قبل از اینکه روی شعر و هر کار ادبی آقای ناظمی حرفی بزنیم باید آنان را معیار سیاسی دید و چلیپای بر پیشانی این ارجمندی زد چون در سالهایی که افغانستان در آتش تجاوز و جنایت خلقی ها و پرچمی ما میسوخت این آقا برای رژیم پوشالی قلمزنی کرد و در خدمت آنان قرار داشت و تا امروز هم کاری برای مردم افغانستان انجام نداده.
شعر و هنر و ادبیات در مجموع را نمیتوان در ورای سیاست دید، کار هنرمندی ولو از نظر ادبی بسیار غنی و بیمانند باشد اما در میدان سیاست مدافع خاینان و جانیان باشد، بیارزش و بدرد نخور است.
من با ادوارد سعید موافقم که میگوید:
"سياست در همه جا هست و نمي توان با پناه جستن به قلمرو هنر و تفکر ناب از آن گريخت . و نه حتي با گريز به عينيت گرايي بي طرفانه و يا نظريه هاي متعالي. روشنفکران در زمان خود، درگله اي از آدمها قرار گرفته اند که توسط سياست تحميل تصويرهاي عمومي که صنعت خبررساني و رسانه هاي ارتباط جمعي مظهر آن است، هدايت مي شوند؛ و نمي توانند در مقابل اين امر مقاومت کنند مگر با اعتراض به تصاوير، گزارش هاي رسمي و نيز توجيهاتي که از جانب قدرت حاکم صورت مي گيرد و توسط رسانه هاي خبري با شدت روز افزون شان، توزيع و اشاعه مي شود.(و نه تنها به وسيله رسانه ها بلکه از طريق جريانات فکري وسيعي که اجماع و اتفاق نظررا در باره اخبار روز بر اساس منظري قابل قبول، حفظ وپاسداري مي کنند). براي نيل به آن ، روشنفکر مي بايستي به چيزي که « رايت ميلس» آنرا « نقاب از چهره بر کشيدن» مي نامد، عمل کند و يا از خلال روايت هاي جايگزيني که ارائه مي دهد با همه توانايي اش در جهت بيان حقيقت بکوشد (..)"
قبل از اینکه روی شعر و هر کار ادبی آقای ناظمی حرفی بزنیم باید آنان را معیار سیاسی دید و چلیپای بر پیشانی این ارجمندی زد چون در سالهایی که افغانستان در آتش تجاوز و جنایت خلقی ها و پرچمی ما میسوخت این آقا برای رژیم پوشالی قلمزنی کرد و در خدمت آنان قرار داشت و تا امروز هم کاری برای مردم افغانستان انجام نداده.
شعر و هنر و ادبیات در مجموع را نمیتوان در ورای سیاست دید، کار هنرمندی ولو از نظر ادبی بسیار غنی و بیمانند باشد اما در میدان سیاست مدافع خاینان و جانیان باشد، بیارزش و بدرد نخور است.
من با ادوارد سعید موافقم که میگوید:
"سياست در همه جا هست و نمي توان با پناه جستن به قلمرو هنر و تفکر ناب از آن گريخت . و نه حتي با گريز به عينيت گرايي بي طرفانه و يا نظريه هاي متعالي. روشنفکران در زمان خود، درگله اي از آدمها قرار گرفته اند که توسط سياست تحميل تصويرهاي عمومي که صنعت خبررساني و رسانه هاي ارتباط جمعي مظهر آن است، هدايت مي شوند؛ و نمي توانند در مقابل اين امر مقاومت کنند مگر با اعتراض به تصاوير، گزارش هاي رسمي و نيز توجيهاتي که از جانب قدرت حاکم صورت مي گيرد و توسط رسانه هاي خبري با شدت روز افزون شان، توزيع و اشاعه مي شود.(و نه تنها به وسيله رسانه ها بلکه از طريق جريانات فکري وسيعي که اجماع و اتفاق نظررا در باره اخبار روز بر اساس منظري قابل قبول، حفظ وپاسداري مي کنند). براي نيل به آن ، روشنفکر مي بايستي به چيزي که « رايت ميلس» آنرا « نقاب از چهره بر کشيدن» مي نامد، عمل کند و يا از خلال روايت هاي جايگزيني که ارائه مي دهد با همه توانايي اش در جهت بيان حقيقت بکوشد (..)"