کی ها خونخواره تراند، طالبان به مثابه بالاترین شکل مجاهدین در افغانستان یا ولایت فقیه در ایران؟
7 آگوست 2009, 00:10
. بشارت پیامبران و کتابهای آسمانی پیشین
گفتهاند: نام و اوصاف محمد در كتب آسماني پيشين (تورات و انجيل) آمده است. به عبارت ديگر پيامبران پيشين وعده ظهور او را داده بودند. پس اگر به نبوت موسي و عيسي اعتقاد داشته باشيم، بايد نبوت محمد را نيز بپذيريم. اما اين دليل _ كه البته فقط در برابر اهل كتاب قابل طرح است نه ملحدان _ كافي نيست، زيرا:
الف) در هيچ كدام از كتابهاي آسماني كه امروز در دست ما است، نشاني صريح و قاطعي از پيامبر اسلام وجود ندارد. ممكن است بگوييد در زمان پيامبر اسلام (هزار و چهارصد سال پيش) بسياري از اين كتابها (خصوصاً تورات و انجيل) هنوز تحريف نشده بودند و در آنها نام و نشان پيامبر با صراحت ذكر شده بود و اين، حجت را بر اهل كتاب در آن زمان تمام ميكرد. اما اولاً اين مدعايي تاريخي و غير قابل اثبات است و ثانياً ربطي به دوران ما ندارد. چرا كه به هر حال در زمان ما نام و نشاني صريح و غير قابل ترديدي از محمد در كتابهاي آسماني موجود نيست.
ب) اصولاً هيچ پيامبر يا كتاب آسمانياي (اگر مستند به خدای حکیم باشد) نميتواند نام و نشان و اوصاف پيامبر بعدي را بيان كند، چرا كه سه مشكل عمده در اين مورد وجود دارد:
اول اينكه ممكن است سخن پيامبر و يا حتي متن كتاب آسماني (مثلاً آنجا كه سخن از اوصاف پيامبر بعدي ميگويد) در طول زمان دچار تحريف شود و در اين صورت نقض غرض پيش ميآيد، يعني مردم (در اثر تحريفي كه در نشانهها رخ داده است) به غلط سراغ كسي ميروند كه واقعاً پيامبر نيست.
دوم اينكه دادن نشانهها و اوصاف پيامبر بعدي ميتواند مورد سوء استفاده افرادي قرار گيرد كه ميخواهند به دروغ ادعاي پيامبري كنند و در اين صورت نيز نقض غرض پيش ميآيد.
سوم اينكه اين كار (يعني دادن نام و نشاني پيامبري كه فيالمثل قرار است 600 سال بعد بياييد) كاملاً لغو و بيهوده است. فرض كنيد عيسي به پيروان خود بگويد كه صدها سال بعد در شهر مكه و از ميان قبيله قريش مردي 40 ساله به نام محمد بن عبدا... به پيامبري ميرسد و او همان پيامبر بعد از من است و اين پيشگويي در انجيل هم ذكر شود. اما مردم زمان عيسي چه نيازي به دانستن اين موضوع دارند؟ هيچ! اين پيشگويي براي نسلهاي آينده (مثلاً مردم زمان محمد) نيز فايدهاي ندارد، چون آنها منطقاً با اين سؤال مواجه ميشوند كه: از كجا معلوم كتاب انجيل دچار تحريف نشده باشد و اين مطلب نيز جزو جعليات آن نباشد؟ وقتي چنين احتمالي وجود دارد، محمد نميتواند وجود اين پيشگويي در انجيل را دليل حقانيت و صدق خود بداند و مجبور است دليل و نشانه ديگري ارائه دهد.
. بشارت پیامبران و کتابهای آسمانی پیشین
گفتهاند: نام و اوصاف محمد در كتب آسماني پيشين (تورات و انجيل) آمده است. به عبارت ديگر پيامبران پيشين وعده ظهور او را داده بودند. پس اگر به نبوت موسي و عيسي اعتقاد داشته باشيم، بايد نبوت محمد را نيز بپذيريم. اما اين دليل _ كه البته فقط در برابر اهل كتاب قابل طرح است نه ملحدان _ كافي نيست، زيرا:
الف) در هيچ كدام از كتابهاي آسماني كه امروز در دست ما است، نشاني صريح و قاطعي از پيامبر اسلام وجود ندارد. ممكن است بگوييد در زمان پيامبر اسلام (هزار و چهارصد سال پيش) بسياري از اين كتابها (خصوصاً تورات و انجيل) هنوز تحريف نشده بودند و در آنها نام و نشان پيامبر با صراحت ذكر شده بود و اين، حجت را بر اهل كتاب در آن زمان تمام ميكرد. اما اولاً اين مدعايي تاريخي و غير قابل اثبات است و ثانياً ربطي به دوران ما ندارد. چرا كه به هر حال در زمان ما نام و نشاني صريح و غير قابل ترديدي از محمد در كتابهاي آسماني موجود نيست.
ب) اصولاً هيچ پيامبر يا كتاب آسمانياي (اگر مستند به خدای حکیم باشد) نميتواند نام و نشان و اوصاف پيامبر بعدي را بيان كند، چرا كه سه مشكل عمده در اين مورد وجود دارد:
اول اينكه ممكن است سخن پيامبر و يا حتي متن كتاب آسماني (مثلاً آنجا كه سخن از اوصاف پيامبر بعدي ميگويد) در طول زمان دچار تحريف شود و در اين صورت نقض غرض پيش ميآيد، يعني مردم (در اثر تحريفي كه در نشانهها رخ داده است) به غلط سراغ كسي ميروند كه واقعاً پيامبر نيست.
دوم اينكه دادن نشانهها و اوصاف پيامبر بعدي ميتواند مورد سوء استفاده افرادي قرار گيرد كه ميخواهند به دروغ ادعاي پيامبري كنند و در اين صورت نيز نقض غرض پيش ميآيد.
سوم اينكه اين كار (يعني دادن نام و نشاني پيامبري كه فيالمثل قرار است 600 سال بعد بياييد) كاملاً لغو و بيهوده است. فرض كنيد عيسي به پيروان خود بگويد كه صدها سال بعد در شهر مكه و از ميان قبيله قريش مردي 40 ساله به نام محمد بن عبدا... به پيامبري ميرسد و او همان پيامبر بعد از من است و اين پيشگويي در انجيل هم ذكر شود. اما مردم زمان عيسي چه نيازي به دانستن اين موضوع دارند؟ هيچ! اين پيشگويي براي نسلهاي آينده (مثلاً مردم زمان محمد) نيز فايدهاي ندارد، چون آنها منطقاً با اين سؤال مواجه ميشوند كه: از كجا معلوم كتاب انجيل دچار تحريف نشده باشد و اين مطلب نيز جزو جعليات آن نباشد؟ وقتي چنين احتمالي وجود دارد، محمد نميتواند وجود اين پيشگويي در انجيل را دليل حقانيت و صدق خود بداند و مجبور است دليل و نشانه ديگري ارائه دهد.
حجت الله نیکویی .