Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 30629

بررسی مشروعیت صدور اوامر

30 جون 2009, 20:00

معلوم نیست این ادام از کجای افغانستان است و یا حد اقل مه نمیشنا سمش . ولی از حولیه این ادم معلوم است که با معلومات کمی که از فیشن داره " چیز " های از قبیل " پکول " و " ریش " و " عینک " را یکجا نموده قیافه مستحق و یا حق بجانبی از خود درست نموده که کسانی که در دیدن وحله اول او را محترم شمرده به " پی روی " میراثی که عادت افغانها است از او بپردازند . چین و چروکی متفکرانهء که او در پشیانی خود انداخته است میرساند که او از معلومات زیادی در امور ی که دست اندر کار است دارد و یا کوشش میکند که با چین انداختن به پیشانی اش نشان بدهد که مسایل که در جریان یک روز کارو باری با ان بر میخورد برای او مهم است و جدی تلقی شده برای او مهمتر از هر کاری دیگری است , حس میکنم که فراموش کرده است که نیاید انچنانی که نگاه میکند , نباید نگاه میکرد . این جور نگاه کردن را افغان ها به زبان محلی ( نگاه دزدانه ) میگویند , که شخص نگاه کننده نظر به صوابدید منفعت خودش و یا حاضر نیست در محل که نشسته و یا ایستاده و یا کاری را انجام میدهد حتی حرکت پرندهء در اسمان و یا خسی در خاشاک از نظر او مخفی بماند , تا در عین ضرورت با افتخار ان مسله را باز گو نموده همه را مبهوت سازد , وا انگشت به دندان از زرنگی خود . به طور مجمع اگر این شخص از جنوب افغانستان است , حق پکول پوشیدن را دارد , همپنان فکر میکنم که این شخص سر خود را که دیگر مو های مجعد ده سال قبل را ندارد با پکول پنهان کند . ده سال قبل ایشان حتما ( چپه کاکل ) بودند < یادی از اسماعیل چاریکاری بخیر > ولی استفاده پکول از دو حال برای این جناب خالی از امکان نیست . یکی میخواهد خود را به جمله ادم های با تجربه ( تا تجربه از چه قماشی باشد ؟) جا بزند و یا منحیث ( بچه ته خط ) پکول سری خود زده که همه باید حساب دست شان باشد . ریش ایشان مصلحتی است و پکول ایشان برای حفظ موجودیت سیاسی و یا مذهبی شان است . درمجموع فیشن ایشان به نظر خودشان توانسته است ایشان را قانع سازد که احل حساب و کارو بار هستند و محترمانه هر وقت حاضرند با هر کی باشد حساب کنند . ولی به طور مجموع ایشان مثل یک روح نا آرام در تلاش موقیعت های بهتر از حالای خود هستند .مثل این میماند که ایشان دارای وظیفه مهمی هستند که فقط یکبار در طول عمرشان بدست اورده اند . رنگ سفد چهره شان میرساند که ایشان را در همین لحظه کسی سر دروغ گفتن دستگیر نموده است . ویا از سوال کننده و یا کسی که مثل من راجع به ایشان حرافی میکند چنان قهر و غصه سراسر وجودشان را فرا گرفته است که پناه بر خدا ,, اوه .. دیر شد ,, من رفتم باقبش با شما ...

جستجو در کابل پرس