Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 25750

دین ستیزی درکفن جعل تاریخ

31 مارچ 2009, 22:12, توسط کامبيز

دينی که هزار سال قبل بوسيله محمد ، به چادر نشينان حجاز عرضه شده ، برای سرزمين های اشغالی ، به حدی خشن ، بيابانی و دور از عقل و فطرت بوده که پس از قرن ها تلطيف و التقاط و دستکاری ملل مفتوحه « مثل ترک و تتار و ايرانی و سريانی و ... » هنوز که هنوز است برای آدمکشی ، برای اسارت زن و انديشه بشری ، برای زفاف و زياده خواهی ملايان زنباره ، بهترين تمسک و بهترين جلوه گاه اميد است ! اين همه ايرانيان با عرفان و تصوف و هزار دوز و کلک خواستند اين عجوزه را هفت قلم ، آرايش کنند ! نشد که نشد ! اين گند و تعفن « تاب مستوری ندارد » ! مگر اسلام ، غير از اعمال خامنه ای و خمينی است؟ مگر اسلام غير از اعمال ملک عبدالله و عمر البشير است ؟ مگر ژنرال مشرف و ملا عمر ، نمايشگران اسلام نيستند ؟ اين چه حکايتی است و چه دنائتی است که هرکس يک ورقپاره من درآوردی را ، « اسلام» ميخواند و هر گاه ز بانش بند آمد می گويد « هر عيب که هست در مسلمانی ماست »! اين مقوله که ميليون ها نفر پيرو اسلام است ، دليلی بر درستی و راستی اين آيين بيابانی نيست ، ممکن است ريال عربستان و کويت و اندونيزی وايران ، صد سال ديگر اسلام را سر پا نگهدارد ، بودا و موسی نيز ممکن است مليون ها پيرو داشته باشند ، همه آدم های که « اسلام زده » اند در عقب مانده ترين خطه ها زندگی ميکنند يا درکشور های که حکومت های « اشغالگر و ضد ملی و وموروثی » دارند!استفاده خرافی ، اغواگرانه ، انحرافی و بازرگانی از اسلام را در بنياد مستضعفان ايران يا پروژه ساخت و ساز حرم امام رضاء ميتوان لمس کرد ! هرکس پروژه پنجاه ساله عمران امام هشتم را بنگرد ، متوجه ميشود که « وهابی ها» قشری، چندان پرت و پلا هم نمی گويند! بيرحمی و سفاکی اسلاميون نيز قوزی بالا قوز است من وقتی درنده خويی و نامردی يک آخوند را در برابر يک آخوند ديگر در نشريه شهر وند ايرانی خواندم ، موی در بدنم راست شد ! منظور من حبس و شکنجه و قتل تدريجی آيت الله شريعتمداری به دست امام خمينی است ! اين است نمونه مجسم به اصطلاح شفقت و مروت اسلامی ! قبلا نويسنده ای به نام جعلی مستعار (رزم صفت) گفته بود« ما هنوز اين سليمان راوش را نمی شناسيم که کيست (!) » واين ادعا ، بسيار پررويی و فاحشه گری ميطلبد ! در همان حال نقل قول های هم از کتب منتشره همين راوش ( ناشناس؟) نقل کرده بود ! چرا ايشان ( يعنی ر زم صفت) استاد رهنورد ؛ استاد حبيب ( شايد منظور او همان اسدالله حبيب عضو برجسته رژيم کمونيستی باشد) را ميشناسد و از آنان ستايش ميکند ؟ گويا بخاطر آن که آنان در داخل کشور اند و سليمان در برون کشور ! چرا راوش بد است ؟ چون « شاعر بزرگوار و دانشمند آقای مهدوی » چنين ميگويد و حتما راست ميگويد !! دين اسلامی حالا معلوم شده با « سواد آموزی » هم مخالفت دارد ! چه هرکس باسواد شود ، ازاين کيش بيابانی دست ميشويد و عطای محمد پسر عبدالله را مببخشد به لقای او ! برای اين که اسلام رشد کند و تدادم يابد ، شريعتگذار اسلام برای حاکمان اسلامی اين احکام مرئی و نامرئی را صادر کرده : ۱ ـ زنان را در خيمه ( بيت) نگهدار ، حدود کار آنان در دوخت و دوز لباس جنگجويان خلاصه ميشود ! ۲ ـ بر مخالف عقيده و شکننده سيرت خلفا ، رحم مکن ! ! ۳ ــ از اعمال روسای قبايل ، گله داران بزرگ و صاحبان زر و زور ، بازخواست و پرسان مکن ! اما بزهکاران کوچک و آفتابه دزدان را با بريدن عضو و شلاق زدن های ممتد ، خسته و درمانده کن! ۴ـ هر سرزمينی که توسط محمديان ( جنگجويان اسلام ) اشغال و تاراج ميشود و غنايم آن بين لشکريان و فرماندهان توزيع ميگردد ، مجاز است و پر از ميمنت و برکت است ، اما کتابخانه ها ی خطه های مفتوحه بايد آتش زده شود ، زيرا خوفی و خطری که بر اسلام ناب محمدی متصور است از همين ناحيه است، يعنی کتاب و مدرسه ! با تقديم احترامات فايقه . کامبيز

جستجو در کابل پرس