Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 25921

فقط حکومت غير دينی می تواند حيات شیعيان را تضمين کند!

4 آپریل 2009, 10:46, توسط حمیرا نائب (جاغوری)

این قانون نه تنها از جانب اهل تشیع، اهل تسنن ، فعالین حقوق بشر، روشنفکران واز جانب هرکس که به حقوق جهانشمول انسان، حقوق و آزاديهاى فردى و مدنى زنان، آزادى بيان و آزادى مذهب و لامذهبى معتقد است بايد فعالانه رد شود.

این قانونی است که با فشار و کشتار با ازادی زنان عملا مخالفت مى کند، با آزادى انديشه و عمل مى جنگد، اتهاماتى مانند فساد، بى اخلاقى، کفر و الحاد براى خاموش کردن هر نوع صداى اعتراضى بکار مى رود، سرکوب و بى عدالتى زندگى هزاران زنانان کشورما را که از هر نوع آزادى محروم هستند، شکل مى دهد و با این قانون حقوق زنان و شیعیان را وحشیانه پامال نموده وروشنفکران و فرهنگیان را وحشيانه مجازات و هزاره ها را شهروند درجه دو محسوب مى نمایند.

مهمترين وجه مشخصه این قانون اين است که خواست شهوترانی و عیاشی مردان را مقدم شمرده و در ارضاع ان هیچگونه سن و سالی را نمیشناسد. اين قانون مردانرا اجازه میدهد تا درامور زندگى خانواده تصمیم گیرنده باشد. این قانون کاملا مغایرقانون اساسی افغانستان، قوانین حقوق بشروجلسه بن بوده که سازمان ملل متحد انرا تعهد نموده است.
شايد ناجورترين و بدترين وجه این قانون از نقظه نطر حقوق انسانى مجازات هايى است که اعمال مى کند واخلاق فردى را در تناقض با اخلاق جنسى قرار مى دهد. شلاق زدن و سنگسار تا حد مرگ از جمله اين نوع مجازاتها هستند و جنسيت و رفتار جنسى قلمرويى است که این قانون سختى در باره آنها اعمال مى کند.

طبق این قانون مرد اخلاقا، قانونا و دينا موظف است زن را بزند. زن از حق انتخاب همسر، تعيين محل سکونت، پوشش خود و حق سفر کردن محروم است. سن بسيار پايين ازدواج درنه سالگى وجه ديگراین قانون است. حکمت اين وجه براساس روش زندگى محمد پيغمبر اسلام است که هنگامى که ٤٣ سال داشت با عايشه که يک طفل نه ساله بود ازدواج نمود. در کليه اين قانون ازدواج قراردادى است که طبق آن شوهر بايد تعهدات جنسى نسبت به همسر خود را بعمل بياورد و از نظر مالى زندگى او را تامين کند. زن بايد هر وقت که مرد بخواهد از نظر جنسى او را ارضا کند. شوهر مى تواند بسادگى و با اعلام سه بار حکم طلاق زن را صادر نمايد. تعدد زوجات تا چهار همسر براى مردان مجاز است وحتی صيغه يا متعه با ازدواج موقت مرد مى تواند تا بى نهايت همسر موقت بگيرد. طبق این قانون مردها مجازند در صورتى که همسرانشان از آنان تبعيت نکنند آنها را لت وکوب کند.

طبق این قانون براى حفظ اخلاق جامعه و جلوگيرى از هرج و مرج جنسى، زنان بايد سراپاى خود را در حجاب اسلامى بيوشانند. این قانون کاملا مخالف آزادى پوشش است و مانع مهمى در رشد فيزيکى و معنوى زنان است. اين غير انسانى است که زنان را چنين در حجاب بييچند در حاليکه طبق قرآن و احکام اسلامى اين مردان هستند که قابل اعتماد نبوده و نمى توانند خود را کنترل نمايند. براى حفظ اخلاق جامعه زن نبايد با مردى که با وى نسبتى ندارد تماس داشته باشد. اين جداسازى جنسى، شرکت زنان در زندگى و فعاليتهاى اجتماعى را بسيار مشکل مى سازد، به اين ترتيب مانع شرکت و حضور زنان در جامعه شده و آنان را زندانى، منزوى و ناتوان از بالفعل کردن استعدادهايشان مى کند.
اعتقاد به دين بايد کاملا داوطلبانه و يک امر خصوصى و فردى باشد، در غير اين صورت کسانى که به مذهبى عقيده ندارند نه از سر تصميم و تعهد فردى خود بلکه بخاطر ارعاب و فشار به آن دين مى گروند. وقتى که پاى قانون به ميان مى آيد ديگر مذهب چيزى بين فرد و اعتقادات دينى اش نيست.

