Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 37830

ساینس تحلیل است و قرآن قصه های مسیحیت یهودیت و زرتشتیت

9 جون 2010, 20:40, توسط jawid

بادرود به تمام افغانهای که درین بحث شرکت کرده و به هر نظری که بوده اند خواسته حقانیت باور خود را ثابت کند.
که من باید درود های فراوان به آنانی تقدیم کنم که فرهیخته هستند و خرد مند . منحیث مثال روشن ضمیر ناخدای مزاری وووو.
دوست ما ایت و حدیث آورده ون باید بگویم که خلق کردن مگس را هر کسی می تواند . کمی مواد خوراکی را در جای گرم بگزارید خود مگس به وجود می اید .مانند بیت الخلا های افغانستان .
من در اروپا مگس ندیدم و مگس هم یکی از نعمات کشور های اسلامی است به هرصورت
من میخواهم که بگویم که دین یک بزنس است برای اینکه یکعده به زور دیگران را به زیر فرمانش درآورد. برگردیم به زندگی محمد و عقده هی که در طفل یتیم به وجود می آید .پدر مرده مادر مرده بدست دایه و سرپرستی عموی نادار
و همین ایتی را که برای کاکای پولدارش که از سران قریش بود . ابولهب چون افکار محمد را بی ارزش می دانست حتی به او کمک هم نمی نمیکرد .و این ایت ها همه توسط سلمان نخست به فارسی نوشته شده و عقده و قهر این شهزاده که از اریکه قدرت ناراحت به سفر عربستان میرود همین انگیزه اش بود که کسی نقَشة را به کمک اعراب بر ایران پاده سازد.
یعنی در همان زمان سلمان به کهولت رسیده بود چندین زن هم مسیحی و یهودی هم گرفت و برعلاوه عربی عبری و چند زبان دیگر ارهم میدانست اما اشتباه بزرگش این بود که تمام اسرار ایران را برای اعراب تعریف کرد و آنها هم در ولع افتادند و خودش که راجع به مسیحیت و یهودیت و زرتشتیت هم میدانست و مادرش هم زرتشتی بود.
حتا چشم بندی یا مجیک هم می دانست و دنبال کسی میگشت که زرنگ باشد تا نقشة را که در سردارد عملی سازد و یهودان خیلی تاجر پیشه و ثروت داشتند وقتی سلمان به کارنزد یک یهودی مشغول شد یهودی برایش گفت که این انبار خاک را از یکجا به جای دیگر انتقال بدهد و وقتی یهودی رفت بعد از چند دقیقه برگشت دید که کوت خاک را سلمان انتقال داده و خودش روی خاک خواب شده .یهودی بسیار تعجب کرد و از سلمان پرسید که تو چطور به این زودی این خاک را انتقال دادی سلمان گفت من بسیار چیز ها را یاد دارم .

تا اینکه به قافله محمد سرخورد و بدبختی ما ازینجا آغاز شد و با صحبت های ایران برای محمد و نقشه خودش و علاقه محمد هم به قدرت همان طوریکه توانسته بود زن بیوه را برای پولش به ازدواج بگیرد و مثل نوکر از او فرمانببرد با دیدن سلمان بیشتر ولع برای محرومیت های که کشیده بود پیدا کرد . و سلمان را هم جز خانوادة خود قبول کرد گاوی که ریخ زد و بشریت را به قهقرا برد.

ادامه دارد

جستجو در کابل پرس