Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 29519

شناسنامه افغانستان و ...

3 جون 2009, 16:45, توسط فرستنده: فرهاد

ترس از کتاب وآگاهی، پناه بردن بدامن شیطان است

بنام خداوند دانا وتوانا سخنم را در باره رواج کتاب سوزی ودراین روزها تبدیل آن به کتاب شویی ویا کتاب در آب اندازی، غرض بیداری وجلوگیری این رواج شیطانی واهریمنگرایی خدمت همه کتاب دوستان وکتاب خوانان ورجاوند سرزمین فرهنگ بر باد رفته ی خراسان به عرض میرسانم وامید وارم که، بی تفاوت نباشید ودراین زمینه با قلم وبا قدم دست بکار نیکو وآگاهیبخش مردم در سیاهی قرار داده شده بشوید وروی سیاه این اهریمنان ضد دانش وکتاب وروشنگری را، هرچه بیشتر برای مردم این سرزمین معرفی بدارید، تا با چهره های شیطانی این دانش ستیزان روی صحنه وپشت صحنه اشنایی حاصل گردد؛!
هموطنان گرامی ! رواج کتاب سوزی وترس از بیان راستی وحقیقت ، دراین سرزمین بطور روشنتر از ایام غداران شیطان زاده دامنگیر این سرزمین شده وتا امروز به شکل از اشکال ادامه دارد واین فرزندان اهریمنگرا واهریمن زادگان بی خصلت وضد دین ودانایی وعلم ونیکوگرایی، تنها در میدان ویرانگری آبدات تاریخی وتندیسه های ارزشمند تاریخی نکوشیده اند، بلکه تا توانسته اند کتاب سوزی وبه تبهکاریهای فرهنگی در زمانهای گوناگون ادامه داده اند.
دورهء استبداد وبیدادگری نادرغدار ونمایندهء جنایتکارضد فرهنگش، مهمند، زابلی، شاه محمود وغیره را همه بیاد دارند. گل محمد خان مهمند نماینده برگزیده این خاندان فرهنگ ستیز، در شمال کشور خانه به خانه رفته وکتابهای دست نویس با ارزش وهویتگرای مردمان این سرزمین را با وپول خریداری میکرد ومی سوختاند. فکر میکردکه با سوختن این کتابها، میتوانند ریشه واساس این مردمان را با بن تاریخی وکشور بومیشان بر کنند وهویت جعلی وآمده از سوی سلیمان کوه را براین سرزمین بچسپانند؛ کور خوانده بودند وتبعاتشرا، امروز نسل زنده وبا پویش کنونی حس میکند وتبهکاریهای این اهریمن زادگان بر همگان روشن شده است.
در زمان رژیم شاهی وبابای شهکاراقای کرزی، ظاهر خان غنوده در تخت شاهی، که بعد از چهل سال بیدار وزمانیکه بیدار شد، به ایتالیا فرار نمود ودر طی سالها جهاد مردم افغانستان، فقط توان این را پیداکرد که یک نامه برای برادر زاده هایش طالبان کرام بفرستد وآنهارا فرزند راستین وحقیقی احمد خان ابدالی خطاب نماید که به یقین در شناختش از جد وفرزندان آن بزرگوار خیلی بجا وعالم بوده است وآنهارا بخاطر سربریدن مردم شمال ومرکز وغرب کشور، مبارکباد گفت ، دراین زمان هیچ کار فرهنگی نشد وحتا خواندن مجله های کشورهای همزبان نیز در شهرکابل وسایر ولایات مانند امروز ویا روزهای رژیم خلقیها ممنوع قرار گرفته بود. اگر دراین دوره کتاب سوزی نبود کتاب را بخاطر خاندان ممنوع کرده بودند واگر کسی گیر می آمد خودش را می سوختاندن وما وشما دوستان اهل کتاب شاهد این هستیم که هزاران روشنفکر وکتاب خوان دراین دوره ها راهی زندان وبه قتل آورده شدند.
دوره ای مجاهدین نفس کشیدن وکتاب خواندن برای مردم تا اندازه ای فراهم گردید واین دوره البته نمایندگی از اراده خودی مردم دارد ومردم خود در صحنه قرار داشتند ودولتهای تشکیل یافته، بدون شک از بدنه مردم که در جهاد ومبارزه علیه تجاوز صورت گرفته بود، به میان آمده ، حق این را نداشت که مردم را مانع رشد فرهنگ واشنایی با کتاب وداشته های فرهنگی نماید واز روی دیگر این رزیم با سنتهای گوناگون از مناطق مختلف آشنایی داشت وبا کتاب وفرهنگ بیگانه نبود، البته بودند استثنایی کسانیکه دراین دوره اگر توان میداشتند، از رواج سفاهت مزاجی دوره های استبدادی کار میگرفتند، خوشبختانه از یکسو جبر زمان واز سوی دیگر این اشخاص دراقلیت بی اختیاری قرار داشتند.
