کاکل !
منظور مه از پشتون ها رهبران وطن فروش پشتون است نه مردم پشتون . شاید تو از شنبدن نام وزیر اکبر خان خوش شده باشی که حد اقل یک نفر را در تمام پشتون وطن پرست پیدا کرده اند که بینی خمیری بر غیرت شما شود . ولی اصل مسله این است که وزیر اکبر خان از میدان جنگ در مقابل انگریز ها فرار نموده بود و به تاجکیستان کشوری که شما از انها به بدی یاد میکنید فرار نموده بود و بعد از چندی ازبک ها و تاجیک ها از زیر بغل خان صاحب گرفته او را روی پاهایش ایستاده نمودند تا دوباره به کمک فارسی وان ها به افغانستان از راهی پنجدهی که امیر عبدالرحمن انرا به روس ها فروخته بود داخل شد . و باقی داستان او را خود با خبر هستید که از پشت خنجر را به پشت مکناتن به سر پل محمود خان کوبید و بدون اعلان جنگ از ترس شکست و فرار دوباره به تاجکیستان به بی غیرتی جنگ را به انگریز ها قبولاند . حالانکه مکناتن میخواست که با پرداخت غرامت جنگی کشور را به وزیر اکیر خان تحویل دهد و برای همین نیز جلسه صلح را در سر پل محمود خان دایر نموده بودند . از شاشجاع که سیک ها و انگریز ها او را پادشاه ساختن میگزریم . . از احمد خان ابدالی که نوکری عرب ها را مینمود میگذریم از کرزی که هنوز هم شاشه امریکا میخورد میگزریم از تره کی و حفیظ الله امین که روس ها را به افغانستان وارد نمودن میگزریم . . میرسیم به خودت که گوه را تا په په نمیقهمی و سر سجده به کرزی که یک دلالی بیش نیست فرود اورده ایی . گاه گاهی من به حرف های نصیر کامجو یقین میکنم که اگر تمام پشتون ها مانند تو خر باشند باید تاریخ و عنعنات و عزت و دین نیم مردم افغانستان را که 7000 سال است که در شمال کشور زنده گی میکنند نجات داده کشور را تجزیه نماینند . در وطن فروشی و پای بوسی پشتون ها شکی نیست , شاید این میراث عنعنات و کلتوری اسلامی است که از پشتون ها نوکر و پای بوس و خر ساخته اند و یا شاید از زیرکی زیاد مثل ذاغ گوه خود را میخورند .
کاکل !
منظور مه از پشتون ها رهبران وطن فروش پشتون است نه مردم پشتون . شاید تو از شنبدن نام وزیر اکبر خان خوش شده باشی که حد اقل یک نفر را در تمام پشتون وطن پرست پیدا کرده اند که بینی خمیری بر غیرت شما شود . ولی اصل مسله این است که وزیر اکبر خان از میدان جنگ در مقابل انگریز ها فرار نموده بود و به تاجکیستان کشوری که شما از انها به بدی یاد میکنید فرار نموده بود و بعد از چندی ازبک ها و تاجیک ها از زیر بغل خان صاحب گرفته او را روی پاهایش ایستاده نمودند تا دوباره به کمک فارسی وان ها به افغانستان از راهی پنجدهی که امیر عبدالرحمن انرا به روس ها فروخته بود داخل شد . و باقی داستان او را خود با خبر هستید که از پشت خنجر را به پشت مکناتن به سر پل محمود خان کوبید و بدون اعلان جنگ از ترس شکست و فرار دوباره به تاجکیستان به بی غیرتی جنگ را به انگریز ها قبولاند . حالانکه مکناتن میخواست که با پرداخت غرامت جنگی کشور را به وزیر اکیر خان تحویل دهد و برای همین نیز جلسه صلح را در سر پل محمود خان دایر نموده بودند . از شاشجاع که سیک ها و انگریز ها او را پادشاه ساختن میگزریم . . از احمد خان ابدالی که نوکری عرب ها را مینمود میگذریم از کرزی که هنوز هم شاشه امریکا میخورد میگزریم از تره کی و حفیظ الله امین که روس ها را به افغانستان وارد نمودن میگزریم . . میرسیم به خودت که گوه را تا په په نمیقهمی و سر سجده به کرزی که یک دلالی بیش نیست فرود اورده ایی . گاه گاهی من به حرف های نصیر کامجو یقین میکنم که اگر تمام پشتون ها مانند تو خر باشند باید تاریخ و عنعنات و عزت و دین نیم مردم افغانستان را که 7000 سال است که در شمال کشور زنده گی میکنند نجات داده کشور را تجزیه نماینند . در وطن فروشی و پای بوسی پشتون ها شکی نیست , شاید این میراث عنعنات و کلتوری اسلامی است که از پشتون ها نوکر و پای بوس و خر ساخته اند و یا شاید از زیرکی زیاد مثل ذاغ گوه خود را میخورند .