Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 2026

روزنامه نگاری به شيوه ی افغانستان

9 جون 2007, 14:16, توسط احمد عیار

نام خدا کابل پرس? چنان به سرعت پیش میرود که آدم نمیتواند گیرش کند. تبصرهء پایین را درمورد حبیب الله رفیع و چند موضوع پیرامون کارهای این روشنفکران "کیلویی" نوشتم. با تاسف که ارتباط انترنتی من قطع شد و نتوانستم آنرا به سایت بفرستم. از قضا آنچه در تبصرهء من آمده بود، به جایگاه حنیف اتمر در پهلوی حیبب الله رفیع اشاره شده بود. اینک به خاطر ارتباط آنرا اینجا پست میکنم.

موضوع حبیب الله رفیع همزمان شده با چند خبر و رویداد دیگر که درهمین نزدیکی ها در کشور روی داده است. بنا بران اگر بخواهیم درمورد حبیب الله رفیع صحبت کنیم، به مشکل میشود از ارتباط گرفتن کار کرد های او با مسایل دیگر خود داری کرد.

حبیب الله رفیع با یک دید شدیداً قومپرستان و در راستای برنامه های پشتونیزه کردن افغانستان مینویسد. حرف اساسی همین است. اگر دوستان دلایلی دارند که ثابت بسازند این ادعا نادرست است و یا آنهایی که دلیل دارند این ادعا درست است، باید به ارائهء دلایل خویش بپردازند.

ما در افغانستان با فاشیزم بسیار فعال و خطرناکی روبرو هستیم. چرا خود را بازی میدهیم و فریب افسانه هایی به نام وحدت ملی و وغیره رامیخوریم. مگر ضامن وحدت ملی تنها تاجک و ازبک و هزاره وترکمن و... دیگران اند که هرچه ظلم ببینند و هرچه ستم بکشند دم در نیاورند که وحدت ملی خراب نشود. وحدت ملی یی که برای من ستم و ظلم بدهد و برای دیگران عیش و کامرانی به چه درد من میخورد. من زمانی خود را برای حفظ وحدت ملی مسوول میدانم که این وحدت ملی برایم هویت، امنیت، عدالت و معشیت را فراهم کند. تنها در تحت همین شرایط است که من مسوولم تا کاری نکنم که وحدت ملی خدشه دار شود. کشوری که هویت مرا، امنیت مرا، ملکیت مرا، معشیت مرا به خطر اندازد وحتی زندگی ام دران ارزشی نداشته باشد، به چه کارم می آید؟

فاشیزم عبدالرحمن خانی و محمد گلخان مهمند و هاشم و نعیم و نادر و و داوود و امین و ملا عمر اینک در گونهء احدی، اشرف غنی احمد زی، حنیف اتمر، حبیب الله رفیع، غفور لیوال، اسماعیل یون، فاروق وردک، کریم خرم و ده ها خرده فاشیست دیگر با برنامه های از پیش تعیین شده و منسجم به کار خود ادامه میدهد.

وقتی ما آین آقایان را فاشیست مینامیم دلیل داریم. ما ازین آقایان هرگز نشنیده ایم که از جنایات عبدالرحن خان، نادرخان، محمد گل مهمند، هاشم خان، نادرخان، یا ملاعمر علیه اقوام و مردمان دیگر این سرزمین یک حرف یک تقبیح و یک اعتراف به وجود همچو جنایات کرده باشند. چرا تقبیح نمیکنند؟ پاسخ روشن است. چرا که این جنایتکاران تاریخی با آنها از یک تبار است. و فاشیزم هم همین است که جنایت همتبار خود را نادیده گرفته و توجیه کرده باشی درحالی که از بام تاشام در مورد دیگران سخن بگویی و آنها را به جا و بیجا جنایتکار بخوانی.

