Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 4986

ماده ی 158 قانون اساسی افغانستان حذف شد!

23 جولای 2007, 09:00, توسط مهدی جاغوری

به دوستی که می گوید فرخنده از جاغوری نیست،

دوست عزیز در افغانستان یک رویکرد منفی وجود دارد و آن تلاش ما برای همگون کردن افکار و نگرش مردم است. ما همیشه تلاش داریم که دیگران مثل ما فکر کنند، زندگی کنند و جهان را مثل ما ببینند. به نظر من این بر آمده از پس زمینه ای قبیلوی ساخت و بافت اجتماعی ما است. در دنیای قبیلوی بسته شخص وجود ندارد. اشخاص اعضای منفعل قبیله اند و باید از الگوی شخصیتی و رفتاری و فکری قبیله کاپی کنند. اما در دنیای آزاد و جامعه ای باز غیر قبیلوی کسی مجبور به پیروی از کسی نیست. حتی کسی مجبور به رفتار و کردار و پندار خوب نیست. منظور این است که اگر فرخند خوب و یا بد و هر طور دیگر دنیا را می بیند من و تو حق تعلق داشتن او به یک سرزمین را از او گرفته نمی توانیم. این حق را نه من و تو به او داده ایم و نه من و تو و کسی دیگری از او گرفته می تواند. جاغوری هم پاره ای از افغانستان است و کره ای مریخ نیست که کسی که از آنجا نیست خود را از جاغوری بگوید. همه ای جاغوریگی ها هم فرشته نیستند.

من فکر می کنم ما در تاریخ افغانستان مثالهای زیادی داریم از آزادی خواهانی که روش و اندیشه شان آزادی کش بوده است. ما وقتی می توانیم آزادی برای مردم خود به ارمغان آوریم که اصول ابتدایی آزادی و حقوق ابتدایی افراد را خود ما احترام کنیم.

من از محمد ظاهر و هر خاندان شاهی دیگر خوشم نمی آید. اما وقتی ما می خواهیم در مورد کسی و یا سیستمی بحث و گفتگو کنیم باید به همه اجازه ای ابراز نظر دهیم. حکم نکنیم و اینطور و یا آنطور فکر کنند. دوران محمد ظاهر خوبی ها و بدی های دارد. مثلا در همین جاغوری در دوره ای محمد ظاهر میان مردم ساکن و قوم جوری کوچی جنگ شد. قوم جوری به سختی شکست خورد و تقریبا همه چیز شان از دست رفت. آنها به کابل شمایت کردند. دولت به جای انتقام از مردم جاغوری آنها را جریمه ای نقدی کرد. من فکر می کنم این یک اقدام عاقلانه بود.

یاد مان باشد که دولت های افغانستان به همین سادگی نمی توانستند مکتب و سرک بسازند. به خاطر مکتب و سرک ساختن میان دولت و اقوام و قبایل نقاط مختلف کشور جنگهای سختی شده است. مثلا وقتی اولین لیسه ای جاغوری را در زمان ظاهر شاه ساختند مردم بچه های شان را به مکتب روان نمی کردند و دولت به زور بچه ها و دختر های مردم را ثبت نام می کرد ولی آنهایی که پول داشتند با دادن رشوه بچه ها و دخترهای خود را از مکتب می کشیدند. به همین خاطر فقیرترین جای سنگماشه ای جاغوری یعنی سبز چوب بیشترین تحصیلکرده را دارند چون توان رشوه دادن را نداشتند. می بینیم که جامعه ای افغانستان به اندازه ای کافی در مقابل مکتب و هر نو آوری دیگر استادگی کرده اند. آخند ها در جاغوری رسما می گفتند که کسی به مکتب سرکاری برود کافر می شود. من فکر می کنم ما گاه در شناخت نقاط آسیب پذیر جامعه ناکام بوده ایم چون بیش از حد به افراد و سیستم سیاسی می چسبیم. همه می دانیم که برای مدرن کردن کشورهای منطقه حکومتهای مجبور بودند با خانان و امیران محلی و مخصوصا ملاها حتی وارد جنگ شوند. برای ملت کردن ایران و صنعتی کردن آن شاهان آن با خشونت بیش از زمامداران افغانستان عمل می کردند.

به هر صورت خوب است ما مشکلات کشور را تنها و تنها در نظامهای سیاسی جستجو نکیم . این کار خوب است اما افراط در آن ما گمراه می کند و نمی توانیم تمام ریشه های درد را پیدا کنیم.

تشکر

جستجو در کابل پرس