انتحاری شدن انتخابات و حامیان داکتر عبدالله بدست خود وی

چند قدم نرفته ، دیدم « بابه کندل » صدا میزنه :
بادار ، فقیطه ات یادت رفته . دستمال سرشانه ام را گرفتم .
تشکر بابه کندل ، راستی نگفتی هر چه باشه ازین گشنه پر زور ها ، همین کرزی خوبه ، نه ؟ میگن پدرش در قندهار خان بوده ، صاحب اصل و نصب ، خارج دیده ، انگریزی میفامه ، فعلاً چشمک نمیزنه ، بچه باز که اصلاً نبوده ، تازه زن گرفته ، میگویند آفتاب چادر زینت جان را ندیده ، یک میرویس بابا هم زاییده و ...
چشم های کندل از حدقه برآمد . اگه پاس آشنایی نبود ، یک چپلاق زیر گوشم میزد . از سری بیزاری چیز های گفت :
کدام خان زاده ؟ پدرش در خانه کرایی زنده گی میکرد ، پیسه آب و نانش را شرکت « زرغون » میداد . و... حالا همین سماوارچی نیویارک ، یک خانه خریده در دوبی ، 22 میلیون دالر . تا هنوز بابه کندل ده خانۀ کرایی . همین برادرش ، روزانه چهل کامیون تریاک به پاکستان میبرده . نصف سرمایه « کابل بانک » از برادر کرزی است بقیه همو « خان بانک » که در ماسکو ممنوع الدخول است . همین داکتر عبدالله چهارده سال زمرد و لاجورد پنجشیر را در دوبی انتقال داد برای رییس کنونی « کابل بانک » که کنون میلیارد ها دار پول های بازسازی افغانستان را به حساب وزیران و والیانِ فاسد به خارج انتقال میدهد . و ...
بابه کندل !
دیگه بسه . قصه خلیلزاد و ... ولد زنا ها ی دیگر باشد برای بعد . هوا تاریک است ، تا ارزان قیمت راه است بسیار . یار زنده صحبت باقی . تشکر از چای سبز .