Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 67321

غلام مجدد سلیمان لایق، طراح سیاست های نژادپرستانه دولت افغانستان

9 نوامبر 2012, 02:03, توسط فردوسی

من مثل سگ از سرودن شاهنامه پشیمانم
سرودن شعر حرفۀ من بود نه طرز تفکر آن. هر کسی که گاو نباشد، می پرسد که من این همه اطلاعات را از کجا آورده ام. افراد بخصوصی قصه های مورد نظرشان را با مقداری استخوون در اختیارم قرار می دادند و من هم آن قصه ها را بصورت شعر در می آوردم. بهر حال، در اواخر عمرم از سرودن شعرور نامه بخاطر قطع شدن جیره ام، مثل سگ پشیمان شدم، و برای روشن شدن مطلب شعری زیر را سرودم:
از آن نامور نامداران شهر / علی دیلمی بودلف راست شهر
که همواره کارم به خوبی روان / همی داشت آن مرد روشن روان
ابونصر وراق بسیار نیز / بدین نامه از مهتران یافت چیز
حسین قتیب است زآزادگان / که از من نخواهد سخن رایگان
ازویم خور و پوشش و سیم زر / از او یافتم جنبش و پای و پر
نی ام آگه از اصل و فرغ و خراج / همی غلطم اندر میان دواج
بعدها برای جبران گه خوری هایم، داستان یوسف و زلیخا را که از آن به عنوان توبه نامه ام یاد می شود،سروده ام. نمونه ای از اشعارم در یوسف و زلیخا
به نظم آوریدم بسی داستان / ز افسانه گـــــفته باســــتان
ز هر گونه ای نظم آراستم / بگفتم درو هر چه خود خواستم
اگرچه دلم بود از آن بامزه / همی کاشتم تخم رنج و بزه
از آن تخم کشتن پشیمان شدم / زبان را و دل را گره بر زدم
نگویم کنون نامه های دروغ / سخن را به گفتار ندهم فروغ
نکارم کنون تخم رنج و گناه / که آمد سپیدی به جای سیاه
دلم سیر گشت از فریدون گرد / مرا زان چه؟ کو ملک ضحاک برد؟
ندانم چه خواهد بدن جز عذاب / ز کیخسرو و جنگ افراسیاب
برین می سزد گر بخندد خرد / زمن خود کجا کی پسندد خرد؟
که یک نیمه عمر خود کم کنم / جهانی پر از نام رستم کنم؟
دلم گشت سیر و گرفتم ملال / هم از گیو و طوس و هم از پور زال
کنون گر مرا روز چندی بقاست / دگر نسپرم جز همه راه راست
نگویم دگر داستان ملوک / دلک سیر شد زآستان ملوک
دوصد زان نیارزد به یک مشت خاک / که آن داستانها دروغ است پاک
با توجه به بیت اخرم، کلآ ارزش شاهنامه از یک مشت خاک هم کمتر است. بشاشید توش.

جستجو در کابل پرس