Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 41230

افغاسنتان کوچک را درست کنیم، لوی افغاسنتان پیشکش

2 نوامبر 2010, 18:49, توسط سلیمان

کاکر محترم

همیشه مخالف افکار ویس ناصری و شیوهء پرداختن وی مسایل بوده ام، و در چند پیامی که به شما نوشتم هم از وی دفاع نکردم، بلکه یک سلسبه اصول عام بر خورد با دیگران را یاد آوری نمودم و از شما بابت سخنانتان مدرک و دلیل خواستم، و شما متاسفانه بجای آوردن برهان و دلیل، با چوب و چماق به میدان آمدید، و خود را بی نیاز از آوردن مدرک دانستید.

ناصری از یک موضع و موقف صحبت می کند و به گمان وی نظریات اش با توجه با عقیدهء که دارد درست است. بسیاری از کسانی که اینجا پیام می نویسند نیز از موقفی که به نظر آنان درست است با دیگران وارد کفتگو می شوند، و این گفتگوها از این منظر که مواقف طرفین مشخص است، از اصول و منطقی پیروی می کند و پیام طرفین هم هر قدر که موضع و موقفشان واضح تر باشد، بهتر شنیده می شود و اثر گذار تر هم است.

شما اگر از منظر یک مسلمان مطلب می نویسید، طبق سنت دینی، برای بستن اتهام به فردی دیگر، مدعی باید سند بیاورد، در غیر آن سخنش باطل است و اعتبار ندارد، و از این بابت که به فردی دیگر اتهام وارد نموده است مستوجب کیفر است. این کیفر را ملا ربانی اجرا نمی کند، بلکه طبق اعتقاد مومنان، جزا دهنده خداوند است. دین اسلام را دین قوانین هم می گویند. برای اولین بار در تاریخ بشر یک دینی می آید و برای مسایل مختلف و نظم اجتماع و تنظمیم روابط انسانها دست به تدوین قوانین می زند، و فقهای بزرگی نیز در این زمینه ظهور می کنند که هر کدام دارای سبک خاص فقهی هستند. خلیفه دوم وقتی مورد حمله قرار می گیرد، کسانی می کویند که ابولولو را قبل ار کشتن خلیفه با فلانی ها دیده اند، و فرزند خلیفه یکراست به جان آن دو نفر رفته و هردو را می کشد. آنها را به اتهام دست داشتن در قتل پدرش می کشد، اما پدرش می گوید این کاری نا حق بوده است، و وی باید مجازات شود، و اولین وظیفهء خلیفهء بعدی هم همین قرار داده می شود که او را به جرم کشتن آن دو نفر قصاص کنند. حالا شما به عنوان یک مسلمان، که به فلان قوم تعلق دارید، حتی کسی را که از خون و پوست شما است به خاطر اینکه از نظر اندیشگی با شما موافق نیست، و نظریاتی دیگر دارد، متهم به مسایلی می کنید که اصلا صادق نیست.

اگر مسلمان نیستید و در کیش شما اتهام زدن به افراد برای مقاصد قومی امری مباح است، لا اقل شاید در وجود شما کمی آزادگی باشد که در دشمنی کمی انصاف را رعایت کنید.

اکر آدم اهل علم و دانش، فارغ از بند دین و مذهب هستید، که کارتان باید از این بابت متکی با معیارهای علمی باشد، که متاسفانه نیست.

ربانی در صورتی که صدها هوادار با نفوذتر و مهمتر در لندن دارد چه نیازی دارد که مثلاً به زعم شما ناصری را برای ساخت و پاخت به لندن و ملاقات و عرض ارادت نزد فلانی بفرستد؟! شما از خودتان هم بسیار متشکر هستید که جمعیتی ها آن اطلاعات گرانبها را در اختیار شما قرار داده اند! (به قول ایرانی ها بچه خر می کنید؟!)

