او در كميته پشت بهارستان (كميته مركز) با عزت شاهي و محمد شهرستانكي و چند نفر مثل خودش گروه گشت و دستگيري تشكيل دادند. مجاهدين را دستگير و شكنجه ميكردند و بعد كه كارشان تمام ميشد تحويل لاجوردي ميدادند. يكي از طلبهها در سالهاي بعد برايم تعريف ميكرد محسن بعد از سال60 بهزندان قزلحصار و اوين رفت و آمد داشت و دستگيرشدگان را شناسايي ميكرد و لو ميداد. او برايم گفت كه خود او را محسن در قزلحصار شناسايي و معرفي كرد. هم چنين از لو دادن هم سلولياش بهنام «اكبر» تعريف ميكرد كه در ميدان امام حسين مورد شناسايي شخص محسن قرار گرفته و توسط خود او دستگير شده و بهزندان اوين منتقل شد و بعد از شكنجه فراوان تيرباران گرديد».
«محسن بعد از انقلاب لباس پاسداري پوشيد و تحت عنوان مبارزه با ماركسيسم بهضديت با سازمان روي آورد. ظاهرش اين بود كه فيلم ميسازد. اما در واقع پاسداري شكنجهگر بود. بنا بهاعتراف صريح خودش بهزندان ميرفت و از زندانيان سياسي فيلم ميگرفت و اسمش را ميگذاشت “توبه نصوح“ و از اين قبيل مزخرفات. او هر توضيحي كه ميخواهد بدهد، يا هر توجيهي كه ميخواهد بكند اما نبايد فراموش كرد كهاو يك پاسدار است. شكنجهگري كه هرچه بگويد و بكند در خدمت سركوب و شكنجه و ارتجاع بوده و هست.
او در كميته پشت بهارستان (كميته مركز) با عزت شاهي و محمد شهرستانكي و چند نفر مثل خودش گروه گشت و دستگيري تشكيل دادند. مجاهدين را دستگير و شكنجه ميكردند و بعد كه كارشان تمام ميشد تحويل لاجوردي ميدادند. يكي از طلبهها در سالهاي بعد برايم تعريف ميكرد محسن بعد از سال60 بهزندان قزلحصار و اوين رفت و آمد داشت و دستگيرشدگان را شناسايي ميكرد و لو ميداد. او برايم گفت كه خود او را محسن در قزلحصار شناسايي و معرفي كرد. هم چنين از لو دادن هم سلولياش بهنام «اكبر» تعريف ميكرد كه در ميدان امام حسين مورد شناسايي شخص محسن قرار گرفته و توسط خود او دستگير شده و بهزندان اوين منتقل شد و بعد از شكنجه فراوان تيرباران گرديد».
http://news.political-articles.org/Group/iran/2009/December/ir010034.htm