Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 41894

قاضی حسین احمد: با فارسی ستیزی افغانستان تجزیه خواهد شد

23 نوامبر 2010, 03:06, توسط jalaludinbaiany

:
در گذشته هاي نه چندان دور ، واژة ( پهلوي ) به زبان وادبيات ساساني اطلاق ميشد ؛ مگر پس از كشف آثاري كه از خرابه هاي شهر (تورفان ) بدست آمد ، اين حقيقت مايه گرفت كه پهلوي از همان ريشة پرثوي ـ كه زبان قبايل (‌پرثوه) بود ـ به ميان آمده و با زبان زند يا اوستا وا بستگي دارد ، در حالي كه پهلوي ساساني لهجه يي از فرس قديم هخامنشي ميباشد وچنانچه قبلا گفتيم ، زادگاه اصلي آن سرزمين پارس است .
روي اين اساس ، ديگر واژة ( پهلوي ) منحصراً به زبان وادبيات ساساني تعلق نگرفته و زبانشناسان ، اين واژه را به زبان اصلي آن نسبت داده ، زبان ساسانيها را محض ( پار سيك ) ناميدند .
اين زبان ( پار سيك ) از ديدگاه تاريخي متعلق به سه قرن بعد از ميلاد مسيح است . يعني نخستين جوانه هاي آن سه قرن پس از ميلاد ، از ريشة فرس باستاني هخامنشي مبدأ گرفته ودر سرزمين پارس به باروري پرداخته است . اين روند تا سدة هفتم هجري به راه خويش ادامه داده وبالاخره در اثر ناتوانيهاي لغوي ـ كه دانشمندان يكي از جملهء اين ناتوانيها را نارسايي الفباي آن دانسته اند ـ راه انحطاط در پيش گرفت .
چنانكه از مبدأ جغرافيايي وروابط ريشه يي اين زبان با فرس قديم هخامنشي هويدا ميگردد ، اصلاً اين زبان متعلق به سرزمين ايران ميباشد و زادگاه وپرورشگاه اصلي آن نيزهمان سرزمين باستاني ايران است ، كه در درازاي دوران حكمروايي چهارصد سالة ساسانيان دران خطه پرورش يافته وتكامل پذير شده است .
واما آثاري كه ازان زبان برجا مانده وبه ما رسيده :
دستيابي به آثار پهلوي ساساني كه در عصر خود ساسانيها به ميان آمده باشد خيلي دشوار است ؛ زيرا به جز از چند پارچه سنگنوشته وتدوين مجدد اوستا – كه آن هم دست خورده وخساره كشيده – چيز ديگري در دسترس قرار ندارد . كتبي كه به پهلوي ساساني تحرير يافته و امروز به صورت اصلي ويا هم به صورت ترجمة عربي يا فارسي به ما رسيده به صورت عموم بعد از دور حكومت ساسانيها بوده ومربوط به آغاز دورة هاي اسلامي به شمار مي آيد ، كه اين روند تا قرن ششم هجري راه ادامه را در پيش گرفته است .
بيشترين موضوعات اين آثار يا مذهبي يا تاريخي ويا هم در بر گيرندة‌ پند ها واندرز هاست كه اكثر اين آثار توسط ابن مقفع وديگران به زبان عربي برگردانده شده است . علاوتاً اوستا را نيز مطابق اساسات پهلوي ساساني برگردان وتدوين كردندكه در اثر ترجمه مانند ( اياتگازريران ) تغييراتي را پذيرا شده است .
نفوذ ساحوي و تأثيرات متقابلهء پهلويها
