جناب اندیشمند، آفرین!
اعتراف اول را که گرفتی. اما این سوال هنوز جایش باقیست اگر فارسی و دری یکیست و سمیع رفیع دران شک ندارد، پس آنهمه طایلات و لاطایلات در برابر باختری خواندن چه بود؟ باختری هم همین را گفته است. این که باختری فارسی گفته و دری نگفته معنی اش این نیست که باختری از دری بودن این زبان انکار کرده باشد. آنهمه اسناد و دلیل آوردن برای باختری به چه دلیل بود؟ مگر نه آنست که سمیع رفیع با قد بلندک در برابر باختری در پی ابراز وجود بود؟ وانگهی، شرم مان باد اگر اصالت و اصلیت زبان خویش را از از بیسوادان تصدیق بگیریم.
جناب اندیشمند، آفرین!
اعتراف اول را که گرفتی. اما این سوال هنوز جایش باقیست اگر فارسی و دری یکیست و سمیع رفیع دران شک ندارد، پس آنهمه طایلات و لاطایلات در برابر باختری خواندن چه بود؟ باختری هم همین را گفته است. این که باختری فارسی گفته و دری نگفته معنی اش این نیست که باختری از دری بودن این زبان انکار کرده باشد. آنهمه اسناد و دلیل آوردن برای باختری به چه دلیل بود؟ مگر نه آنست که سمیع رفیع با قد بلندک در برابر باختری در پی ابراز وجود بود؟ وانگهی، شرم مان باد اگر اصالت و اصلیت زبان خویش را از از بیسوادان تصدیق بگیریم.