Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 41485

لطیف پدرام، محیی الدین مهدی و احمد بهزاد خار چشم فاشیسم شده اند

12 نوامبر 2010, 23:44, توسط عصر دولتشاهی

چرا اینهمه هیاهو برسر پدرام و داکتر مهدی و احمد بهزاد است؟
همین حالا ده ها عضو شناخته شده و برجستهء آی اس آی در پارلمان، سنا و قوهء اجرائیه در چوکی های بزرگ لم داده اند اما این دوستان به اندازهء سرسوزن به غیرت افغانی شان برنمی خورد و علیه آن چیزی نمی نویسند. اما در برابر سه وکیل که نمایندهء مردم اند و در اثر انتخابات و رای مردم باید به شوری بروند، شماری را جامه و زیرجامه بی نماز گشته است.

معیار قابل سنجش برای رسیدن به مقام نمایندگی مجلس رای مردم است نه لاطایلات شماری عقده مند و قومپرست. خوب و بد مفاهیم نسبی اند. آنچه برای شبیر کاکر خوب است، شاید برای گوربز عطاخیل بد باشد و یا برعکس. حتی اگر بد هم نباشد، میزان خوبی و بدی اش فرق می کند. برای کسی می تواند یک پدیده بسیار خوب باشد، برای کس دیگر کمتر خوب. ازینرو قضاوت شخصی را نمی توان ملاک قرار داد.

قانون به لطیف پدرام و سایر وکلا حق داده است که خود را کاندید کنند. آنها هم کردند و برنده شدند. حالا اگر کسانی می خواهند مسیر قانونی رسیدن به مجلس نمایندگان را تغییر دهند، کار شان خلاف قانون است و آن که خلاف قانون کار می کند مجرم است.

این حکومت آقای کرزی است که هیچ کاری دران از مسیر قانونی نمیتواند به سر برسد. بلکه در هر امر قانونی یی دخالت می کنند تا به بهانهء مصلحت های من درآوردی از نهادینه شدن قانون و از بالادستی قانون جلوگیری بکنند.

ما اگر خواسته باشیم به مردم خود خدمت کنیم، باید به جای چسپیدن به پر و پاچهء یکی دو وکیل، از دولتی که زایندهء اینهمه دغلبازی است، انتقاد کنیم.

درینجا می بینیم که دولت کرزی از نیش قلم درامان است و همه چسپیده اند به این که سه وکیل چنین اند و چنان.

در مورد آن که مردم را از تجزبه طلب بودن، می ترسانند باید بگویم که تجزبه طلبی گناه نیست. زمانی که حقوق انسان ها در کشور موجود پایمال شود و امکان احقاق آن نباشد، تجزیه یکی از راه هاست. اگر تجزیه طلبی گناه باشد، چرا این دوستان از سالهاست دهل دا پشتونستان زمونز را به گردن انداخته اند. اگر پاکستان تجزبه شود، خوب است و اگر افغانستان تجزبه شود بد است؟!

اگر پشتون حق دارد که پاکستان را تجزیه کند تا به حق خود برسد، تاجک و ازبک و هزاره هم حق دارند افغانستان را تجزبه کنند، تا از بار استبداد قومی رهایی یابند. بنا بران شما برادران نمی توانید با تجزیه طلب خواندن منتقدین، آنها را بترسانید. تجزیه طلب نی تجزیه طلب! مردم حق خود را می خواهند. اگر این حق از راه انتخابات مشروع، از راه های دموکراتیک و از راه هایی که جمهور همهء انسان های متمدن روی زمین به آن معتقد اند، میسرنگردد و اگر خودکامگی و استبداد به نام قوم اکثریت و اقلیت ادامه یابد، پایان همچو سناریویی جز تجزیه چیز دیگری نیست. تجزبه جام زهرست، اما بهتر ازان است که استبداد قومی را تحمل کنید و آزادی تان سلب باشد. اگر تجزیه مرگ باشد، بهتر خواهد بود از زندگی زیر یوغ دیگران.

