Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 33230

بحران مشروعیت حاجی صاحب سرپلی ! خدمت بابک عزیز !

27 سپتامبر 2009, 18:09, توسط مزاری

دوست عزیز بابک !درود و احترامم را بپذیرید .

در ارتباط اشعاز جناب آقای انصاری و آقای رسا شکی نیست که همۀ سروده ها نشئت از یک چشمه دارد بیک سلیقه و یک طرز تفکر نگاشته شده است . این از دین حقیر متأسفانه شاعر نیست که جزئیات اشعار سروده شده را به بررسی ونقد بگیرم ولی اینقدر میدانم که در هیچ یک از سبک های مروجه شعرای امروزچنین بی پروایی را در سرودن شعر و قافیه پردازی با هرج و مرج ندیده و نخوانده بودم . در مجموع زبان فارسی دری از آهنگی برخوردار است که از یک جملۀ کوتاه ، با تغیردادن جای کلمات مروجه گفتاری و اضافه نمودن یک صفت بشکل شعری آنرا بیان نمود . مثلأ : ( مه میروم باغ ملا که گلاره یک سیل میل کنوم ) من باغ ملا میروم که تماشای گلها نمایم . این جمله بشکل شعری آن :

من میروم به باغ ملا + تا سیرکنم نشاط گلها

ولی چنین یک پیوسته گی در اشعار جناب انصاری بندرت سراغ میشود . مفهوم سروده های شان ویژۀ اندیشه و طرزدید خودشان از ایدال شان است که با دیگر فرقه ها و گروه های مذهبی زاده شده در طول هزار سال در ناهمگونی قرار دارد . ایشان میخواهند به هر ترتیبی حتی با بی شعور خطاب نمودن دیگران اندیشه و مرام خود را بالای دیگران بقبولانند . اینکه چقدر لغزشهایی در آیین مان در مرور زمانه ها به وقوع پیوسته ، چشم پوشیده و خیز دریایی میزنند.

گاهگاهی آقای سرپلی سروده های آقای انصاری را بنام خود پیام میدهند که شاید به اجازه خود آقای انصاری باشد و یا شاید این طبع وسبک شعری را اقای انصاری به آقای سرپلی هدیه نموده باشند . اینکه هردو دوست ما در یک جریان و خط فکری کاملأ پیوسته به هم حرکت دارند شکی نیست ، حتا خود آقای سرپلی اقرار دارند که من نوشته های آقای انصاری را کاپی وبه زبان خود نگاشته ام . چون شخص باورمندم نمیتوانم حکم نمایم که هر دو نویسنده یکی اند .

با شما کاملأ موافقم که آقای سرپلی شخص بیسواد نه ، بلکه از سواد کافی دانش ، املا و انشأ برخوردارند و حتی از طبع شعری مانند آقای انصاری نیز برخوردارند . اینکه چرا خود را به گفتۀ خود شان به غوله دینگی زده اند ، شاید که درشهرک ایمان شان جایی برای با سوادان ندیده اند و یا رفع مسوءلیت باشد وگریز ازآیندۀ ناگوار و یا گذشتۀ ناهنجار ؟ باور کنید انگیزۀ چنین عامیانه نویسی ایشانرا نمی دانم !

بسیار اتفاق افتیده که یکنفر تحت نام چند نفر در تارنما ظاهر میگردند و بنام های مختلف پیام میگذارند . در گذشتۀ نه چندان دور دوستانی داشتیم بنامهای آقای شریعتیار و آقای طالب کاکو که بعد ها به همکاری آقای میرهزار معلوم شد که هر دو یک چهره اند . آقای طالب کاکو هم در همین جبهه که فعلأ آقای انصاری ، آقای رسا و آقای سرپلی قرار دارند ، قرار داشت ولی با طرز نگارش و برخورد دیگری . شاید برای دوستانی که میخواهند بدون دلیل و برهان ، اخلاق وشیوه نویسنده گی به گفتگو بپردازند ، فرستادن پیام های بی مسوءلیت یک سرگرمی باشد ؟

در اخیر فقط همین قدر میخواهم یاد آور شوم که شناخت وجود خدا مربوط میشود به حالات روانی ودرونی هر شخص . نخست باید آموخت و آموخت که بی علم نمی شود خدا را شناخت ! خدا شیر شتر و کباب سوسمار نیست که با خوردنش خدا شناس شد . خود شناسی بهتر از خداشناسیست . فقط همین !

جستجو در کابل پرس