Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 41893

قاضی حسین احمد: با فارسی ستیزی افغانستان تجزیه خواهد شد

23 نوامبر 2010, 03:04, توسط jalaludinbaiany

ناگفته نبايد گذاشت ، كه از جملهء شش شاخهء اصلي زبان مادر ، دوشاخهء آن ( ارمنی و آلبانی ) زايشی نداشته و از خود زبان ديگری را تولد ننموده اند .

زبانهاي هندوآريايي :
درميان ساير دسته هاي زبانهاي هند و اروپايي ، به دستهء برجستهء ديگري برميخوريم كه متون ادبي معتبر و غناي فرهنگي بيشتري را نسبت به ساير دسته هاي ديگر داراست . و اين همان دسته زبانهايي است كه به نام (هندوآريايي ) موسوم است .
درمورد محل نشأت و تطور اين دسته از زبانها معمولاً دانشمندان اين عرصه را عقيده برانست كه ، در حوالي سده هاي چهارده يا پانزده قبل از ميلاد ، در محدودهء فارس و سغديان ، تا سرزمينهاي پنجاب ، كه ساحة پهناوري را احاطه نموده بود ، و افغانستان امروزي حيثيت مركزيت آن را به خود گرفته بود ، رواج داشت و گويندگاني را با آن سروكار بود .
احتمالاً اين زبانها در آغوش دشتها ، كوهها و كوهپايه هاي مناطق شمالي و شمالشرقي افغانستان زاده شده و پرورش يافته است ؛ زيرا مسكن اصلي قبايل آريايي همين مناطق بوده و بيشترين آنها در ( آريانا ويجه ) تا مناطق باختري آن سرزمين امرار حيات مينمودند .
ازانجايي كه زندگي باهمي عامل پيدايش زبان مشترك ميشود ، بدين جهت ميتوان تخمين زد كه زادگاه اصلي اين دسته زبانها ، دوكنارهء ( اكسوس ) يا آرياناي شمالي باشد ، و دامنهء اين كانون تا سلاسل هندوكش نيز رسيده باشد . چنانچه بقايايي از لهجات كلاسيك آن تا همين اكنون در كوهپايه هاي حصص شمالي افغانستان هويداست .
دانشمندان امروزين ، زبان آريايي را به دوبخش تقسيم نموده اند : 1 – هندي مشترك ؛ 2 – ايراني مشترك – كه هردوي شان دوره هاي نخستين ادبي خود را در مهد مناطق شمالي افغانستان سپري نموده و سپس به هند و ايران رسيده اند .
قريمترين شاخه هاي متقابلهء آنها ، سانسكريت ويدي و زبان اوستايي ميباشد ، كه پس از پژوهشهاي دوامدار ، دانشمندان به اين نتيجه رسيده اند ، كه مبدأ خانوادة زبانهاي هندوآريايي ، سانسكريت ويدي و زبان اوستايي ميباشد .
زبانها و ادبيات در افغانستان قديم
تاريخ زبانها و ادبيات درسرزمين باستاني ما ، به دوره هاي ماقبل الميلاد تعلق ميگيرد . و ازان هنگام بدينسو پيوسته درجهت تغيير تكاملي گام برداشته و تحولات سازنده را باخود همراه داشته است .
در اثر پژوهشهاي دانشمندان عرصة زبانشناسي ، حقايقي هويدا گرديده و تاريخ ادبيات درخشان كشور مارا آذين بسته ، كه همة اين واقعيتها تثبيت هويت ريشه و نخستين جوانه هاي زبانهاي زندة كنوني را مينمايد . همچنانكه دران هنگام مليتهاي ساكن اين مرزوبوم از نظر تمدن ، فرهنگ ، ادبيات و . . . سرامد ديگران به شمار ميامدند ، به همان پيمانه در ايجاد و گسترش ( زبان مادر ) نقش مهمي را ايفاكرده اند .
صرف نظر از شاخصهاي قدامت لساني و فرهنگي ديگر ، درين مبحث بيشتر عطف توجه ما جانب زبانهايي است كه تثبيت هويت باستاني و تاريخي آن به گونة علمي و بارز صورت گرفته و در بنيانگزاري زبان دري اثرات بارزي را انعكاس بخشيده است .
در افغانستان قديم برعلاوة زبانها و گويشهاي متعدد ديگر – كه هريك به نوبة خويش درخور ارزشمندي ويژه يي بوده – ميتوان از زبان ( پرثوي ) يا پهلوي نام برد . اين زبان داراي شاخصهاي برجستة لغوي بوده و در بنيانگذاري و پرورش زبان دري كنوني رول عمده يي را بازيگر شده است . بدين ملحوظ لازم است ، روي واژة ( پرثوي ) سخني چند گفته آيد :
( پرثوي ) واژه يي است ، كه توسط ( ي ) نسبتي به ( پرثوه = پرسوه ) نسبت داده شده است . ( پرثوه ) ازقبايل آريايي باختريست كه ميان حوزة هريرود و سواحل جنوبي بحيرة خزر ـ كه دران هنگام يكي از ايالات شمالغربي آريانا به شمار ميرفت – طرح سلطنت ريختند . مؤسس اين سلاله ( ارساس ) نام داشت و از اهل بلخ بود . مركز سلطنت اين قبايل ( پارتيا ) و يا به قول عربها ( برثيه ) ناميده ميشد .
علاوه ازينها سلاطين ديگري نيز از همين نژاد در حوزه هاي سيستان و ارغنداب حكمروايي داشتند كه به نام ( پهلوا ) ياد ميشدند .
درمورد اين كه زبان ( پرثوي ) را چرا ( پهلوي ) نيز ميگويند ، عده يي به اين عقيده اند كه اصلاً اين زبان به واژة ( پهلوا ) نسبت داده شده است و ازان جهت با افزايش ( ي ) نسبتي در آخر واژه و حذف الف ، بايد ( پهلوي ) اش خواند. گروه ديگري بدين باور اند كه درنخست اين واژه به اسم آن قبيله ، يعني قبيلة ( پرثوه = پرسوه ) نسبت داده شده ؛ ولي به مرور ايام و ثقلت تلفظ ، برخي از حروف تغيير يافته و درفرجام ( پهلوي ) شده است . چنانچه نام يكي از ولايات شمال افغانستان ، در اصل ( كهن دژ ) – به معناي قلعة قديمي - بوده ؛ ولي عامل گذشت زمان و ثقلت تلفظ باعث شده ، كه ما امروز آن را به نام ( كندز ) يا ( قندز ) و حتي طبق نوشتة برخي كمسوادان ( قندوس ) ببينيم و يا بناميم .
به هرحال ؛ پهلوي به دو دسته تقسيم ميشود :
1. پهلوي پارتي ( خراساني )
2. پهلوي ساساني ( فارس )
هرچند اين دوزبان مربوط به دوعصر ، دومحل و دو منشأ مختلف ميباشد؛ مگر ازانجايي كه آگاهي از تطور ادبي اين زبانها و اختلاف ريشه يي شان ، مارا در پژوهش مان – پيرامون منشأ زبان دري و زمان پيدايش آن – ياري ميرساند ، مطالعة هردوي آن خالي از سود نيست ، كه اينك هريك را به گونة كوتاه مورد بحث قرار ميدهيم .