توجيه گران اسلام غالبا ادعا مى کنند که اين نوع استدلالات بر اساس بدفهمى از اسلام صورت گرفته و اسلام دين صلح و دوستى است. اين توجيه گران از اين يا آن سوره براى شما نقل قول ميآورند تا ادعاى خود را ثابت کنند. اما درست مانند انجيل در مسيحيت البته در قرآن هم احتمالا آيه هايى براى اثبات اين يا آن نظر وجود دارد. تنها پاسخ به اين ادعاى توجيه گران و اسلامى ها اين است که با نمونه هاى زنده و واقعى نشان داد که بر مردمى که به زير سلطه قانون اسلامى افتاده اند چه گذشته و چه مى گذرد.

انسانها قابل احترام هستند اما هر اعتقاد آنها محترم نيست. تلاش براى جرم کردن اسلاموفوبيا تلاشى زيرکانه براى سرکوب انتقاد از اسلام تحت پوشش مبارزه با راسيسم است. ضرورى است که بايد بين انتقاد از اسلام، ترس از اسلام، اسلام ترسى يا نفرت از مسلمانان تمايز و تفاوت قايل شد. اما غالبا انتقاد از احکام و روشهاى اسلامى و انتقاد از دين اسلام برچسب راسيسم و تنفر از مسلمين را مى خورد تا انتقاد را بسادگى و راحتى خاموش کنند
اما اگر اسلام واقعا با دفاع از جهاد براى سلطه بر جهان خشونت را اشاعه مى دهد، وقتى واقعا به مردان مجوز آسمانى مى دهد که همسران خود را کتک بزنند؛ و حکم مى دهد که شهادت يک زن در دادگاه نيمه شهادت يک مرد در محضر دادگاه است؛ و اعلام مى کند که مسلمانان نبايد با يهوديان و مسيحيان دوستى کنند، چرا نبايد از اين دين ترسيد؟ چرا نبايد از آن انتقاد کرد؟

جهان، ميدان نبرد گرايشات فکرى و جنبشهاى اجتماعى گوناگون است و در غرب مبارزه و تلاش مردم براى کسب حق انتقاد از دين مسيحيت بيش از چهار صد سال طول کشيد. اين قانون بايد کامل امحا و لغو شود. اگر از ما آزادى بيان در انتقاد از اسلام و دين سلب شود آنوقت دوباره پا در دهليزهاى تاريک قرون وسطى و جهالت خواهيم گذاشت٠
بايد برسميت بشناسيم که جامعه ما بسيار بزرگتر، متنوع تر و پيچيده تر از جامعه بدوى و عشيره اى ١٤٠٠ سال پيش شبه جزيره عربستان که اسلام از آنجا ظهور نمود، است. زمان طرد اين قانون و حتی حکم که مردم بايد زير قانون اسلامى زندگى کنند فرا رسيده است. اکنون بيش از هر زمان ديگرى مردم نياز دارند که تحت يک سيستم سکولار زندگى کنند که آزادى مذهب و لامذهبى و حقوق جهانشمول انسانى را بر مبناى اختيار و اراده مردم تامين و تضمين کند. اين به معنى رد ادعاى مراجع ارتدکس اسلامى است که در يک جامعه خالص اسلامى حکومت به نماينگان الله يا عدالت اسلامى تعلق دارد. اکنون بيش از هر زمان ديگرى حياتى است که عليه قانون اسلامى شريعت مبارزه کرد و دين اسلام را تابع يک نظام سکولار نمود.

جستجو در کابل پرس