Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 41139

تجلیل از جنایتکار محمد گل مومند و تیمور لنگ برای سرزمین ما یک معنی دارد .

26 اكتبر 2010, 14:14, توسط مزاری

دوستان سلام . روزی از روز ها در سالهای هفتاد ودو و هفتاد وسه که جنبش اسلامی دوستم در شمال اوغانستان رنگ و رونقی داشت و شهر ها با بیرقهای سه رنگی جنبشی و تصاویر کلان کلان دوستم و دیگر رهبران جنبشی آذین بسته بود وهر که بنام خود سکه میزد و کسی در بام خانه نی میزد ، کسی با یار خود مستانه می میزد و کسی از بابت دنیا نه غم میخورد نه ری میزد ، در شهر چُوک چُوکه افتید که دوستم روز تولد تیمور گورگان را تجلیل میکند .

در محافل ادبی و فرهنگی شهر ، صاحب سخنان و ادیبان فرهیختۀ بلخی یکی به دیگری میدیدند و چیزی برای گفتن نداشتند و هیچ کسی هم عزم انداختن زنگوله را به گردن پشک نمی کرد . فقط در یگان نشست خصوصی به یگان استاد و شاعر برادران ازبک ما تفهیم میشد که دوستم با تجلیل از تیمورلنگ ، به روح و روان بازمانده گان آن بلخیانی که از سر های بریده ایشان تیمور کله منار ساخته بود تجاوز نموده و ایشان را می آزارد .

دوستم بخاطر هرچی مجلل تر تجلیل ازین شخصیت ازبک تقریبأ مبلغ دو ملیارد اوغانی را تخصیص داده و کمسیونی را موءظف ساخته بود تا خیابان بزرگی را در شهر مزارشریف بنام تیمور با مجسمه مسی تیمور سوار بر اسپ آماده نمایند . در جلسۀ نوبتی گزارش گیری ازکارکرد کمسیون ، دوستم متوجه میشود که غیر از چند شاعر و نویسنده ازبک ، ازدیگر شخصیت های سرشناس ادبی و فرهنگی مزار کسی در کمسیون حضور ندارد .

دوستم از معاون کمسیون که نامش را دقیق نمیدانم (به گمان اغلب جنرال همایون فوزی) آهسته علت را میپرسد و معاون صاحب هم پاسخ را بعد از ختم جلسه وعده میدهد . دوستم که فکر میکرد تیمور کورگان یک شخصیت ادبی و فرهنگی بی همتای ازبک ، همقطار با مولانا ، دقیقی و فردوسیست در گرفتن پاسخ پرسش خود لحظه شماری میکرد . حین نوشیدن پیالۀ چای از معاونصاحب دوباره علت اشتراک نکردن شاعران و نویسنده گان مزار را جویا میشود .

معاونصاحب آهسته در گوشش میگوید ! قوماندان صاحب ، آیا شما تیمور لنگ را میشناسید ؟ میگوید ، بمن گفتند که یک شخصیت نویسنده و جهان گشای ازبک است وکتابی هم بنام ( منم تیمورجهان گشا ) نوشته و بخیالم که شاعر هم بوده . معاونصاحب میگوید : بشما درست گفته اند ، ولی مشکل در اینجاست که تیمور لنگ وقتی به بلخ حمله کرد شهر بلخ را مکمل بسوختاند وتمام بلخیان را گردن زد و از سرهای شان در شهر سوخته شده بلخ کله منار ساخت . امروز شما میخواهید که در همان شهر مجسمه تیمور را نصب کنید و سرکها را بنامش کنید . به همین خاطر است که بلخیان و مزاریان در حصۀ تجلیل تیمور در شهر شان دلچسپی نشان نمی دهند .

دستم دوباره هیت کمسیون را میخواهد و اینبار در صحن حویلی ایستاده پا برایشان میگوید :

( ای مرده گَوها ، دلتان اس که از ناپامی ما استپاده کده مردوم مزاره سر مه بخیزانین ؟ او پدرنالتا ! اگه دیگه نام او مرده گوِکلان تانه که میخاستین برش مافل بگیرین ده پیشم گرفتین ، ده کون هرکدام تان بادرنگ ساره بلخی ره میزنم . بورین گمشین !!)

ولی امروز که مامد گل مومند شخصیت پختون شده و از مقامش تجلیل میشود تأسف دارم به حال اوغانها که چقدر درین قبیله قحط رجالی است که از دزد و آدمکشی تجلیل میکنند . کمی خجالت بکشید .

اوغانها ! اگر در داخل اوغانستان کدام شاعر اوغان نیافتید بروید به آنطرف دیورند و از بین ختک و باجور و شینواری که مسلی ها طبع شعری شانرا میشوراند مانند خوشال بابا پیدا کرده از مقامش تجلیل نمائید و باقی کارته های نو آباد کابل بیچاره را بنامشان بسازید !

جستجو در کابل پرس