اقای محترم "یک مجاهد"! در هر جای که هستی، به پاخیز و چادر یا چادری یا تی شرتت را بتکان و راساً به طرف هلمند، قندهار، کنر، نورستان و غیره جاه ها حرکت کن که خدای ناکرده از قافله جهادیون ضد "صلیبی ها" و "صهیونیست ها" پس نمانی. نامکت را که دیگر تا آخر بدنام شده به "طلبۀ کرام" تبدیل کن که زیب فکر و ذکر تو است. اگر چنین نکنی و هنوز هم در مثلاً کابل، واشنگتن، ویرجینیا، سانفراسیسکو، تورنتو، فرانکفورت و غیره سرزمین ها کفر نشسته باشی، گناه می کنی و بد می کنی و حتما به خیر به دوزخ سوزان تشریف خواهی برد. پیش از رفتن به عبدالله عبدلله عبدالله جان هم بگوه که خود را مطابق نظرت بسازد و از خیر رئیس جمهور شدن دولت مزدور صلیبی- صهیونستی بگذرد، اگر شیر آدم را خورده. یک گپک را باید بدانی- این را مثل که تو به خاطر وظیفه شرعی به سیاف گپ هایت را زدی به تو میزنم، یک تکلیف شرعی است- چهل دزد (کاندیدان) به شمول علی بابا(کرزی) یک قرت آب را بدون اجازه امریکا و انگلیس خورده نمی توانند حتی اگر صد بار به طاقت 1000 رئیس جمهور جمهوری "اسلامی" افغانستان شوند و باشند، همان قسم که تیکه داران اسلام و شرعیت غرای محمدی (طالبان) یک قرت آب را بدون اجازۀ الگائیده (القاعده) و آی.اس.آی خورده نمی توانند، حتی اگر تمامی خود را انتحار کنند. همه در مزدوری مسابقه داده اند و باش که کی پیش می شود؟
یک پیشنهاد: یگان گپک در مورد جنایات سیاف در کشتار مردم کابل بگوه جانم. شاید ندانی که در جریان سک جنگی جهادی بیشتر ازچهل هزار انسان در کابل قتل عام شد، هزاران ناموس الله اکبرگویان برباد رفت، خانه ها چور شد و مردم بی خانه و کاشانه شدند؟ نقش سیاف در آن جنگ ها به خاطر هزاره کشی اسلامی و شیعه کشی اسلامی و ازبک کشی اسلامی بسیار برجسته و اسلامی بود. تصادفا برادر عزیز شما (داکتر صاحب عبدالله عبدالله عبدالله) که امیدوار ریاست ایشان بر چوکی جمهوریت هستید نیز نقشکی ولوکوچک در این کشتار ها، بی ناموسی ها و بی خانگی های مردم کابل داشتند.
یک قسم به نظرم می آید که تو میخواهی که همو سیاف، ربانی، مزاری، گلبدین، دوستم و ملاعمر جنگ های داخلی را که از سپین بولدک و کندهار و هرات تا شمالی کندز و مزار و دشت لیلی را به خون و آتش کشیده بود زنده و تازه می سازی. دلکت یخ نکرده؟ از کشته شدن ملیونی مردم ما در دوران رژیم ننگ و ذلت خلقی و پرچمی تا سک جنگی های داخلی جهادی و بلاخره خون باد شدن های امارت جهالتی- جهنمی-منافقی دلکت یخ نکرده که هنوز هم مسولیت حفظ ناموس و تطهیر اخلاق خلق خدا را بدست بی ناموسان شناخته شده میدهی؟
چرا می خواهی که سیاف "اصلاح" شود و نه من؟ من کی هستم؟ من زنی هستم یا دختری هستم که به مکتب یا پوهنتون-دانشگاه باش که خیل زبان پرستان خفه نشوند، این یک مرداری نو است می روم، درس می خوانم و علم می آموزم. کار می کنم. چادری نمی پوشم چون میدانم خلاف کرامت انسانی است، در ضمن نه جهادیِ قدرت دارد و نه طالبی در این نزدیکی هاست که سرم به زور چادری کند. گاهی در تلویزون نطاقی می کنم. آهنگ هم می خوانم و شاید شوهرم را به دلم انتخاب کنم و می کنم چون جهادی ها دیگر رسوا شده اند و زور ندارند و طالب ها شکر کمی دور تر هستند.