پس ازانكه مركز سلطنتي پارتها ازخراسان غربي به غرب فلات ايران انتقال يافت ، زبان پرثوي آهسته آهسته درميان مردم راه نفوذي براي خويش گشوده و در اندك زماني در صفحات مركزي و شمالي ايران انتشار يافت ؛ ولي ازانجايي كه پارتها در اوايل وهله يوناني مآب بودند و درمورد گسترش اين زبان چندان توجهي به عمل نمياوردند ، اين زبان آنقدرها كه لازم بود نتوانست تعميم حاصل نمايد ، تا آن كه سياست پارتها دچار دگرگوني شد و من حيث زبان رسمي در كانون زبانهاي آن خطه مورد پذيرش قرار گرفت و به آن صبغهء رسميت داده شد . البته لازم به تذكر است كه زبان پرثوي درمناطق شمالغربي و غربي افغانستان – پس از جدا شدن دودمان پهلوا از پارتهاي غربي و تشكيل سلطنت مستقل آنها در حوزهء هيرمند و ارغنداب و به دست آوردن نفوذ سياسي بيشتر در كابلستان ، زابلستان و سند – همچنان مسير خويش را ميپيمود .
چنانچه در مباحث گذشته ياد آورشديم ، درطول قرنهاي اول و دوم قبل الميلاد و قرن اول مسيحي ، در اثر ورود لهجات و زبانهايي ؛چون : اسكايي ، تخاري و كوشاني و آميزش آنها با پرثوي ، زبان سغدي به وجود آمد ، كه درعين زمان با آمدن نسطوريها به سرزمين ما ، رسم الخط سرياني نيز به اين سامان راه يافت ، و آيين ماني – كه ساسانيان مزدكي آن را در سرزمين خويش مجال نميدادند – قلمرو افغانستان كنوني را مركز فعاليتهاي خويش قرار داد و ازينجا به ماوراءالنهر و تركستان چين رسيد و درين مرحله زبان پهلوي و سغدي به ياري هم وارد دورهء فعال ادبي و مذهبي خويش شدند .
خط پهلوي با آن كه نقايضي در طرز اداي تلفظ واژه ها داشت ، در مجاورت رسم الخط سرياني – كه بهترين نمونهء رسم الخط آن روزگار را داشت – به ابتكار ( ماني ) صاحب خط ( سطرنجيلي ) شد . و بيشترين كشفياتي كه پيرامون پهلوي پارتي – به ويژه از آثار به دست آمده از خرابه هاي شهر تورفان – صورت گرفته ، به ياري اين رسم الخط به تحقق رسيده است .
پس از انقراض دولت كوشاني و استيلاي ساسانيان در سرزمين ما ، پهلوي ساساني نيز درين خطه به انتشار آغازيده و تا حدودي در صفحات شمالي و غربي افغانستان كنوني منتشر شد ، كه ساحهء نفوذ و انتشار آن در سيستان بيشتر و طولاني تر از مناطق ديگر بود .
اگرچه جنگهاي يفتليها و ساسانيها درين عصر باعث تضعيف نفوذ سياسي و اداري ساساني شد ؛ مگر از جهت ديگر شرايطي را فراهم آورد ، تا پهلوي ساساني از مناطق متذكره ، انتقال يافته و در حصص مركزي افغانستان كنوني و حتي درجنوب سلسله جبال هندوكش ، رحل اقامت افگنده و به حيات خويش ادامه دهد .
پس ازان كه رسم الخط خروشتي – در اواخر قرن پنجم – ازميان رفت ، درست درهمين هنگام رسم الخط پهلوي وارد صحنه شده ، خاصتاً روي مسكوكات يفتليها جاگزين شد . در قدم نخست مسكوكات يفتلي را ميتوان بهترين شاهد اوضاع ادبي درقرن پنجم به شمار آورد ؛ چه به استناد شهادت اين مسكوكات ، نكتهء ديگري نيز به اثبات ميرسد ، كه درين دور رسم الخط برهمي ، سانسكريت و زبان و رسم الخط پهلوي همه موازي هم متداول بوده اند .