پهلوي پارتي ( خراساني ) :
پهلوي پارتي يا ( پرثوي ) اساساً زبان مردم افغانستان قديم بوده وارتباط جذري آن با زند يا اوستاي باختري ميباشد .اين زبان از قرن سوم قبل از ميلاد تا قرن سوم مسيحي در صفحات شمالغربي وغربي افغانستان مورد استفاده و وسيلة افهام وتفهيم مردمان آن عصر قرار داشته است .
در همين زماني كه اين زبان مورد استفاده بوده ، در جنوب سلاسل هندوكش زبان ديگري به نام ( پراگريت گندهاري ) با رسم الخط ( خروشتي ) وسيلة تكلم وافاده بوده ، كه اين دو زبان دست به دست هم داده ، عليه زبان يوناني به مجادله برخاستند . پس از ورود اسكاييها ، تخار ها وكوشانيها ، زبانهاي مذكور با هم آميخته و از اثر آميزش آنها باپرثوي ، زبان سغدي به عرصة وجود آمد .
پس از تغيير مركز سلطنتي پارتها از خراسان غربي به غرب ايران ، زبان پرثوي راه نفوذي براي خويش گشوده ودر حوزه هاي شمالي ومركزي ايران تقريبا عموميت حاصل نمود . ازين زبان ، آثار زيادي برجا مانده كه از جمله ، برجسته ترين آن ( اياتگازريران ) يا ( يادگار زرير ) نام دارد وبهترين معرف فعاليتهاي ادبي وافكار حماسي سرزمين ما ميباشد .
اين اثر در قرن ششم ميلادي از صبغة اصلي خويش برگردانده شده وصورت پهلوي ساساني به آن داده شده است . از همين جهت تا همين اواخر تصور ميرفت ، كه اين اثر يك رسالهء منثور است ؛ مگر پس از تحقيقات وپژوهشها وكاوشهاي ژرف ودامنه دار ، در فرجام ( بنونيست ) – زبانشناس فرانسوي – به اثبات رسانيد كه اين اثر در اصل منثور نه ؛ بلكه منظوم بوده وقدامت تاريخي آن به سه قرن قبل از ميلاد ميرسد كه بعد ها ـ در قرن ششم مسيحي ـ آن را به پهلوي ساساني برگردان نموده اند ، كه با پيراية ساساني شكل نخستين خود را از دست داده ودر اثر تداخل وتناقص واژه ها ، ابيات هفت هجايي آن شكل نثر را به خود اختيار نموده است .
موضوع اين اثر منظوم حماسي ، جنگهاي گشتاسپه ( پادشاه كاوي بلخي) وبرادرش ( زرير ) است با ارجاسپ توراني خيوني ، كه ميخواستند دودمان سلطنت بلخي را از قبول آيين اوستايي منصرف سازند . در نتيجه جنگي سخت ميان طرفين در گرفت وگشتاسپ وطرفدارانش بردشمن غلبه حاصل نمودند .
وبالاخر بايد گفت ، كه ( اياتگازريران ) - با مايهء پرثوي و پيراية پهلوي ساساني – وگشتاسپنامة دقيقي بلخي ، دو اثري اند كه چهرهء اصيل و كهن زبان دري را از دل تاريخ بيرون آورده وبه مامعرفي ميدارند .

پهلوي ساساني

جستجو در کابل پرس