همه این کار ها را می کنم. شوهر و برادر و پسر دارم که غیرت شان از سیاف، مزاری، خلیلی، ربانی، مسعود، عبدالله به طاقت سه، ملاعمر،ملا راکتی، دوستم، عطا بچه فلم، گلبدین،ملاعمر و تمامی بی غیرتان که از ناف به پائین فکر شان می چرد بالاتر و والاتر و انسانی تراست. من مرد یا پسری هستم که مکتب میروم، پوهنتون-دانشگاه باش که خیل زبان پرستان باز خفه نشوند، این یک مرداری رذیلانه نو است میروم، درس می خوانم. ریشم را نرواری می تراشم چون دیگر حیثیتی در جهادیون و طالبان نمانده و شکر طالب ها دور هستند. زن و دختر و خواهری دارم که عصمت و حیثیت شان از اگاهی خودشان سر چشمه گرفته و ذلال و محفوظ است. من پدر و برادر و شوهر همو زنها و دختر های هستم که در بالا ذکر شان را کردم.اما زنان سیاف بیچاره ها چادری پوش هستند و درس نخوانده اند،همین قسم زنهای تمامی جهادیون و طالبان کرام. من زن و یا مرد هستم که در تمامی عمرم نه کسی را کشته ام و نه خواهم کشت. من بر ضد روس ها قیام کرده بودم، زخمی شدم، مردم، شهید شد، بیوه شدم، ناموسم را از دست دادم. در آن وقت نه تلویزیون دیده بودم و نه مکتب می رفتم. خانه چور شد و دربدر ملک های خارج شدم. بیا برارد جهادی با من طرف شو. با سیاف چی کار داری؟
اقای محترم "یک مجاهد"! در هر جای که هستی، به پاخیز و چادر یا چادری یا تی شرتت را بتکان و راساً به طرف هلمند، قندهار، کنر، نورستان و غیره جاه ها حرکت کن که خدای ناکرده از قافله جهادیون ضد "صلیبی ها" و "صهیونیست ها" پس نمانی. نامکت را که دیگر تا آخر بدنام شده به "طلبۀ کرام" تبدیل کن که زیب فکر و ذکر تو است. اگر چنین نکنی و هنوز هم در مثلاً کابل، واشنگتن، ویرجینیا، سانفراسیسکو، تورنتو، فرانکفورت و غیره سرزمین ها کفر نشسته باشی، گناه می کنی و بد می کنی و حتما به خیر به دوزخ سوزان تشریف خواهی برد. پیش از رفتن به عبدالله عبدلله عبدالله جان هم بگوه که خود را مطابق نظرت بسازد و از خیر رئیس جمهور شدن دولت مزدور صلیبی- صهیونستی بگذرد، اگر شیر آدم را خورده. یک گپک را باید بدانی- این را مثل که تو به خاطر وظیفه شرعی به سیاف گپ هایت را زدی به تو میزنم، یک تکلیف شرعی است- چهل دزد (کاندیدان) به شمول علی بابا(کرزی) یک قرت آب را بدون اجازه امریکا و انگلیس خورده نمی توانند حتی اگر صد بار به طاقت 1000 رئیس جمهور جمهوری "اسلامی" افغانستان شوند و باشند، همان قسم که تیکه داران اسلام و شرعیت غرای محمدی (طالبان) یک قرت آب را بدون اجازۀ الگائیده (القاعده) و آی.اس.آی خورده نمی توانند، حتی اگر تمامی خود را انتحار کنند. همه در مزدوری مسابقه داده اند و باش که کی پیش می شود؟
یک پیشنهاد: یگان گپک در مورد جنایات سیاف در کشتار مردم کابل بگوه جانم. شاید ندانی که در جریان سک جنگی جهادی بیشتر ازچهل هزار انسان در کابل قتل عام شد، هزاران ناموس الله اکبرگویان برباد رفت، خانه ها چور شد و مردم بی خانه و کاشانه شدند؟ نقش سیاف در آن جنگ ها به خاطر هزاره کشی اسلامی و شیعه کشی اسلامی و ازبک کشی اسلامی بسیار برجسته و اسلامی بود. تصادفا برادر عزیز شما (داکتر صاحب عبدالله عبدالله عبدالله) که امیدوار ریاست ایشان بر چوکی جمهوریت هستید نیز نقشکی ولوکوچک در این کشتار ها، بی ناموسی ها و بی خانگی های مردم کابل داشتند.