ناصری کسی است که نظریات مخصوص به خود را دارد، همانند صدها نفر دیگر، که یکی اش شما هستید. اگر ناصری به خاطر داشتن آن نظریات متلون، نفر آی اس آی و یا فلان سازمان جاسوسی است، شما هم به خاطر داشتن این نظریات در استخدام فلان سازمان جاسوسی هستید. مخصوصاً اگر نفر حزب اسلامی باشید، اصلاً مادرزاد جاسوس پاکستان هستید و در خط آی اس آی! که من مظمئن هستم شما در هیچ سازمان جاسوسی شامل نمی باشید. اما نظرات مخصوص به خودتان را دارید، و به نظرات خود مومن و معتقد هم هستید. جزم ما در قبول داشتن نظر خودمان، و رد "دیگران" و جاسوس و نفر فلانی پنداشتن وی، و عدم پذیرای نظرات مخالف بودن، نشان از خامی و قرار داشتن ما در دنیای اوهام است. ناصری از این نظر با شما بسیار شبیه است، برای همین برای خود این همه دشمن تراشیده است. وی نه جاسوس پاکستان است و نه کدام کشور دیگری، و ممکن از من و شما نیز وطن پرست تر باشد. اما وطن پرستی ما چیزی است، و خامی ما و دنیای اوهام آلود ما چیزی دیگر. در ضمن میزان وطن پرستی در قبول داشتن یا نداشتن خط دیورند نهفته نیست.

اگر آقای ناصری معتقد باشند که افغانستان باید خط دیورند را بپذیرد، به گمان من لا اقل در این بخش تشخیص وی با صواب نزدیکتر است. برای اطلاع شما همینقدر می گویم که دهه ها است که از پذیرش خط دیورند از جانب افغانستان فقط اعلان آن مانده است و بس! اما دولت افغانستان امیدوار است که بتواند با گرفتن امتیاز، یا به وجود آوردن تغییر در وضع موجود، عرصه را به نفع خود تغییر دهد و برای همین پایان این بازی بیهوده را که هزینهء زیاد برای کشور ما داشته است اعلام نمی کند. و لوی افغانستان و این مسایل هم افسانه است. در دلبستگی شما به پشتونهای آن طرف مرز و احساس همبستگی تان به آنان به شما حق می دهم، اما ما فعلاً کشوری داریم با مرزهای مشخص، بهتر است که از همین قلمرو دفاع کنیم، و وقت خود را برای آبادانی و ساختن آن صرف نماییم. لوی افغانستان همانقدر امکان وحود دارد که ایران بزرگ. در ایران نیز گروه های پان ایرانیست هستند که فکر می کنند کشورشان از فلانجا است تا فلانجا، و در همین خواب و خیال مرزهای سیاسی برایشان قید و بند است و به نظرشان این مرزها آنها را از هم فرهنگ و همخونشان جدا کرده است. اما مرزهای سیاسی واقعیت دنیای معاصر و نتیجهء تحولات بسیار در سدهء اخیر است و تغییر آن، با این خیالات ممکن نیست.

ما باید وضع مان را با پاکستان مشخص کنیم. ما که قصر ریاست جمهوری ما نیز از بودجهء عادی نمی تواند مصارف خود را تامین کند، و برای همین قصر نشینان حتی از به خدمت یک کشور همسایه در آمدن نیز ابایی ندارند، قادر نیستیم با پاکستان دشمنی دراز مدت را دوام بدهیم. دوام دشمنی و عدم مشخص بودن وضع مرزها، محاصرهء هرچه بیشتر افتصادی و ضربه دیدن کشور و عقب ماندگی ما را در بر دارد. ما کشوری هستیم محاط در خشکی، و برای رسیدن به جهان خارج سه راه داریم، شمال، جنوب، و شرق. برای صدور محصولات خود محتاج تکنولوژی و عصری شدن زراعت هستیم، و برای رشد تجارت محتاج انکشاف راه ها و خط آهن و تامین امنیت و سرمایه گذاری. همهء اینها بسته به این است که وضع خود را با همسایهء جنوبی خود روشن کنیم. و شما هم باید وضع خود را با کشوری که به آن تعلق دارید و اقوامتان در آن طرف مرز یکبار و برای همیشه مشخص کنید، چنانکه دیگر اقوام نموده اند.

ما که در ساختن و ادارهء افغانستان کوچک دچار این همه معضل هستیم، چگونه قادر به تشکیل لوی افغانستان می باشیم؟ یعنی ما این قدر قدرتمند هستیم که حتی چغرافیای سیاسی منطقه را تغییر می دهیم؟ همین کسانی که در خدمت آی اس آی هر روز ملک ما را بی ثبات و نا آرام می سازند لوی افغانستان را به وجود می آورند؟ یا احزاب و گروه هایی که از پشتونها که در پاکستان هستند چنین اجندایی دارند؟ کدام یک از این احزاب در برنامهء حزبی خود پیوستن به افغانستان را در دستور کار خود دارد؟ چند بار برای پیوستن به لوی افغانستان در کراچی و کویته و پشاور تظاهرات شده است؟ کمی واقع بین باشیم.

جستجو در کابل پرس