برق، گاز، آب، تلفون، انترنت، صفایی، تلویزیون، جواز سیر و غیره مشغول نگاه داشته اند که اگر مالیات بر عایدات را بر مجموعۀ این مشکلات اضافه کنیم یقیناً میتوان گفت که در این کشور ها نیز از مردم توقع نمیرود که به رهبرانشان بگویند "بر چشم تان ابروست".

نتیجه گیری:

پس نمیتوان بطور قاطع حکم نمود که با این و یا آن شیوه میتوان راه سوءاستفاده را سد کرد. بعبارۀ دیگر در هر زمان و مکانی میتوان یکعده سود جو و منافق را یافت که با استفاده از صداقت و پاکدلئ دیگران، میخواهند بر گُرده ی آنها سوار شده و به انواع مختلف شرارت و شیطنت کنند.

اینعده ارازل و اوباش را نه تنها در قا لب ادیان و مذاهب میتوان یافت بلکه میشود حضور آنها را در جوامعی که توسط به اصطلاح قوانین متمدن اداره میشوند نیز به وضوح مشاهده کرد.

اخیراً شاید دوستان از تصمیم مجریان قانون در کشور بریتانیا که به جرئت میتوان گفت یکی از دیموکرات ترین و آزاد ترین کشور های جهان است، باخبر باشند. آنها با پرداخت 60،000 پوند به فردی به اسم بابراحمد که از سال 2003 بدینسو بدون ارتکاب جرم در قید قانون بوده و به شیوه های مختلف نیز شکنجه و توهین شده است، در حقیقت اعتراف کردند که قیمت شکستن قانون، 60،000 پوند استرلینگ است. بعبارۀ دیگر در زیر چتر قانون میتوانید بزنید، بکشید، توهین کنید و در آخر یک مُشت پول مانند استخوان بسویش پرتاب نمایید.

مردیرا بنابر قانون قضایی، 27 سال در زندان نگه داشتند، و هفته پیش گفتند "ولا ایشان بیگناه بوده، ما نمیدانستیم...". اما وقتیکه شاگردان این قضات در کابل آقای کامبخش را به بیست سال حبس محکوم میکنند، داد و فغان آقای راوش به آسمان برمیخیزد. در حالیکه همه میدانند حکم دادگاه عالی افغانستان نه بر اساس قرآن و سنت پیامبر ص بلکه بر اساس فرامین خارجی ها صادر گردیده است.

علاوتاً در کشور ما مثال های زیادی را میتوانید در شاهراه ها و جاده های عمومی مشاهده کنید. آقای راوش زحمت بکشند و یکبار توسط موتر از کابل تا به قندهار و هرات سفر کنند. درس هاییرا که از مجریان قانون و دیموکراسی (دوستان ما در نیرو های ائتلاف) در این سفر خواهند آموخت بسیار مفید و ارزشمند خواهد بود.

داستان هائ زیادی هستند که این بحث هیچگاهی ظرفیت مطرح کردن آنها را ندارد. برای نمونه میتوان صدور دیموکراسی و قانون را در عراق نام برد. آیا آقای سلیمان راوش میتوانند پاسخ دهند این نمونۀ صادرات بر طبق کدام قانون ملی و یا بین المللی بود؟ یقینا که نه. آقای راوش به دلایل معلوم، هرگز نمیتواند به این گونه پرسش ها پاسخ گوید.

همانگونه که افکار انسانها متفاوت اند، قانون ساخته شده توسط بشر نیز معایب فراوانی را در بر دارد و هیچگاهی خالی از نقص و عیب نیست.

مثلاً آقای سلیمان راوش حکم جلب رهبر سودان را (توسط دادگاه به اصطلاح چطور و فلان) در حالیکه رهبران اسرائیل آزادانه گشت و گزار میکنند، چگونه توجیه میکنند؟

تنها تفاوت میان آقای سلیمان راوش و آن طا لب نوجوان ِ کارد به دست که در حال سربریدن است، این میباشد که آقای راوش از این لب بام و طا لبک از آن لب بام بر زمین میافتد.

یکی به پشم مافوق دهن علاقه مند است و دیگری به پشم ماتحت دهن.

اما هردو یک نقطه مشترک و مهم باهمدیگر دارند، هردو یا آگاهانه و یا ناآگاهانه در رکاب دشمنان بشریت و آزادی شمشیر میزنند. اولی با قلم، دومی با شمشیر. مصارف هردو طرف از یک خزانه تمویل میگردد و آن خزانه را نیز نقطه ی پایانیست که متأسفانه اینها نمیدانند و ندیده میگیرند.

دین اسلام دین صلح و صفا بوده و است. اینرا رسول اکرم ص و جانشینان بر حق وی (از علی ع تا به مهدی ع) در عمل ثابت نموده اند.

همانطوریکه آقای سلیمان راوش نمیتوانند (فقط در 80 سال گذشته) مسئولیت جنگ افروزئ رهبران غربی را در کوریا، ویتنام، فلسطین، کشمیر، عراق، افغانستان، و در جریان جنگ دوم جهانی مسئولیت اعمال جنرال هیدیکو توجو نخست وزیر وقت جاپان، ادولف هتلر رهبر جرمن ها، موسولینی نخست وزیر وقت ایتالیا، ونستون چرچیل نخست وزیر وقت بریتانیا، جوزیف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، ف د روزوِلت رئیس جمهور وقت امریکا را بدوش بگیرند، مسلمین واقعی نیز نمیتوانند مسئولیت لشکر کشی های عالی جنابان هریک ابوبکر، عمر، عثمان و مابقئ سلاطین خاندان اموی و عباسی را بعهده گیرند.

با آنکه دین زرتشت به صفت دین یکتا پرستی محترم است، اما هیچگاهی نمیتوانیم آنرا برای مشکلات کنونی و شرایط فعلی کافی و پاسخگو بدانیم.

روش فکرئ آقای سلیمان راوش برای خود ایشان مبارک باشد. دیگران نیز خوب میدانند چگونه راه خود را انتخاب کنند. با توهین به عقاید دیگران و غلط تفسیر کردن احکام ادیان، نمیتوان همه را فریب داد.

دنیا محل امتحان است و زندگی نیز به مثابۀ وقتیست که برای امتحان دادن در اختیار داریم.

وظیفۀ اهریمن ویا ابلیس (در هر شکل و رنگ) غافل کردن انسانها از حقایق است. اهریمن را میتوان در لباس خلفائ جعلی و دروغین ِ مسلمین، مولوی های وهابی (دست بیگانگان)، مسئولین و رهبران طا لبان، الگاییده و یا هم بعضی اوقات در شکل به اصطلاح روشن فکر و روشنفکر نما بیابیم.

با احترام وافر

جستجو در کابل پرس