در زمان فرزندان ثانی احمد خان ابدالی، یعنی طالبان لشکر القاعده، همه میدانند که این تیره مغزان اهریمن زاده، مرا ببخشید که در وجود این چنین کسان جز واژه اهریمن دیگر واژه را مناسب نمیدانم ، نه تنها کتاب سوزی رخ داد که سربریدن وحلقوم بریدن وقتلهای دسته جمعی وتجاوز به حریم دیگران با وحشیانه ترین شیوه اش صورت گرفت ؛ این لشکر بیدادگر در شهر زیبای پلخمری کتابخانه ناصر خسرو بلخی یمگی را با بی رحمی وشقاوت نا بخشودنی به آتش کشید وهزاران جلد کتاب دست نویس با قدامت هزار سال وکتابهای تاریخی، ادبی، دینی وعلمی را بدون اندیشه ومکث لحظه ی طعمه آتش ساختند وخم به ابروی کثیفشان هم نیاوردند. اینست فرهنگ واینها هستند نمایندگان رژیمهای قبیلوی دوصد وشصت ساله ایکه مردم این سرزمین را در چه بلا وفلاکت گرفتار کرده اند وتا هنوز هم ادعا دارند که این سرزمین را بایست این قوم کتاب سوز وکتاب شوی وضد فرهنگ رهبری نماید واین سرزمین تا ابد در تهی مغزی ونداشتن فرهنگ انسانی بسر برد. چرا که روز این سرزمین فرهنگ وادبیات بلند وبالای داشت که، از رشد آن انگریزهای پدر کلان نادر غدار وچوچه های امروزیش رنج میبرد وراهی را می کاوید که چگونه این فرهنگ واین زبان را از سرزمین هندوستان بروبد وجایش را بگیرد؟ اینجابود که سرزمین وگهواره این فرهنگ را بی نام ساخت وبجایش نامی را گذاشت که، جز فرهنگ ستیزی وکتاب سوزی وکتاب شویی دیگر کاری نداشته باشد؛ انگریزها این چوچه های اهریمنی را تربیه کردند ودر شریط گوناگون علیه اینفرهنگ بکار بستند وتا امروز در همان خط روانند وزمانیکه این اهریمن زادگاه بدستور وزیر فرهنگ خرم خان گلبدینی ووالی نیمروز این شیطان یار زمان که خود را آزد میگوید وبه واژه آزاد توهین است، تف برتووالی که کتابهارا با کدام وجدان در دریای تاریخی هیرمند انداختی وچگونه این دریای پر عظمت به قول تو اهریمن زاده وفا کرد وکتابهای که حد اقل از نگاه اسلامی بسم الله درهرکدام آنها تحریر یافته بود ونام خداو محمد درج صفحات آنها شده بود واین کتابها مال شخص بودند وسرمایه تجار شخصی، چطور دست به چنین شیوه خجالت بار زدید که آبروی نیمبند افغانها ویا افغانستانیهای بیرون از کشور ودرون کشور را ریختاندید و.دراین قرن این کشور واین فرهنگ قبیله را چنان معرفی کردید که، از سوی دیگر طالبانتان با عملیات انتحاری معرفی کرده اند. این فرهنگ ستیزی تابکی؟ چرا از کتاب ودانش میترسید؟ تا کدام زمان در لاک پوسیده قبیله خود را پنهان خواهید کرد؟ هراس شما از چیست؟ از روشنایی فقط شیطان میترسد وشما خود را با عمل که دارید انجام میدهید، برادرزاده شیطان معرفی کردید وبر روشنفکران پشتون تبار است که این لکه ی ننگین کتاب شویی را با کدام شیوه میتوانند از سر وروی قومشان پاک بسازند واین والی اهریمن زاده را هرچه زودتر بجایش بنشانند واین وزیر فرهنگ ضد فرهنگ را که رای دهندگان پارلمان هم شریک این کتاب شویی هستند، را نیز هرچه زودتر برکنار سازند تا روی سیاه فرهنگ ستیزی از روی قوم پشتون پاک شود ودر اینده نباید که بازگرد چنین اعمال شوم رواج یاب این سرزمین گردد.
عطار میگوید»
گرنبودی درجهان امکان گفت کی توانستی، گل معنا شکفت...
