Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 30301

بحران مشروعیت نظام سیاسی در افغانستان بخش دوم!

21 جون 2009, 11:40, توسط بابک

به ادامه بحث قبلی،(دوستانی که متمایل به مطالعه گذشته این جر و بحث اند به صفحه "دین که در نیم متر تکه خلاصه میشود" مراجعه فرمایند.)
به پاسخ قسمت دهم تان خدمت تان عرض کنم که نخست از همه اینکه شما به من نوشته بودید که باید در قسمت موضوعات عقیدتی شما محتاط تر باشم تا ناراحت نگردید.حال که شما از ایات الهی مینویسید لطفآ اجازه تبصره را نیز به من بدهید.یا اینکه میخواهید من در باره کتاب الله تعالی خاموش باشم.وهر چه شما گفتید بلی بگویم.خواهشمندم نظر تانرا مشخص بسازید.من نمیخواهم که از پاسخ من برداشت اهانت نمائید.چونکه من این هدف را ندارم.
ترجمه ایتی که تحریر کرده اید درست نمیباشد.در چنین مواقع خاص، اگر از ایات مثال آوردید،باید با در نظر داشت شان نزول ایت(ویا سوره)،ایات مرتبط قبلی و ایات مرتبط بعدی بنویسید تا موضوع قابل فهم شود.چونکه یک تعداد زیادی آیات در مواقع خاص و در مقابل سوالات مشخص سروده شده است.بدون اطلاع از جزئیات ، درک ایات را به مشکل مواجه میسازد.
به پاسخ نوشته ذیل تان:"
مره ای سوال بسیار پریشان میکونه که ای آقای بابک چرا با ایقه عقل تمام از خدا انکار میکونه"

