مزاری جان کوشش نکن که باز ماسک بپوشی. اگر خودت و حقبین به هزاربوز بی وجدان هم کمی نصیحت پدرانه میکردی باز شاید کمی از مشکوک بودنم کاسته میشد. اما تو در آنجا خاموش استی.
دوم اینکه میگویی من از گفتارم میشرمم و خودت نه. بلی آقا کسی که شرم داشته باشد باید از بعضی چیزها بشرمد اما کسی که اصلاً شرم را نمیشناسد از چه بشرمد.
سوم عبدالله جان تان بزرگ شده توسط یک پشتون است که آقای زمریالی نام داشت. او بود که عبدالله را مثل پسرش بزرگ کرد و به درجهً داکتری رساند اما وی اصلاً فرزند شوهر قبلی زنش که از پنجشیر میباشد بود. ولی بعد هافلسفهً همان شعر فارسی در حصهً عبدالله صدق کرد که میگوید( عاقبت گرگ زاده گرگ شود-گرچه با آدمی بزرگ شود)
اینک آقای میرهزار بعضی پیامها را دور کرد و نمیدانم که دیگر چه نوشته بودی تا جوابت را میدادم.
لالا میرهزار!
اینه طرف هم یگان دفه میشی. پیامهای مرا دور کردی ولی پیام هزاربوز بی وجدان را که به همه توهین شده گذاشتی. اگر قصه ازین قرار باشد پس ما باید حساب خور را بفهمیم.
مزاری جان کوشش نکن که باز ماسک بپوشی. اگر خودت و حقبین به هزاربوز بی وجدان هم کمی نصیحت پدرانه میکردی باز شاید کمی از مشکوک بودنم کاسته میشد. اما تو در آنجا خاموش استی.
دوم اینکه میگویی من از گفتارم میشرمم و خودت نه. بلی آقا کسی که شرم داشته باشد باید از بعضی چیزها بشرمد اما کسی که اصلاً شرم را نمیشناسد از چه بشرمد.
سوم عبدالله جان تان بزرگ شده توسط یک پشتون است که آقای زمریالی نام داشت. او بود که عبدالله را مثل پسرش بزرگ کرد و به درجهً داکتری رساند اما وی اصلاً فرزند شوهر قبلی زنش که از پنجشیر میباشد بود. ولی بعد هافلسفهً همان شعر فارسی در حصهً عبدالله صدق کرد که میگوید( عاقبت گرگ زاده گرگ شود-گرچه با آدمی بزرگ شود)
اینک آقای میرهزار بعضی پیامها را دور کرد و نمیدانم که دیگر چه نوشته بودی تا جوابت را میدادم.
لالا میرهزار!
اینه طرف هم یگان دفه میشی. پیامهای مرا دور کردی ولی پیام هزاربوز بی وجدان را که به همه توهین شده گذاشتی. اگر قصه ازین قرار باشد پس ما باید حساب خور را بفهمیم.