هرکس که ضد کتاب است ، اوبی کتاب است وبی کتاب از نگاه دین اسلام کافر است وکافر خطاکار وبدکنش وبداندیش است. کتبی را که یک نویسنده با هزاران بینش واندیشه می نویسد تا تو والی اهریمن زاده را انسان بسازد وخرد را در بن تو بر دماند، تو وجدان خطای ضد دانش هزاران جلد آنرا در آب می ریزی ونابود میسازی ، در حقیقت علم ودانش را می شویی وبدریای نیستی میریزی، در صورتیکه همشهریانت در نیمروز کشته میشوند وبمباردمان میگردند وبی خوانمان میشوند، هیچ کارایی انسانی دراین زمینه از تو ننگ تاریخ ساخته نمیشود، ولی در تخریبکاری وانتحارگرایی وکشتن وجان گرفتن انسان ویا فرهنگ انسان ویا کتاب که در او ادبیات انسان جا دارد وهزاران ادم مانند تو را در راه انسانی آورده است، با بی وجدانی امر میدهی وبعدآ آرام می خوابی! لعنت بر تو کسیکه مسولیت داشتی وداری و بجای اینکه وجیبه خویش را بانجام میرساندی، کاری کردی که در تاریخ سیه رویان وتبهکاران تا ابد ثبت نام خواهی شد ودر قطار کتاب سوزان همیشه از لعنت خدا بی بهره نخواهی ماند واگر دستور از سوی وزیر کله کته ی درون پوچ صورت گرفته باشد، به چنان لعنت الهی گرفتار خواهد گردید واین پهلوان پنبه خرم خرد باخته نیز کارهای کرد که، روی همه فرهنگ ستیزان وفرهنگ گریزان تاریخ را سیاه کرد واین نام گندیده هم درج اهریمن کاریهای خواهد گردید که تا امروز با چنین شگرد نامردمی گرفتار بودند؛.
بلی هموطن! مرز فرهنگی برای تو است وگرنه پاکستانی را برتو بابا ساخته وهفتاد ملیون دالر در پای مقبره خان دو سره پاکستانی صرف میگردد وتو ومن از گرسنگی جان میدهیم، بازهم برای کرزی رای بده ! قبر صوفی رحمان پاکستانی در شهر پیشاور تخریب میگرددووزیر فرهنگ افغانستان با بودجه مردم گرسنه این سرزمین آباد آباد وبازهم آبادش میکند. ولی زمانیکه ارتش پاکستان حریم پشتونهارا با بیرحمی میکوبد ومیکشد وجان میگیرد، این وزیران پشتونخواه وپشتونستان پسند صدایشان بلند نمیشود که از برادران همتبارشان دفاع نمایند وخط دیورند غیر مستقیم برسمیت شناخته میشود ودولت کرزی توان این را ندارد که به ارتش پاکستان بگوید که چرا بدون ایجازه افغانستان برادران پشتون آنسوی سرحد را ظالمانه میکشید وجان میگیرید؟
ولی برای من وتو برادر هزاره وازبیک، ایجازه کتاب خواند را با زبانهای مادریمان نمی دهند وکتابهای که ما توان چاپ آنهارا نداریم، از کشور همزبان وهم فرهنگ برایمان تجار شخصی با هزاران زحمت می آورد، با بی رحمی وتعصب قبیلوی در دریای هیرمند ریختانده میشوند وبرای ما مرز فرهنگی ونژادی میکشند وبرای خودشان مقبره وزیارتگاه پاکستانیهارا با پول خون من وتو اعمار میدارند وکیل ونماینده من وتو شهامت این را ندارد که بپرسد، وزیر جان ، بودجه اعمار مجدد قبر صوفی رحمان پاکستانی از کدام درک ومرجعه تعیین شده است واین خان دو سره چند روپیه تا هنوز برای این سرزمین مالیه داده است وچند پسر وفرزندش دراین خاک خدمت سربازی گذشتانده است؟ چه نفع برای این سرزمین از سوی خان عبدل غفار خان که همان خان دوسره باشد، رسیده است؟ مگر ما ابله هستیم؟ یا اینکه قبیله گرایان مارا در تور ابلهی انداخته اند وماهی گیری میکنند؟ مرگ هزار بار بهتر است برآن کسیکه با این تبهکاریهای اقای کرزی ودار ودسته اش، وجدان خویش را زیر پا میگذارد ودین دنیایش را نا دیده میگیرد ورای خویش را با چشم پت در صندوق جعل ونا بکار قبیله گرایان پوسیده مغز میرزند؛! شیر مادر خراسان برتو تاجیک، ازبیک وهزاره وپشتون خردمند کتاب نا سوز وکتاب ناشوی، حرام باد که رای تانرا در صندوقی بریزید که، تغیرات در سیستم وبهبودی در زندگی وسیری در شکم وامنیت در کشور می آورد!. امیدوارم که این کتاب شویان وجدان خطای جهالتیار را ، تا میتوانید تحت فشار روحی ونوشتاری قرار دهید ودرهر نوشته وگفتارتان از این شیوه گندیده وجهالتگرا یاد نمایید ودولت کرزی را بشرمانید که چه شهکاریهای کرد با این وزیران واین والیان خردباخته اش ! تندرست باشید وراستگو همه جا.
نیک اندیش
فرستنده، فرهاد

جستجو در کابل پرس