Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 33948

والی بلخ فرار کرد و حیات یک روزنامه نگار با خطر جدی مواجه است

30 نوامبر 2009, 05:14, توسط Wali

این پیام را دوباره میفرستم و از لالا میرهزار خواهش میکنم که در صورت باز دور کردن این پیام. پیام توهین آمیز و دور از ادب هزاربوز بی وجدان را هم دور کند.

أقای شمس!
من خودم پشتون استم ولی مخالف سیاست های آقای حکمتیار چراکه به فضل خداوند فاشیست نیستم و کوشش میکنم تا طرز تفکرم صرف و صرف سیاسی باشد نه نژادی.
اگرچه از نگاه سیاسی با شما در مخالفت قرار دارم ولی از شما تشکر میکنم که با چند نوشتهً کوتا تان پرده از چهره های چند نفر که تابه حال خود را چیز فهم. بافرهنگ.ادیب و نمیدانم چه وچه جا زده بودند برداشتید مثل خانم/آقای مزاری. ایزک جان هزاربوز که از ترس و شرم زیر نام مستعار مینویسد برداشتید. این لچکان و بی وجدانان که نه حیا دارند و نه شرم بسیار استعداد رنگ عوض کردن را دارند و همیش دعوای با فرهنگ بودن و با ادب بودن را دارند. مثل آن حرامی کلان شان (پدرام) بدرام. من در اینجا چند سطری برایشان مینویسم تا بدانند که دیگران هم مثل خود شان چتل گویی کرده میتوانند و از برادران پشتون خود خواهش دارم تا از من تقلید نکنند چراکه کاری که من حالا میکنم شایستهً یک پشتون نسیت به جز حرامیان تاجیک.

درطی چند سالی که در ازبکستان شوروی گذشتانده ام روزی در یکی از کتابخانه های شهر سمرقند کتابی را مطالعه کردم بنام ( آیا ما راستی بر حق بودیم) نوشتهً یکی از جنرالان اردوی سرخ که در جنگهای خوجند و آذربایجان شرکت کرده بود. در قسمتی ازین کتاب نویسنده نوشته بود: تاجیکان با ایرانیان شباهت های زیادی دارند از جمله زبان چرب و ملایم که برای دروغ گفتن همیش آماده میباشد. خاصیت و عادات سگهای گوزوک و استعداد بسیار خورد شدن در موقع ضرورت. یگانه اسلحهً این مردم فریب و نیرنگ است ولی اگر همین اسلحه را در مقابل خود شان استعمال کنی باز مثل سگهای ترسو دمب خود را بین پایهایشان گرفته یا فرار میکنند و یا شروع میکنند به گله و شکایت.

بنظرم آن جنرال خدا بیامرز ایشان را خوب مطالعه کرده بود و امروز آقای مزاری و هزاربوز بالای قسمتی از نوشته های جنرال مهر صحت میگذارند و عبدالله ایزک در انتخابات بالای قسمت دیگر آن نوشته مهر صحت گذاشت چراکه خود تقلب کار بود و زمانیکه کرزی از تاکتیک خودش به ضد خودش استفاده کرد باز عبدالله شروع کرد به گریه و شکایت.

آقای شمس!
به حضور تان عرض شود که شما هرگز نمیتوانید ایشان را قناعت دهید چراکه در سرزمین اصلی ایشان یعنی تاجیکستان مورده گوی را خدمت به خلق میشمارند. اینها قهرمانان گپ مفت زدن هستند ولی در عمل هیچ اند. به همین خاطر است که همیش یا زیر سلطه روس زندگی کردن یا مغول یا افغان و یا هم این وآن چراکه در دنیا ما صدا عمل بلند تر از حرف است و هم اثر عمل بیشتر از حرف است و آنهم حرف مفت ایشان.

به آقا یا خانم هزاربوز باید گفت که اطمینان دارم که تو حرامی از شکمت این حرفهای پوچ را میزنی و من در جایهای که تو ذکر کردی بوده ام و چیزی که تو میگویی دروغ مطلق است و ثبوتی هم نداری. ولی من برایت با ثبوت اینرا میگویم که ارزانترین دختر در بازارهای دوبی کراچی کابل و حتی تایلند دختر تاجیک است و شما بی غیرتان باید از ما سپاسگذار باشید که ما شما را Afghanize کردیم و هالا ننگ و ناموس را میشناسید۰ ورنه حالا زنهایتان مثل برادران تان شغل خدمت به خلق را میداشتند و مردهایتان ترجمانان زبان روسی میبودند۰

به آقای مزاری باید بگویم که تو آخر از همان بیکاره ها و احمق های برامدی که جوره نداری. ولی یک چیز خوب را در تو خدا زده من دیدم و آن اینکه چتیات خود را دوباره میخوانی و بالایش فکر میکنی. پیامت را که چند روز پیش در جواب نوشته ام ارسال کرده بودی خواندم آنقدر احمقانه بود که به جواب دادن نمی ارزید و خوب شد که آفای میرهزار پیامت را دور کرد که مطمیناً به مشورهُ خودت بوده چراکه در پیام بعدی که بعد از دور شدن آن پیامت ارسال شده بود نوشته بودی که به جواب شاغلی ولی بعد از عید خواهم پرداخت. درین جا میخواهم کمی تشویقت کنم تا هر وفت بالای حرفها و نوشته هایت غور کنی و دیگر همتبارانت را هم به این کار تشویق کنی چراکه صرف از استمعمال کلمات و جمله های زیبا چیزی ساخته نمیشود و باید منطق را اول در نظر گرفت که بدبختانه شما بیچاره ها کم دارید.
بسیار خوب و صادقانه میبود اگر در اخیر پیامت که در آن از من ذکر شده بود مینوشتی: به جواب شاغلی ولی بعد از عید و خوردن کمی بادام خواهم پرداخت.

جستجو در کابل پرس