هرکوری وکری میداند که طالبان سیاست قومپرستانهء علنی داشتند و مرتکب قتل عام سیستماتیک مردم به خاطر تعلق شان به اقوام، مناطق و سازمان های سیاسی و احتماعی شان شده اند. آیا ازین جنایات احدی ها، احمدزی ها، لیوال ها، اتمرها، رفیع ها و غیره یاد میکنند. مگر بارها اززبان همین افراد بیانیه ها و نوشته هایی در پشتیبانی از طالبان سیاست عبدالرحمن خان نخوانده و نشنیده ایم؟ وقتی حبیب الله رفیع بدون اندکترین احساس خجالت از خون هزاران هموطنش که طالب ریخته است، طالبان را به نام فرشتهء نجات یاد میکند، چگونه میشود او رابخشید؟ ناگفته نماند که حبیب الله رفیع خوشزبان ترین فاشیست هایی است که ازان ها نام برده شد. شما تصور کنید که دیگرانش چه میگویند و چه می اندیشند.

جگونه میشود اختیار مملکت را بدست همچو اشخاص دید که جنایت علیه اقوام مورد تایید شان است، و خاموش ماند. مگر این خود فاشیزم نیست که آنها خواهان از سرگیری ظلم، جنایت و ستم بر اقوام دیگر برای حصول تفوق قومی زیرنام اداره "بهتر" کشور اند؟ مگر همین ها نیستند که همین حالا در نوشته هایشان با ارائهء بهانه ها و دلایل مطابق منافع خودشان، به رئیس جمهور مشورهء انحلال پارلمان را میدهند؟ چرا؟ دلیل روشن است. پارلمان اگر حتی از بد ترین افراد تشکیل شده باشد، بازهم ترکیب بهتری از حضور و نماینده گی اقوام را نشان میدهد. این به مزاق فاشیست ها برابر نیست. و یکی از دلایل عمدهء پشتیانی فاشیست ها از ملالی جویا که پارلمان را طویله میخواند و دشمنی آنها با کسان که در پارلمان حضور دارند همین است.

مسالهء جنایات جنگی و حقوق بشر تنها یک بهانه است. من یقین دارم که اگر همین نمایندگان درپارلمان نباشند هرگز کسی از آنها برای نقض حقوق بشر یا ارتکاب جرایم جنگی یادی نمیکند و آنرا دنبال نخواهد کرد. مشکل اینجاست که نمایندگان مردم در پارلمان نمایندگی از اقوام میکنند و تا وقتی که کرزی و تیم فاشیستش نتوانسته باشند وکلا را به خواست و معیار های خود تعیین کنند، راضی به پذیرش همچو پارلمانی نیستند. هرچند این پارلمان نا کارامد ترین پارلمان هاست، اما هرچه باشد بهتر از نبود پارلمان است. وفاشیست ها به نبود آن رای میدهند. چرا که آنرا سنگی میدانند در راه تطبیق برنامه های تمامیت خواهانهء فاشیستی شان.

درهمین روز ها شاهد قتل و غارت مردم هزاره جاغوری توسط کوچی ها هستیم. کوچی ها متحدین پا برجا و فعال طالبان بودند که بسیاری از عملیات آنها را با اغفال مردم همین ها به سررسانده اند. امروز نیز در ولسوالی بهسود و مناطق جاغوری همین کوچی ها به غارت و تاراج مزارع مردم و کشتار بیگناهان و افراد بیدفاع میزنند.

آیا ظلم و ستم کوچی طالب را بر مردم جاغوری کسی اهمیت میدهد؟ ایا ازین حقوق بشر شناسان تاکنون یکی هم ازجنایات طالبان دیروز و کوچی های امروز وهمیشه علیه هزاره ها در نقاط مختلف کشور و علیه سایر اقوام حرفی برزبان می آورد و آنرا عمل عیر انسانی و خلاف حقوق بشر میداند؟

هموطن هایی که درد انسانی دارند و به راستی هم دل شان درهوای انسان و انسانیت میتپد و قومیت برایشان مطرح نیست، باید فاشیزم با موجود و حاکم مبارزه کنند. کتمان وجود فاشیزم خود همکاری با فاشیزم است.

بلی حیبب الله رفیع درخدمت فاشیزم افغان ملتی است و با تمام دانشی که اگر داشته باشد در خدمت آنهاست! اینست اصل مطلب!

جستجو در کابل پرس