واقعأ مطلب باارزش ومفیدی ارایه شده وبجااست تا ازآقای قبادشکور قدردانی بعمل آید. ولی درعین حال باید درنظرداشت که درجهان متحول وروبه تکامل تابی نهایت ، هیچ اندیشه وباالتبع آن هیچ جنبش سیاسی نمیتواند بی عیب ونقض باشد، مگراینکه آن اندیشه وحرکت، ماورای جامعه بشری وجدای ازسرنوشت انسان ( بحیث اراده مطلق وعقل کل)پنداشته شود. بنظرم مارکسیسم وتاریخأ جهت گیریهای سیاسی- اجتماعی بنام مارکسیسم ازآنجائیکه باانسان ودنیای پیرامونی اش در رابطه بوده ، لذا باتمام نقاط قوتش درای نقطه ضعف های جدی نیزمیباشد که اگربدرستی مورد بررسی ، تحلیل ونقد قرار نگیرد! نتیجتأ چون مذهب ودین به ابزار ستم واستبداد تغییرماهیت میدهد. اساسأ خودمارکسیسم بمثابه یک بدیل والترناتیف انقلابی ، باوصف رهایی بخش بودن -انسانی بودن وعلمی اندیشیدنش، تحول پذیروقابل دوباره اندیشیدن است . دراخیرباابراز سپاس مجدد ازآقای قباد ، پیشنهادم اینست که درصورت امکان مطالب را مختصروقسط وار تهیه ببیندتامرور آن راحت وساده ترگردد.
واقعأ مطلب باارزش ومفیدی ارایه شده وبجااست تا ازآقای قبادشکور قدردانی بعمل آید. ولی درعین حال باید درنظرداشت که درجهان متحول وروبه تکامل تابی نهایت ، هیچ اندیشه وباالتبع آن هیچ جنبش سیاسی نمیتواند بی عیب ونقض باشد، مگراینکه آن اندیشه وحرکت، ماورای جامعه بشری وجدای ازسرنوشت انسان ( بحیث اراده مطلق وعقل کل)پنداشته شود. بنظرم مارکسیسم وتاریخأ جهت گیریهای سیاسی- اجتماعی بنام مارکسیسم ازآنجائیکه باانسان ودنیای پیرامونی اش در رابطه بوده ، لذا باتمام نقاط قوتش درای نقطه ضعف های جدی نیزمیباشد که اگربدرستی مورد بررسی ، تحلیل ونقد قرار نگیرد! نتیجتأ چون مذهب ودین به ابزار ستم واستبداد تغییرماهیت میدهد. اساسأ خودمارکسیسم بمثابه یک بدیل والترناتیف انقلابی ، باوصف رهایی بخش بودن -انسانی بودن وعلمی اندیشیدنش، تحول پذیروقابل دوباره اندیشیدن است . دراخیرباابراز سپاس مجدد ازآقای قباد ، پیشنهادم اینست که درصورت امکان مطالب را مختصروقسط وار تهیه ببیندتامرور آن راحت وساده ترگردد.