یک قسم به نظرم می آید که تو میخواهی که همو سیاف، ربانی، مزاری، گلبدین، دوستم و ملاعمر جنگ های داخلی را که از سپین بولدک و کندهار و هرات تا شمالی کندز و مزار و دشت لیلی را به خون و آتش کشیده بود زنده و تازه می سازی. دلکت یخ نکرده؟ از کشته شدن ملیونی مردم ما در دوران رژیم ننگ و ذلت خلقی و پرچمی تا سک جنگی های داخلی جهادی و بلاخره خون باد شدن های امارت جهالتی- جهنمی-منافقی دلکت یخ نکرده که هنوز هم مسولیت حفظ ناموس و تطهیر اخلاق خلق خدا را بدست بی ناموسان شناخته شده میدهی؟
چرا می خواهی که سیاف "اصلاح" شود و نه من؟ من کی هستم؟ من زنی هستم یا دختری هستم که به مکتب یا پوهنتون-دانشگاه باش که خیل زبان پرستان خفه نشوند، این یک مرداری نو است می روم، درس می خوانم و علم می آموزم. کار می کنم. چادری نمی پوشم چون میدانم خلاف کرامت انسانی است، در ضمن نه جهادیِ قدرت دارد و نه طالبی در این نزدیکی هاست که سرم به زور چادری کند. گاهی در تلویزون نطاقی می کنم. آهنگ هم می خوانم و شاید شوهرم را به دلم انتخاب کنم و می کنم چون جهادی ها دیگر رسوا شده اند و زور ندارند و طالب ها شکر کمی دور تر هستند.همه این کار ها را می کنم. شوهر و برادر و پسر دارم که غیرت شان از سیاف، مزاری، خلیلی، ربانی، مسعود، عبدالله به طاقت سه، ملاعمر،ملا راکتی، دوستم، عطا بچه فلم، گلبدین،ملاعمر و تمامی بی غیرتان که از ناف به پائین فکر شان می چرد بالاتر و والاتر و انسانی تراست. من مرد یا پسری هستم که مکتب میروم، پوهنتون-دانشگاه باش که خیل زبان پرستان باز خفه نشوند، این یک مرداری رذیلانه نو است میروم، درس می خوانم. ریشم را نرواری می تراشم چون دیگر حیثیتی در جهادیون و طالبان نمانده و شکر طالب ها دور هستند. زن و دختر و خواهری دارم که عصمت و حیثیت شان از اگاهی خودشان سر چشمه گرفته و ذلال و محفوظ است. من پدر و برادر و شوهر همو زنها و دختر های هستم که در بالا ذکر شان را کردم.اما زنان سیاف بیچاره ها چادری پوش هستند و درس نخوانده اند،همین قسم زنهای تمامی جهادیون و طالبان کرام. من زن و یا مرد هستم که در تمامی عمرم نه کسی را کشته ام و نه خواهم کشت. من بر ضد روس ها قیام کرده بودم، زخمی شدم، مردم، شهید شد، بیوه شدم، ناموسم را از دست دادم. در آن وقت نه تلویزیون دیده بودم و نه مکتب می رفتم. خانه چور شد و دربدر ملک های خارج شدم. بیا برارد جهادی با من طرف شو. با سیاف چی کار داری؟