Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 40351

نتیجه انتخابات - یگانه راه حل مشکلات منطقه نابودی چتلستان به حیث عقده سرطانی

26 سپتامبر 2010, 09:17, توسط تنویر-

غلام بچه پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان که در زیر نام درویش دریا دلی ، عطا خیل ، مزاری ، خان ، سهراب ، روشن ...... به جای نابودی عقده سرطانی مسمی به چتلستان= پاکستان بر ضد افغانستان و مردم آن هر روز صفحات انترنیتی را بدستور آی اس آی پر میکنند بیخبر اند که مردم افغان این عقده سرطانی و حامیان شانرا خوب شناخته اند :

سرطانی که در پاکستان هست


26.09.2010 8صبح

نکته‌ی قابل تامل و توجهی که شاید محوری‌ترین موضوع کتاب جنگ اوبامای باب وود، ژورنالیست امریکایی است و نادیده انگاشتن آن موجب انحراف ذهنیت جامعه‌ی جهانی در مبارزه علیه تروریزم شده است، همین جمله است که از زبان اوباما نقل شده است و آن این‌که: «سرطان در پاکستان است». در واقع اگر پاره‌ای از ملاحظات سیاسی موجب نمی‌شد انتظار آن بود که گفته می‌شد: «پاکستان، خود سرطان است». به سبب این‌که تروریزم و طالبان و هراس‌افگنی، تنها و شاید تنها محور مشترکی بود و هست که زمامداران پاکستان اعم از نظامی و غیرنظامی، سکولار و مذهبی، دموکرات و غیردموکرات، پنجابی و سندی، یکسان از آن استفاده کرده و از آن به عنوان یک حربه‌ی فشار در سیاست خارجی خویش سود برده‌اند. تروریزم و طالبانیزم میوه‌ی درخت منحوسی بود که ضیاالحق غرس کرد و جانشینانش به پروریدن آن پرداختند. تا این‌که حزب مردم بوتو به شاخ و برگ دادنش به صورت جدی اهتمام ورزید. کاری که انتظار نمی‌رفت توسط ضیاالحق انجام بگیرد که خودش یک بنیادگرای متعصب انترناسیونالیست بود. بنابراین گسیل و ارسال ترور و تروریزم چیزی است که وضعیت تاریخی پاکستان، موجودیت آن را ایجاب می‌کند. حتا اکنون خیلی از موجباتی که ایجاد پاکستان را لازمی ساخته بود، عملا از میان رفته است و زعمای سیاسی پاکستان در صدد بازسازی و بازپروری آن هستند. اگر جنگ سرد نمی‌بود و اگر ظرفیت‌های پاکستان به عنوان یک منطقه‌ی حایل وجود نمی‌داشت، موجبی برای ایجاد آن دیده نمی‌شد. این همه جزو ذات و ماهیت کشور و ملتی است که به صورت مصنوعی ساخته شد و اجزای آن تا هم اکنون به هم جوش نخورده است و جوش نمی‌خورد. دیرگاهی بود که همه چیز بر محور پنجاب می‌چرخید و در درجه‌ی دوم سند؛ که هرگز خودش را پاکستانی احساس نکرده است. در این میان منطقه‌ی صوبه سرحد و بلوچستان پاکستان، تافته‌های جدا بافته‌ای بودند که الزامات طبیعی و جغرافیایی، آنان را چون الحاقیه‌هایی اجباری ساخته بود و نقشی ثانوی و پایین‌تر از آن بخشیده بود. در صوبه سرحد، پشتون‌ها و در بلوچستان، بلوچ‌ها می‌زیستند که خطر الحاق‌شان به هندوستان وجود نداشت. منطقه شمال پاکستان منطقه‌ای بود قبایلی و متعصب که چون مسلمان بود، به هند نمی‌پیوست و بلوچستان همچنین. وقتی با یک ترفند استعماری، رفراندمی برگزار کردند تا موضع مناطق سرحد را در پیوستن به هند یا پاکستان مشخص کنند، از ساکنان صوبه سرحد نپرسیدند که از میان هند و پاکستان کدامیک را می‌خواهند؟ کتاب مقدس مسلمانان یعنی قرآن و کتاب مقدس هندوان را در رفراندم گذاشتند و تمایل به این یا آن کتاب را ملاک و معیار پیوستن به پاکستان یا هند قرار دادند، که نتیجه از پیش معلوم بود. بدین ترتیب پاکستان نه براساس الزامات تاریخی و نه موجبات ذاتی، بلکه براساس نیازهای خارجیان به وجود آمد. با ختم جنگ سرد، پاکستان فلسفه‌ی وجودی‌اش را از دست داد و لذا با آفریدن و ساختن تروریزم و هراس‌افگنی، طالب و القاعده و نظایر آن، خود را ابقا کرد. اعتراف به این حقیقت که «سرطان در پاکستان است» می‌تواند این امید را به ما ببخشد که نگرش امریکا نسبت به ادامه و بقای این دانه‌ی سرطانی عوض شده است و امریکا به این موجود یکسره مصرفی و بی‌کاره نیازی نمی‌بیند.

جستجو در کابل پرس