Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 36023

سلیمان لایق شاعر بزرگ

17 فبروری 2010, 04:51, توسط بابر

سلیمان لایق

غروب بامیان

ای تیرگیِ خامَش شبهای بامیان

کاهسته از کنارۀآرام آسمان

بانرمی و شکیب

لغزیده میکشی

یک پردۀ سیاه برین مرزِ باستان

ای موجِ تیره، اندکی آهسته تر خرام

کانسوغروب تیغ کشیدست از نیام

از تیر های مهر

در واپسین نفس

بر پنبه های ابر چکیدست خونِ شام

چشم شفق چو کاسۀ خونست یا شراب

یا اخگری بدامن گردون ز آفتاب

یا چون نگین سرخ

بر مخملِ کبود

یا آتشیکه خرمن هستی کند خراب

آهسته از کرانۀ مشرق شبِ سیاه

سر میکشد چوپیکرِ عفریت ازگناه

وآنسوی آفتاب

از پشت کوه ها

بر بامیان، میفگند آخرین نگاه

با نغمۀ لطیفِ نسیمِ شبانگهی

یک رازِ ناشنوده نمودست همرهی

شاید ز زیر خاک

شهزادۀ شهید

از دل کشیده حسرتِ تاجِ شهنشهی

در وادیِ بتان، نه گلی هست و نی ملی

نی عاشقی، نه تار ربابی، نه بلبلی

نی ساقیِ جنونزده

نی مستِ بی سری

نی داغِ لاله ای، نه شکنهای سنبلی

آشوبگاهِ«غلغله» خاموش و بیصدا

نی نقشِ کاروان و نه هنگامۀ درا

نی دختِ چنگ زن

در کوشکِ امیر

نی وردِ عابدی به نیایشگۀ خدا

مرغی بپایِ هیکلِ ساکت نواگر است

گویی زبی زبانیِ بودا پیامبر است

کین زورقِ سپهر

این کشتی حیات

برموج های غارت و وحشت شناوراست

کابل،4/5/1339

جستجو در کابل پرس