این در حالیست که فاشیست های افغان ملت در همکاری با بیگانگان (پاکستان) به هیچ رنگی که حضور و مشارکت همهء مردم در تعیین سرنوشت شان را تامین کند، راضی نمی شوند. اینها هر صدایی را که برای عدالت و برابری بلند شود زیر نام نوکر ایران، تجزیه طلب، پشتون دشمن عناصر وغیره سرکوب میکنند. این ها منطق ندارند بلکه تنها و تنها به تاپه ها و مارک ها متوصل می شوند تا حقخواهان را بدنام کنند. اما آیا ازین تاپه ها و مارک ها کسی می ترسد؟

آنها خود غلامان خانه زاد بیگانگان اند و شرم نمی کنند، امادیگران را از تاپه و مارک می ترسانند.

امروز حتی خر های روی زمین هم می دانند که طالبان ساخته وپرداختهء پاکستان برای تامین منافع آن کشور در افغانستان اند. همین هایی که دیگران به مزدوری ایران و تجزیه طلب و غیره متهم می کنند، خود طالبان را "نیروی آزادیبخش ملی" می خوانند و هیچ ننگ و شرمی هم ندارند.

اگر اینها را وجدان مرده است، ما که عقل مان در سرمان است.

کار برای تامین عدالت اجتماعی و ساختن کشوری که همه دران سهم و حق مساوی شهروندی داشته باشد و قانون درآن حکومت کند باید ادامه یابد.

همه می دانند که حرف تجزیه از سوی تاجک و ازبک یا هزاره بلند نشده است. بلکه یک حرف امریکاییست و مزدوران امریکا ها شناخته شده اند. ما از تاپهء تجزیه طلب خوانده شدن نمی ترسیم. چرا که کسی ثبوتی علیه ما ندارد تا نشان بدهد که ما خواهان تجزیه استیم. ما خواهان تامین عدالت اجتماعی استیم. خواهان تامین حق شهروندی استیم؛ هم برای خود هم برای دیگران. اگر را فاشیست ها تجزبه طلبی تعبیر می کنند، بکنند. خود گویند و خود بپذیرند، هیچ انسان دیگری تعبیر شان را اعتبار نمی دهد.

ما خواهان تامین عدالت اجتماعی برای همه استیم. اما فاشیست ها خواهان تقسیم نابرابر منافع، قدرت و صلاحیت به نفع خود اند و برای رسیدن به این هدف مسالهء اکثریت و اقلیت را دامن می زنند. و چون اکثریت هم نیستند، دروازه را به روی پشتون های پاکستان باز گذاشته اند تا آنها بیایند اینها را اکثریت بسازند. خوب روشن است که پشتون پاکستانی همه خود را تبعهء پاکستان می دانند و به پاکستانی بودن خود افتخار می کنند. نتیچه همان می شود که پشتون های ما نه تنها اکثریت شده نمی توانند بلکه کشور خود شان را نیز دو دسته تقدیم پنجابی ها می کنند.

اگر هموطنان پشتون یک جا با ما برای تامین عدالت اجتماعی برزمند که خوب. ورنه دیگران نباید تن به حاکمیت بیعدالتی و استبداد بدهند.

من یک مثال می دهم از بیعدالتی که دران پشتون ها قربان اند:
حکومت استبدادی و قانون دشمن کرزی حق تاجک و ازبک ها و هزاره ها را می گیرد اما آیا آنرا بالای همهء پشتون ها برابر توزیع میکند؟ چرا والی ننگرهار یک پشتون قندهاری است؟ برای چرا هدایت امین ارسلا را که از قوم غلجی است، به نام وزیر ارشد سرش را در دبهء خشک چرب کرده اند، به جایش فاروق وردک کار وزیر ارشد را می کند و وزیر هرچیز است؟

آیا کاکر ها در طول تاریخ مغضوب دربار ابدالی های سدوزایی و بارکزی نبودند؟ آیا صافی ها مغضوب حکومت فاشیستی داوود و نعیم نبود. آیا علیزی و اسحقزی و نورزی توسط زیر ستم ابدالی های سدوزی نبودند؟ ایا سلیمانخیلی ها و توخی ها را عبدالرحمن خان قتل عام نکرد... تاریخ از قصهء این ستم ها پر است.

پس بیایید راهی جستجو کنیم که عدالت و قانون حاکم شود. تمامی کسانی که از طریق رای مردم برنده شده اند، حق دارند به پارلمان بروند. هرکس که مانع این پروسهء قانونی می شود، مجرم است، چرا که با قانون دشمنی کرده است.

جستجو در کابل پرس