رقص در جای خالی بودا توهین و تحقیر مخملباف به مردم افغانستان حد و مرزی نمی شناسد
8 فبروری 2010, 03:28, توسط هاشم رستمی
این آقای مخملباب از پلیدترین دشمنان مردم افغانستان است. ایشان گذشته سیاه جاسوس بودن همین رژیم نامبارک اسلامی را دارند که حال ظاهرا در تقابل با آن قرار گرفته است.
وی در فلم "سفر قندهار" و نوشته هایش همیشه به مردم افغانستان توهین و تحقیر روا میدارد و میخواهد بگوید که مردم افغانستان همه بربر و وحشی هستند و طالبان یک کتله خاص از جنایتکاران نه بلکه همه مردم افغانستان طالبان فکر هستند.
در فلم کثیف "سفر قندهار" وی کوشیده است که افغانستان و مردمش را بدور از هر تمدن و فرهنگ نشان دهد که کار شان فقط دزدی، سودجویی، فریب و نیرنگ است و درین کشور چیزی که وجود ندارد تمدن و انسانیت است.
وی در کتاب "بودا از شرم فروريخت" در واقع خواست نظرات فاشیستی رژیم تیوکراتیک جمهوری اسلامی جنایتکار را در مورد افغانستان فرمولبندی کند و توهین و تحقیر مردم ما در آن حد و مرزی نمی شناسد.
او افغانستان را بخشی جدا شده از ایران خوانده بدون تاریخ و تمدن میداند و مینویسد: "در سال 2000 در جشنوارهء پوسان در كشور كرهء جنوبي حضور داشتم و در پاسخ اين سؤال كه فيلم بعدي تو درباره چيست، گفتم: دربارهء افغانستان؛ و بلافاصله مورد اين پرسش واقع شدم كه افغانستان چيست؟.... افغانستان در جهان امروزه نقش مثبتي ندارد؛ نه به عنوان يك كشور اقتصادي كه از طريق يكي از كالاهايش به ياد آورده شود و نه به عنوان يك كشور صاحب علم كه جهان را از دانش خود بهره مند كرده باشد و نه به عنوان يك كشور صاحب هنر كه به خاطر پديده هايش اسباب افتخاري شناخته شود."
و باز بیشرمانه مینویسد:
"تاريخ پيدايش افغانستان، تاريخ جدايي افغانستان از ايران است. تا 250 سال پيش افغانستان يكي از استان هاي ايران بود. در واقع بخشي از استان خراسان بزرگ دوران نادرشاه. افغانستان حدود 150 سال پيش و به روايتي ديگر 82 سال پيش، از سوي دنيا به رسميت شناخته شد و حدود صدوچند سال پيش توسط انگليسي ها با خط مرزي ديورند حدود و ثغورش تعيين شد و حدود 77 سال پيش با يك مدرنيزم ضعيف، زودرس و بي مبنا روبرو شده...، شايد اگر افغانستان از كشور ايران مستقل نشده بود، اي بسا با استفاده از بخشي از سهم نفت سرنوشت ديگري مي يافت."
این کثافت طوری اکت میکند که ایران تحت وحوش ولایت فقیه گویا به چه دستاوردهایی دست یافته و مردمش در چه صلح و آرامش و آزادی زندگی دارند که افغانستان از آن محروم است.
این به اصطلاح دلسوزی های مخملباف برای مردم افغانستان همه با از سر نیرنگ و حرامزادگی است ورنه او دل در گرو رژیم منفور جمهوری اسلامی ایران دارد و یکی از سفیران فرهنگی این رژیم به شمار میرود و مسئولیت گرفته که با بدنام ساختن افغانستان و مردمش و تحقیر و توهین شان، راه را برای کار فرهنگی رژیم فاشیست ملاهای ایران در افغانستان باز کند.
این آقای مخملباب از پلیدترین دشمنان مردم افغانستان است. ایشان گذشته سیاه جاسوس بودن همین رژیم نامبارک اسلامی را دارند که حال ظاهرا در تقابل با آن قرار گرفته است.
وی در فلم "سفر قندهار" و نوشته هایش همیشه به مردم افغانستان توهین و تحقیر روا میدارد و میخواهد بگوید که مردم افغانستان همه بربر و وحشی هستند و طالبان یک کتله خاص از جنایتکاران نه بلکه همه مردم افغانستان طالبان فکر هستند.
در فلم کثیف "سفر قندهار" وی کوشیده است که افغانستان و مردمش را بدور از هر تمدن و فرهنگ نشان دهد که کار شان فقط دزدی، سودجویی، فریب و نیرنگ است و درین کشور چیزی که وجود ندارد تمدن و انسانیت است.
وی در کتاب "بودا از شرم فروريخت" در واقع خواست نظرات فاشیستی رژیم تیوکراتیک جمهوری اسلامی جنایتکار را در مورد افغانستان فرمولبندی کند و توهین و تحقیر مردم ما در آن حد و مرزی نمی شناسد.
او افغانستان را بخشی جدا شده از ایران خوانده بدون تاریخ و تمدن میداند و مینویسد: "در سال 2000 در جشنوارهء پوسان در كشور كرهء جنوبي حضور داشتم و در پاسخ اين سؤال كه فيلم بعدي تو درباره چيست، گفتم: دربارهء افغانستان؛ و بلافاصله مورد اين پرسش واقع شدم كه افغانستان چيست؟.... افغانستان در جهان امروزه نقش مثبتي ندارد؛ نه به عنوان يك كشور اقتصادي كه از طريق يكي از كالاهايش به ياد آورده شود و نه به عنوان يك كشور صاحب علم كه جهان را از دانش خود بهره مند كرده باشد و نه به عنوان يك كشور صاحب هنر كه به خاطر پديده هايش اسباب افتخاري شناخته شود."
و باز بیشرمانه مینویسد:
"تاريخ پيدايش افغانستان، تاريخ جدايي افغانستان از ايران است. تا 250 سال پيش افغانستان يكي از استان هاي ايران بود. در واقع بخشي از استان خراسان بزرگ دوران نادرشاه. افغانستان حدود 150 سال پيش و به روايتي ديگر 82 سال پيش، از سوي دنيا به رسميت شناخته شد و حدود صدوچند سال پيش توسط انگليسي ها با خط مرزي ديورند حدود و ثغورش تعيين شد و حدود 77 سال پيش با يك مدرنيزم ضعيف، زودرس و بي مبنا روبرو شده...، شايد اگر افغانستان از كشور ايران مستقل نشده بود، اي بسا با استفاده از بخشي از سهم نفت سرنوشت ديگري مي يافت."
این کثافت طوری اکت میکند که ایران تحت وحوش ولایت فقیه گویا به چه دستاوردهایی دست یافته و مردمش در چه صلح و آرامش و آزادی زندگی دارند که افغانستان از آن محروم است.
این به اصطلاح دلسوزی های مخملباف برای مردم افغانستان همه با از سر نیرنگ و حرامزادگی است ورنه او دل در گرو رژیم منفور جمهوری اسلامی ایران دارد و یکی از سفیران فرهنگی این رژیم به شمار میرود و مسئولیت گرفته که با بدنام ساختن افغانستان و مردمش و تحقیر و توهین شان، راه را برای کار فرهنگی رژیم فاشیست ملاهای ایران در افغانستان باز کند.