Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 25578

تلويزيون آرزو دستگاه پروپاگند مافيای قومندان عطا!

29 مارچ 2009, 10:39, توسط نیک اندیش

این عطافرزندبلخ نامی است.... از کیومرس نطفه ی خوش نامی است......
چشم بد بینان برویش کورباد... چوچه های گلبدین در گور باد....
خاکسار! خاک جهنم بر سرت..... نیستی بغلانی؛ ناقل اوغون پیکرت...
حقبین، با حق تودشمن گشته ی... با جمال هم بیخ وهم تن گشته ای....
نور! بی نوراست ازفرط دروغ... با قبیله ساز دارد بی فروغ...
حیف بغلان برسرگند تو باد..
خاک بر سر خاکسارشندتوباد..
هموطنان گرامی وداوران بی آلایش ! بر شماست وبر همه راستگویانست که، دشمنی فردی، منافع جیبی وتعصبات قومی وقبیلوی را کنار بگذاریم، وبر این چیز باور داشته باشیم که چیزیکه اعیان است... چه حاجت به بیان است.... اگر ما استاد عطا محمد نور، این فرزند برومندوخود یافته وبه تاریخ وفرهنگ خودی باور داشته را، با جانیان فرهنگ ستیز وویرانگران آدمکش وزن ستیزان قرون وسطی وبی ریشگان تاریخ هیچ وفرهنگ داران خشونتگرا وسر بران امروزی مقایسه کنیم، به صراحت بیان میدارم که، شریک جرم وجنایت کاران ویرانگر هستیم واگر این فرزند بلخ راه هجوم ناقلین اقوام مختلف را گرفته است، حقش است وبلخ بامی ومردمان بلخ بالای وی حق دارند که از حریم وناموس وامنیتشان دفاع نماید وبه هیچ تجاوزگر نزدیک ودور اجازه ندهد تا در بلخ هجوم بیاورند وغصب ملک نمایند! نوش جان چنین فرزندیکه از حریم تاریخی اش نگهبانی میکند واین تروریستان بر حق نتوانستند که، در مراسم نوروز جمشیدی، نو روز فروزنده، نو روز همیشه پیروز، دست به تبهکاری وانتحاری بزنند، این انتقام ناکامی تروریستان حلقوم بر است که، ازآزادی بیان وبیان آزادی سوی استفاده کرده، از طریق تارگاه های انترنیتی دست به ترور شخصیت میزنند. من استاد اعطا را هرگز ندیده ام وبا وی سخن نگفته ام، ولی از ورای کار وشهامتش میدانم که این فرزند چیزی از خون گرشاسپ وکیومرس در رگهایش دارد واین جوش نیک اندیشی ونیک گفتاری ونیک کرداریست که شما بیگانگان با این اندیشه را نگران کرده است ویاوه سرایی می نمایید. ممکن در دوره ای جهاد بسیاریها خطا کرده باشند ولی امروز فرزندان بلخ که با خرد زاده شده اند، راهشان را یافته اند واز راه خطا برگشته اند ودارند روح جمشید ورستم را در پیکر این زمین فرهنگ پرور دو باره بجوش می آورند وبلخ را زنده میسازند واین قبیله گرایان فرهنگ ستیز در هراسند کهريا، در طی چیزی کم سه صد سال کوشش بخاطر ویرانی این فرهنگ واین سرزمین، بازهم نتوانستند که در تبهکاریهایشان کامیاب شوند؛ زیراکه تبهکاری وویرانگری راه کامیابی ندارد ومن برای آنهایکه تشویش دارند ودر عین حال استاد عطا رامتهم به کارهای خراب ویا گروگان گرفتن مردم بلخ کرده اند، میگویم که نگران نباشید، اگر این فرزند براستی چنین باشد که شما گفته اید؛ خود زوالش رابدست خود مهیا میکند. دراین دنیا قوانین پرزه ای وجود دارد واگر کسی که بخواهد خلاف این قوانین رفتار نماید وبر مینای ظلم حرکت کند، بدون تردید گرفتار نا قراری شده محو زمان میگردد. چرا با احساسات و دشنامهای که تمامشان برای خودتان برگشته است وشمارا گرفتار بی قراری وجدان ساخته است ، واژه های این زبان را به گندیدگی حمیل مینمایید؟ کسیکه با ناموس باشدف هرگز بر ناموس دیگری چنین تجاوز قلمی را روا نمیدارد. بهر صورت از شما بایست که این توقع برود. اگر فرهنگ نباشد، هرچیزیکه تصورشود، میباشد. من هرگز ازاین قماش گله مند نیستم. در پهلوی دیگر این مسله، یاران گفته اند که جنایتکار وقاتل ! چرا نگفته اید که کدام جنایت وکدام قتل؟ دزدان گلبدین در ایام دزدی از سوی پلیس کشته شده اند، عاملش اعطامحمد نور است ؟ اگر این دزدان را به سزای اعمالشان نمی رسانیدند، امروز نو روزی جمشیدی ما هرگز در بلخ با چنین شآن وشوکت وفرخنده حال برگزار نمی گردید. اقای خاکسار، از شما بیشتر از دشنام ونا سزا انتظار نباید کرد، قبیله بالاتر از کشتن وسربریدن ودشنام دادن وخود بزرگی کردن، دیگر چه دارد؟ افسوس که این دشنامهای کرهت را با زبان خودت و واژه های مادریت بیان میداشتی ! ویا اقای بنام بغلانی ! واژه بغ از شما نفرت دارد، شما درتار وپودتان تنفر پیچ خورده است وهرگز از بغلان نمی باشید وناقل آنسوی سرحد واز جا بجا شدگان جمعه خان همدرد ، درد آفرین هستید که مردم شریف بغلان با سنگ وکلوخ آن چوچه ای گلبدین را از حریم « بغ» ویا بغلان با سرافگندگی بیرونش کردند واگر این اقای عطامحمد دست بکارهای بد بزند ویا زده باشد چرا مردم بلخ آنرا مانند جمعه خان گلبدین درد بیرونش نمیکنند؟ امروز هرکس میداند که از چه حق برخوردار است ؛ ولی فرزندان بلخ با افتخار از آستاندار دلسوزشان دفاع میکنند واستاندارشان هم، توانست که بعد از هشتاد سال جفا در حق زبانشان ، واژه زیبای « دانشگاه» و « دانشکده» را در دانشگاه بلخ، در زمین جمشیدی وکیومرسی به جایگاهش بنشاند وآرزوی دیرین بلخیان فرهنگ دوست را میسر گرداند. درود بر چنین فرزند برومند واگر چنین کار نیکو را هرفرزند دیگر این آب وخاک با چنین شهامت انجام بدهد، سرور ما خواهد بود ومورد ستایش هر قلم بدست خراسانی قرار خواهد گرفت.
هزاره ای ستمدیده ی که شاید امروز از جور قبایل از اینکه جوان هستی در امان باشی، اما لازم است که از بزرگان محل وسمتت بپرسی که، در گذشته حاکمان ستمگر قبیلوی چه بلای را بر سرشان آورده بودند وتا هنوز کوشش است که،همان ظلم دوره ای عبدالرحمانی ونادری، داودی و امینی بالای این قوم زحمتکش روا داشته شود وکوچی بازیها یکی از این ترفندهایست که قبیله گرایان ابزار ستمگرانه خویش قرار داده اند ویا ازبیکان هرگز از یاد نخواهند بردکه، سالها توهین وتحقیرشده اند ویک زره از امتیازات کشوربهره مند نبودند ویا تاجیکان که همیشه در نقش کاتب وخدمتگار مشت بی فرهنگ وحاکمان فرومایه قرار داشته اند. اگر شما فرزندان امروزی نظر به حال پشتونهای کشور نمایید میدانید که این حاکمان ظالم وبی فرهنگ، هرگز به حال پشتونهای عادی توجه نکرده اند وازاین مردم در طول تاریخ سوی استفاده غرض امیال شوم بی فرهنگیشان نموده اند. اگر امروز استاد اعطا را از بلخ برداریم، حال بلخ هیچگاه بهتر از حال قندهار وهیرمند وجنوبی نخواهد بود. ما همه شاهیدیم که با بر کناری اسماعیل خان، حال هرات باستانی به چه مصیبت گرفتار شده است، این را باشندگان هرات بهتر میدانند.
در آخیر از نویسنده محترم، بهنوش می پرسم که، بوجود آمدن یک رسانه در بلخ، بار گران به شانه ای شمااست؟ مگر از نبود یک رسانه، بودنش بهتر نخواهد بود؟ فرق شما با ملا عمر خان در چه است ؟ او هم دشمن رسانه وآزادی بیان وشما هم به شکل از اشکال با طریق دیگری عین تعصب را تعقیب کرده اید. تاجیکان وهزاره های میهن، با یک زبان ویک فرهنگ، البته با کمی تفاوت، یک هدف را می جویند وآن هدف رشد زبانی وفرهنگی وتمدن پذیری وانسان دوستی ومهر پروری ! چرا فرزندان این دو قوم زمینه را به خاطر ایجاد چنین تشنج ، با دستان خویش آماده میسازند وبه هرکس وناکس میدان را هموار میسازند تا ناخن شکسته ای پیروان حاکمان جبار وستمگر بجانشان بخلد ؛ این کارها میرساند که با تاسف ما هنوزاز پی بیگانه ها پای می مانیم واز خود بیگانه ای دشمن فرهنگ خویش هستیم. تا زمانیکه خود را وتاریخ وبن فرهنگ بهی خودرا نشاسیم، در منجلاب نا سزاگوییها گرفتار خواهیم بود. خود شناسی خدا شناسی بود. خدا را از بن وگوهر مابریده اند واین بد گمانی وتعصب وخشونت گرایی نمایندگی از چنین شیوه میکند. مهر، راستی، صداقت وخود ارایی وزمین ارایی ونیک اندیشی ونیکو گفتاری، در چنین بریدگی ما از خدای مهر است که، با ما بیگانه شده اند.به امید روزیکه ما از بیخ وبن خویش آگاه شویم وبدانیم که از کجا وبرای چه وچرا افریده شده ایم؟ اگر پرسش باشد من در آینده در خدمت پرسندگان خواهم بود، ولی عفت کلام نمایندگی از اخلاق اجتماعی وفرهنگ ریشه ای میکند را مراعات نمایید تا بدگهرتر از آنچیزی که هستید، معرفی نشوید؛ شادمان وخرسند باشید.
نیک اندیش

جستجو در کابل پرس