Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 31835

فلم هنری (دکوندی زوی) سند محکومیت نظام های قبیله سالارافغان

2 آگوست 2009, 09:29

از این فیلم ها به پاکستان بسیار درست میشود . منتهی ( بچه فیلم ) که در این فیلم از کدام قریه پشتون نشین افغانستان است به خواب این که به سرک های کابل پیسه افتاده و درخت ها به جای برگ پیسه تولد میکنند , سر خوده پایین انداخته همرای بز مامای خود به طرف کابل میرود . در فیلم های پاکستانی ( مولا جت ) را به دوبی میفرستند . اکثراء کشتی قاچاق ادم های که مانند شاد گل خود ما خواب پیسه را با چشم های باز میبینند در بحیره عرب در نزدیکی کراچی شام تا صبح چکر میزند , میزند , میزند و شفق داغ کشتی را به ساحل های خرابه کراچی عقب تپه های اجنر و بنجر لنگر انداخته با گفتن ( عقب این تپه ها دوبی است ) مسافرین را بسرعت پیاده نموده خود فرار مینمایند . مسافرین پیاده شده به فکر اینکه در دوبی پیاده شده اند با ترس و لرز و خفیه و پنهان اهسته اهسته از بیشه ها و میان درخت ها و بته های خشک خود را به نزدیکی شهر که در شفق داغ صبح چراغ هایش سو سو میزند میرسانند , به مجردیکه یک و دو تای انها داخل سرک عمومی میشوند ناگهان در روشنی کم صبحگاهی میبینند که لوحه های سر دوکان ها و تمام اعلانات به زبان اردو است , درین عینء تعجب سرسام کننده , ناگهان میبینند که دوتا پولیس با یونیفارم پولیس ها پاکستانی که دنده های خود را یکی بروی زمین میکشد و دیگری سر شانه خود انداخته به طرف آنها میاید . حوالدار از یکی انها میپرسد : کجا بخیر ده ایی کله صبح . مسافر بد بخت با خوشی به دیگر خود با اهسته گی که حوالدارنشنود و نبیند اشاره نموده میگوید . خدا را شکر که پولیس های خود ما به دوبی کار میکنند و حوالدار میفهمد با ناراحتی میگوید ( هی دوبی که بچه ) از کجا میایی ؟ ... خلاصه داستان ( دوبی چلوی مولاجت ) به پولیس استشن خاتمه پیدا میکند و تازه ( مولا جت ) بعد از انهمه هوشیاری و (داده گری ) که در عمر ش در سرک های کراچی و جلو در های سینما های جناح رود کراچی نموده بود به صفر تبدیل میشود . مسله شاد گل از نظر اقتصادی مشکل عمومی قرن ما برای کشور های در حال رشد بود و میباشد , در اکثر کشور های در حال رشد قبل از سال های 1970 دهات وضع خوبی به خاطر تامین اقتصاد کشور از زراعت بود . ولی بعداء که اهسته اهتسه ماشین دست مزارع را از زمین کوتا ساخت و صنعتی شده جوامع روبه بالا گرفت , مردم از دهات به طرف شهر ها ریختند . اگر به یاد داشته باشید وقتی غلام محمد فرهاد مشهور به ( پا پا ) در زمان که ریس شهر والی کابل بود سرکء جاده میوند را ساخت , اکثر با ناراحت میگفتند که ( پاپا ) میدان طیاره درست نموده است . یعنی سرک بسیار بزرگ بود و اصلاء کابل موتر و وسایل نقلیه نداشت . زمانی را میگویم که موتر های شرکت سرویس تا پیش نل کارته پروان یا تا پیش سینما بهارستان میامد و بر میگشت . از جمله ساختمان های که بعدازکارته پروان درقبل از سالهای 1340 بود نامء ( قلعه بانده - قلعه نوبرجه - و سفارت انگلیس ) را میشود گرفت . مالک این دو قلعه چند نفر قزلباش بودند که اولاده هایشان در کشور های اروپایی و امریکایی پرسه میزنند . سفارت انگلیس را امیر عبدالرحمن خان دردور حکومت خود به یکی از منشی های خود که قزلباش بود بخشش داده بود نواسه های ان منشی امروز در شهر مشهد ایران زنده گی مشکلی را به پبیش میبرند . بهر حال اگر دولت دهات را از نظر کاری و اقتصادی تکمیل نکند . مشکل شاد گل برای همیشه یک مشکل خواهد بود . عزت زیاد صنوبر .

http://www.youtube.com/watch?v...

جستجو در کابل پرس