ضمن ابراز قدردانی از کارنامه فرهنگی و استعداد درخشان گويندگی خانم روزبه ، تاملات و گلايه جناب بهروز فر، بجاست ؛ زبان هراتی با زبان مشهدی فرق چندانی ندارد مگر در چند تا سبزی و خوراک ، يعنی کچالو ( واژه هندی ) را سيب زمينی ميگويند و بادنجان رومی را گوجه فرنگی!
هر فارسی زبان افغان با مهاجرت و اقامت در ايران ، دايره واژگانش وسيع تر ، و زبان مقيد، محدود و مسخ شده اش ، دوباره احيا ميشود واين موهبتی عظيم است!
ظاهر خان بابای پشتون ها، از خيانت های بزرگش يکی اين است که فارسی افغانستان را با عربی، هندی و ترکی و پشتو و ... درآميخت و اين ( کيچری قروت شاهانه) را « لسان دری!» ناميد !
امروز نيز تاجران فرهنگ و سياست در افغانستان ، سعی ميکنند، زبان فراگيروواحد فارسی را با پسوند دری ، بصورت ( فارسی دری) درآرند که مضحکه ای بيش نيست!
بهر حال شاعران جوان ما ؛ بويژه خانم روزبه بايد در انتقال و انتخاب واژگان، مفاهيم و نامواژه گان ، دقتی مزيد ورزند.
ضمن ابراز قدردانی از کارنامه فرهنگی و استعداد درخشان گويندگی خانم روزبه ، تاملات و گلايه جناب بهروز فر، بجاست ؛ زبان هراتی با زبان مشهدی فرق چندانی ندارد مگر در چند تا سبزی و خوراک ، يعنی کچالو ( واژه هندی ) را سيب زمينی ميگويند و بادنجان رومی را گوجه فرنگی!
هر فارسی زبان افغان با مهاجرت و اقامت در ايران ، دايره واژگانش وسيع تر ، و زبان مقيد، محدود و مسخ شده اش ، دوباره احيا ميشود واين موهبتی عظيم است!
ظاهر خان بابای پشتون ها، از خيانت های بزرگش يکی اين است که فارسی افغانستان را با عربی، هندی و ترکی و پشتو و ... درآميخت و اين ( کيچری قروت شاهانه) را « لسان دری!» ناميد !
امروز نيز تاجران فرهنگ و سياست در افغانستان ، سعی ميکنند، زبان فراگيروواحد فارسی را با پسوند دری ، بصورت ( فارسی دری) درآرند که مضحکه ای بيش نيست!
بهر حال شاعران جوان ما ؛ بويژه خانم روزبه بايد در انتقال و انتخاب واژگان، مفاهيم و نامواژه گان ، دقتی مزيد ورزند.