برای ديدن نمونه يی از مسکوکات يفتليها به اينجا کليک کنيد .

به گواهي مسكوكات يفتليها ، به نكتهء قابل توجه ديگري نيز ميتوان پي برد ، كه زبان سغدي در دور يفتليها در مناطق شمالي هندوكش منتشر و متداول بوده ، كه در اثر آميزش افكار ادبي افغانستان – درقرن پنجم – با ساسانيهاي فارس و گويتاهاي هند ، شرايطي پديد آمده كه از طرف شرق ، رسم الخط برهمي سانسكريت ، از جانب غرب زبان و رسم الخط پهلوي ساساني و از سوي شمال (حوزهء آمودريا ) زبان سغدي داخل سرزمين ما شده و تدريجاً به گسترش دامنه هاي خويش پرداخته اند .
به هرصورت ؛ پس از يفتليها – در دورهء زمامداري رتبيلشاهان كابلي و كوشانو يفتلي – دريك روي مسكوكات ، پراگريت گندهاري با رسم الخط برهمي سانسكريت ( ديواناگاري ) نقش است و در روي ديگر آن رسم الخط پهلوي به نظر ميرسد ، كه اين روش درخلال قرون سوم و چهارم هجري – معاصر صفاريان و آغاز دور غزنويان دركابلستان – ادامه يافته است .
رسم الخط پهلوي بيشتر روي مهرها و نگينه ها عموميت داشته تاروي مسكوكات ، و در شهرهاي حوزهء هيرمند و سيستان افغاني ، در طول قرنهاي سوم و چهارم هجري هم اين خط روي مهرها ، نگينه ها و انگشترها حكاكي ميشده است .

واما آميزشهاي ادبي ميان پهلوي پارتي و پهلوي ساساني :

درين هيچ جاي شك و شبه وجود ندارد ، كه ميان پهلوي پارتي و پهلوي ساساني ، آميزشها و تداخلاتي صورت گرفته و هركدام به نوبهء خود چيزي از يكديگر به عاريت گرفته و يا داده اند . اين نكته درخلال پژوهشهاي گسترده و دامنه دار زبانشناسان به اثبات رسيده و آثار به دست آمده درين عرصه به وضاحت گواهي داده است ؛ اما بايد علاوه نمود كه بيشترين اثرگذاري از طرف پهلوي پارتي بر پهلوي ساساني صورت گرفته ؛ چه اين زبان داراي قدامت بيشتر و تسلط سياسي بيشتربوده . به همينگونه بيشترين عاريت گيريها مربوط ميشود به پهلوي ساساني ، كه آن به نوبهءخود از پهلوي پارتي اخذ نموده و مورد استفاده قرار داده است . برعلاوهء آن كه بسياري از واژه ها از پهلوي پارتي به پهلوي ساساني راه يافته ، به همينگونه اصطلاحات خاص ، اسما ، افعال و . . . زيادي نيز به پهلوي ساساني راه گشوده و درساحات گوناگوني به ويژه درمحاورات روزمره مورد استعمال قرارگرفته است . شاهد اين مدعاي ما سخن استاد ( كريستن سن ) ـ پژوهشگرشهير – است كه دركتاب خويش به نام ( ايران درعصر ساسانيان ) چنين مينويسد :
(( يك عدهء زياد كلمات – كه به حيات مذهبي ، سياسي و اجتماعي ارتباط دارد – اعم از اسماي اسلحه ووسايل نقليه و اصطلاحات طبي ومحاوره هاي معمولي روزمره ، حتي بعضي افعال عادي كه درپهلوي ساساني و در زبان فارسي مروج است ، شكل پهلوي پارتي خود را محافظه كرده است و بعضي بي انتظاميها كه در تلفظ بعضي كلمات فارسي ديده ميشود ، نتيجهء نفوذ صوتي لهجهء شمالي بر لهجهء جنوب غربي است . ))
به هر صورت ؛ پهلوي پارتي چون قدامت بيشتري داشته و نسبت به پهلوي ساساني دورهء تكاملي خود را زودتر طي نموده و از جهتي هم از ديدگاه سياسي و مدني مسلط تر بوده ، لذا توانسته است تأثيرات بيشتري را بر پهلوي ساساني إعمال نمايد .

رسم الخط پهلوي :

جستجو در کابل پرس