در مورد علت اصلی انکاربابک ،شما مرتکب کمی اشتباه در شناخت و تشخیص کامل شده اید.بخش اساسی را یاد نکرده اید.بخش اصلی آنکه خود این کتاب الهی دارای نقص میباشند.این کتاب نه به اظهارات الله و یا خدا،بلکه زاده افکار و اندیشه های انسانی و با تکیه بر درک ناقص تورات و اناجیل،بر اساس دانش و فلسفه اعراب در انزمان،مخلوط با حکایات ،افسانه ها،فرهنگ و کلتور ملت های همسایه به شمول مصر،بابلیان،فارسها و رومیان وغیره ومتکی بر ارزش های همان جامعه حجاز در 14 قرن قبل است.پر از اغلاط و تناقض گویی میباشد.وقتی که بابک مثل هر انسان معمولی بر تناقض گویی های این کتاب برمیخورد باید یکی از دو راه را انتخاب کند.یا به تحقیق در مورد آن بپردازد و یا اینکه بگوید که نه ،همه درست است و من قبول دارم.متاسفانه بابک راه اول را انتخاب کرده است.آقای سرپلی من نمیخواستم جملات بالایی را بنویسم .مگر گاهی برای اینکه حقیقت را به شما گفته باشم مجبور میشوم بعضی چیز ها را بنگارم.حال اگر شما بیشتر در مورد ایات الهی مینویسید،اجازه تبصره آنرا هم به من بدهید.وگرنه جروبحث ما و شما بی معنی خواهد بود.(در اینجا بعد از نوشتن یک بخش عمده را دوباره پاک کردم،تا شما گله نکنید.)
در مورد مثال "قتل "که یک مثال بجهت توضیح "اصطلاح تیوری"بود.ضمنآ اظهار کرده بودم که در مورد این مثال تبصره نمیکنیم.مهم نیست حالا که مورد صحبت قرار دادید،کار بهتری شد.با در نظر داشت مطالعه ایت پیام شماره 12 تان (سوره ق 6 تا 11 )من در نظر دارم در هفته بعدی بعضی مطالبی را در زمینه بنگارم.برای سوال و مثال در انجا به این مثال بار دیگر رجوع میکنیم.شما همین حرف مرا با نوشته و تبصره تان در نظر داشته باشید.و به سوالاتی که ممکن است مطرح گردد پاسخ بیابیم.مهم ترین بخش تبصره شما در این مثال تان کلمه تصادف است..بعدآ در باره تصادف هم یک گذری خواهیم نمود.
در مورد بیگ بانگ:
اقای سرپلی !آیا متوجه این تغیر بزرگ در نظریات تان هستید؟شما در نوشته قبلی تان در مورد این تیوری یک نظر کاملآ دیگری داشتید.اما بعد از آنکه از شما جزئیات بیشتر پرسیده شد و با مراجعه تان به سایر منابع ، با وسعت نظر بیشتری آنرا تحلیل کردید.حال این هر دو نوشته تانرا یکبار مقایسه کنید.متوجه این تغییر میشوید.از مخالفت بنیادی و تمسخر کار بدانجا رسید که بالاخره بیگ بانگ را توسط ایت به اثبات رسانیدید.من از این پیشرفت شما خوشحال شدم.ببینید که از کنجکاوی آدم به هر جایی میرسد.اگر من ده بار بگویم که مثلآ تیوری بیگ بانگ درست است ،شما میگوئید که نه هرگز.اما اگر چند ایت الله این تیوری را در موافقت با چند ایت بداند،همان است که نه تنها این تیوری را تائید میکنید بلکه ادعا هم دارید که این تیوری 14 قرن قبل گفته شده بود.فراموش نکنید ،همین قسمی که شما هم نوشته اید ،تیوری بیگ بانگ مخالفین و موافقین خود را دارد.هر گروه اسناد و شواهد خود و محاسبات خود را جمع کرده اند.اما در این میان یک تعداد از سایت های مربوط اخند های قمی ،با هر موضوع علمی یک ایت را با تحریف و کوتاه و دراز کردن مفاهیم آن پیدا میکنند.همچنین ادعا های را میکنند که تا چند روز قبل آنرا به شدت نفی مینمودند.یک تعدادشان تیوری بیگ بانگ را مطابق قران میدانند و گروه دیگر تیوری جها ن ثابت( انبساط و انقباض کهکشانها را ) مطابق قران میدانند..تائید و رد اینگونه تفاسیر بدوش خود شان میباشد.باید علمای دینی اسلام خود ، درست بودن یا نا درست بودن این تفاسیر را بررسی کنند.در غیر آن این گروه عظیمی از تحریف کاران ،به تبلیغ آنکه ،همه علوم در قران است ، در حالت مسخ ایات قران قرار دارند.
در مورد بیگ بانگ من خودم نه این نظر را تائید و نه رد میتوانم.کسی که ادعای تائید و رد را دارد بفرماید با خود انها در تماس شده و معادلات شانرا رد نمایند.باور کنید که به چنین شخص جایزه بزرگی داده خواهد شد.برای جلوگیری از طولانی شدن به مطالعه ذیل جلب میکنم. اما طور خلاصه، قرار وعده راجع به دلائیل این تیوری کمی عرض میکنم که:
زمانی که شما در کنار یک خط ریل مثلآ در فاصله صد متری قرار داریدو منتظر آمدن ریل و عبورآن از مقابل شما و ادامه سفر ریل هستید.طوریکه ریل مذکورهر لحظه از شما دور میگردد حال اگر دوباره به نزدیک شدن ریل و بعد دور شدن ریل کمی دقت نمانید،متوجه دو صدای متفاوتی میگردید که از ریل به گوش شما میرسید.صدای نخست آمدن ریل و صدای دوم دور شدن آن.صدای نزدیک شدن ریل دارای طول موج کوتاه وبر عکس فریکانس بالا میباشد.اما صدای دور شدن ریل دارای فریکانس کوتاه مگر برعکس دارای طول موج دراز است.این دو تفاوت را میتوانیم بنام (زیر و بم )هم یاد کنیم.
به همین قسم اگر در فضا، یک سیاره منور در مقایسه با زمین در حالت نزدیک شدن باشد،فریکانس آن زیاد شده و نور آن نظر به جدول طیف نور به طرف نور آبی تقرب میکند.اما اگر برعکس این سیاره نورانی در حالت دور شدن از زمین باشد ،طول موج بالا رفته و رنگ نور به طرف سرخ میرود.پس هرگاه این رنگ در سیارات مشاهده گردند،این معنی را دارد که این سیاره(یا سیارات) در حالت دور شدن قرار دارند.(به جدول مراجعه شود)
پس با مشاهده نور سرخ یک دانشمند بلژیکیبنام " لو-میتغ" به این نتیجه رسید که سیارات در حالت دور شدن از هم قرار دارند.
حال اگر فرض شود که این سیارات در حالت دور شدن باشند به این معنی است که ممکن روزی اینها با هم نزدیک بوده باشند.وهمه این سیارات در یک جا بوده و از اثر یک انفجار ،قطعات این جسم بزرگ با دریافت انرژی پرتاب به هر سو پراکنده شده اند.پس اگر فاصله هر کهکشان با مرکز احتمالی سنجش شود،و با در نظر داشت سرعت دور شدن هر سیاره (یا کهکشان)و با استفاده از معادله سرعت مساوی است بر فاصله بر زمان و در فضا با معادله ذیل به محاسبه میپردازند.
فرمول محاسبه دور شدن کهکشانها:
v=h.r
حرف و دور شدن کهکشانها.اچ عبارت از عدد ثابت هابل است که 70 کیلو متر فی ثانیه بر میگا پارسیک که یک میگا پارسیک عبارت از 3 ضرب 10 به توان 6 سال نوری است.یعنی 3000000 سال نوری و یک سال نوری عبارت از سرعت حرکت نور که 300 هزار کیلو متر در ثانیه در خلا است ضرب 3600 ضرب در 24 ضرب در 365 اعشاریه 25 میباشد. "
حرف آر عبارت از مسافه از زمین میباشد.
ضمنآ سرعت وسعت یابی جهان 55 ضرب ده بتوان 55است.
حال این دانشمندان به این ترتیب ادعا دارند که گویا از انفجار حدود 14 میلیارد سال سپری گشته است.یعنی این 14 میلیارد سال مدت زمانی است که کهکشانها مسافه موجود از همدیگر را پیموده اند.با یک مثال کوچک هدف این دانشمندان را شرح میدهم.یعنی اگر یک مرمی هاوان در جایی منفجر گردد،ذرات مرمی (چره)هر طرف پراکنده میگردد.این ذرات بحالت دور شدن از همدیگر میباشند.اگر ما مسافت دور شدن ذرات را نسبت به همدیگر و سرعت حرکت این ذرات(چره هاوان) را بدانیم میتوانیم به محاسبه زمان انفجار برسیم.حال این اساس تیوری این افراد میباشد.مگر در مقابل کسانی هم هستند که میگویند که بلی جهان در حالت انبساط قرار دارد،اما ممکن روزی این انبساط خاتمه بیابد و این کهکشانها دوباره با هم نزدیک گردند.و منقبض گردند .در هر حال قبول و یا رد این تیوری مربوط است به رد معادلات و ثابت کردن اینکه در محاسبات چیزی نقص موجود است.و اینکار از عهده فزیکدانان و کیهان شناسان متخصص ممکن پوره باشد.من صرف یک خلصی از گفتار شانرا شرح دادم،متباقی همه حالات رد،تائید،وغیره سوالات را به خود اساس گذاران این تیوری مربوط میدانم.موفق باشید.

جستجو در کابل پرس