Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 43633

اسناد تقلب و رشوه دهی سید منصور نادری بدست نهادهای امنیتی افتاد

10 فبروری 2011, 11:05, توسط قطغنی

شیخ آصف محسنی و سید منصور نادری دو چهرۀ مترادف در یک سکه
شیخ آصف محسنی و سید منصور نادری دو چهرۀ مترادف در یک سکه اند. هر دو خلیفۀ شیطان میان هزاره های افغانستان. طوریکه همه میدانیم شیخ آصف و سید منصور نادری چگونه از موقف مذهبی شان سود می برند. و چه جنایاتی را علیه مردم مرتکب شده اند.

اما در اینجا خیانت و تجاوز جنسی آنها را که بالای دو دختر انجام داده اند، مینگارم. هرچند مطبوعاتیان از این موضوع آگاه اند، اما اکثر مردم کشور ما تا اکنون از آن اطلاعی ندارند!

موضوع را از تجاوز سید منصور آغاز میکنم:

گل چهره دختر زیبایی است از ولسوالی شیبر بامیان جایکه اکثریت باشنده گان آنرا هزاره های اسماعیلیه مذهب تشکیل میدهد. گل چهره نامزد وزیر احمد بچه کاکایش است. طبق رسم و رواج های خرافات معمول، زمانیکه موعد عروسی فرا میرسد مادران دختر و پسر هردو با گلچهره نزد این پیر میرود تا از وی دعا نیک بختی و سعادت بیگیرد زمانیکه گلچهره نزد سید منصور برده میشود تا دستان مبارک آن سید بالای سر این دو (عروس و داماد) کشیده شود تا خوشبخت گردند. اما سید منصور بهانه جویی کرده آنها را مجبور به ماندن شب می نماید. مادران میروند به مهمانجانه زنانه. گلچهره شب هنگام توسط زنان سید منصور [ شاید توسط چاکران درباری نزد این سید] نزد وی برده می شود. سید منصور بالای گلچهره عمل تجاوز جنسی را در آن شب انجام میدهد. البته در آن وقت گلچهره زیاد اصرارکرده است که تو پیرم هستی و تو حیثیت پدر را دارید. اما با آن هم سید منصور کار خود را انجام میدهد. فردای آنروز به مادران گلچهره و وزیر احمد میگوید که گلچهره دختر خوش خلق است باید مدتی خدمت پیرش را کند.

بعد از چند روز سرو صدا قضۀ این دو بین درباریان و مردم بالا میگیرد. منصور با تلاش زیاد گلچهره را راضی ساخته و وی به نکاح خویش در میآورد و به آن شکل قانونی می بخشد. که گویا گلچهره طوری اجباری به بچه کاکایش نامزد شده است. سید منصور در طی یک جلسۀ از خانواده اش میخواهد تا گلچهره را بنام جدید«مستوره» یاد کنند و از گلچهره خواسته میشود تا خود را دیگر هزاره نگوید و خویشتن را مقدس احساس نماید چون دیگر از جمع سید ها است.

تنها از نظرسنی تفاوت گلچهره با سید منصور بیشتر از 35 سال است. این در حالیست که سید منصور 3 زن دیگر دارد یکی از ولایت کندز و دو تا خواهر از ولایت بدخشان.
اندکی بعد نظام افغانستان درحال تغییر شد و با گذشت هرروز سید منصور از لحاظ نظامی قوت بیشتر میگرفت تا اینکه وزیر احمد را توسط جلاد هایش کوشش کرد تا بکشد ولی یکبار تا پاکستان فرار کرد. بعد معلوم نیست که آیا وزیر احمد از پیگرد های سید منصور جان به سلامت برده است یا خیر. چون منصور نادری بعد از شکست داکتر نجیب الله که در آن نقش خیلی بارز داشت و بعدا صاحب یک حکومت مستقیل محلی در ولایت بغلان گردید و آنقدر به کشتن و ترور ماهر شد که حتا به یک اشاره چشم بسیار انسانها را راهی گورستان می نمود. قرار معلومات یک میل تفنگچه از خارج تفحه داده شده بود که هنگام فیر نمودن از خود صدا و اواز بروز نمیداد که توسط آن در روز روشن قوماندان تور بغلانی را در داخل شهر پلخمر ترور نمود. گفتنیست که سید منصور یک پسربنام عطاش از گلچهره دارد که فعلاً در ازبکستان همرای مادرش زندگی می نماید.
اما قصۀ شیخ آصف محسنی این پیر فرتوت. از آنجا که چاکران و درباریان محسنی و مطبوعاتیان میدانند. کسی بنام مشتاق در دوران جهاد که دیگر کسی نداشت مبجور می شود تا به این روحانی مراجعه نموده و خواهر کوچکش را با اخذ اعتماد از جانب محسنی نزد وی میسپارد و خود میرود به ایران. اما این شیخ بالای این دختر 14 ساله تجاوز میکند. بعدا از گذشت یکسال مشتاق به سراغ خواهرش میاید میبیند که خواهرش حامله است. می پرسد که این چه ماجرا است. خواهرش جریان را برای برادرش(مشتاق) تعریف میکند. برای اینکه موضوع بین مردم و رسانه ها کشیده نشود، مشتاق را توسط باندهای تروریستی اش به قتل میرساند. پیش ازاینکه طفل خواهر مشتاق بد نیا بیاید، محسنی وی را به عقد نکاح خویش در میاورد و به آن شکل قانونی می دهد.

از انجا که برای مطبوعاتیان و به مردم هویدا است. که چگونه سلیم فهیمی خبر نگار چهردست کشور به دستور محسنی توسط انوری والی هرات در آنجا ترور گردید. چون فهیمی افشاگری میکرد.

ارباب یوسف یک متنفذ قومی از هزاره دوشی توسط سید منصور احضار میگردد و بعد به دهان سگی های جنگی اش پاره پاره میکند و خود آن صحنه رابه نظاره مینشند. چون ارباب یوسف مخالف عملکرد و رفتار سید منصور بود و همیشه از عملکرد های غیر انسانی اش انتقاد میکرد.
چند جنایت مختصر این دو روحانی جنایت پیشه را مشت نمونه خروار بیان نمودم در حالیکه هر دو جنایات بی شماری را مرتکب شده اند و لی در اینجا ذکر آن از حوصله این قلم خارج است.

جستجو در کابل پرس