Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 46028

کوچی گری و بحران وحدت ملی در افغانستان

20 جولای 2011, 12:47, توسط baqi samandar

باقی سمندر
سرطان سال۱۳۹۰
جولای سال ۲۰۱۱میلادی

سلام به خوانندګان
سلام به آقای اسد کوشا

مقاله تحقیقی شما را با علاقه وافر دو بار و در دو روزپی در پی به خوانش ګرفتم - از نوشتن و زحمت تان میتوانم سپاسګذاری نمایم-زیرا بسی نکات در مقاله شما وجود دارد که آموزنده میباشند-
من دیده ام و خوانده ام که برتری طلبان به شکل عمودی وافقی برای تحکیم برتری طلبی خویش لحظه ای خاموش ننشسته اند وافراد و ګروهایی در برابر هر نوع برتری طلبی تا هم اکنون از هرنوع برتری خواهان وعظمت طلبان حمایت کرده اند ومیکنند -
همچنان برضد برتری طلبی عده ای ناګذیر در زیر چتر قومی پناه برده اند تا ګویا برای تعادل در جامعه خود را موجه جلوه دهند- نمونه های زیادی از این نګرش ها و کنش ها تا کنون بدست داریم
مشکل ومعضله کوچی ها در افغانستان و پاکستان یک معضل بسیار قدیمی است و برمیګردد به صد ها سال پیش از امروز-
شما میدانید که در ګذشته ها و همین اکنون هم کوچی های که در ګذشته های میان خراسان و هند و بعدن هند بریتانوی و خراسان و بعدن هند و خراسان و اخیرن هند- پاکستان و افغانستان هند و پاکستان وافغانستان وهمچنان خراسان و ترکستان و در اواخر میان افغانستان تا ترکمنستان وهمچنان پاردریا و افغانستان و بلوچستان و فارس و بعدن ایران در رفت وآمد و ګوچیګری بهاری وزمستانی بودند و رفت و آمد داشتند و هم اکنون هم میان افغانستان و پاکستان رفت و آمد دارند و در بهار به چراه ګاههایی میروند که مواشی شان بچرد و ګوچی ها در پرورش بز وګوسپند و اشتروتولید شیر و ماست وقروت تا پشم در بازار کهن و نوین سهمی ادا نموده اند وخود شان نیز از هر کشوری مال وکالای تجارتی را با خود حمل کرده و در مناطق ای به رضا و یا در جاهایی به زور فروخته اند و در آخر فصل تابستان و اوایل خزان به جمع آوری کالا در بدل کالای شان یا پول در بدل کالای و اموال خود تلاش نموده و به مناطق ګرمسیر رفته اند- شما در دوران روابط تبادله کالا با کالا این رفت وآمد را میبینید و در شرایط مدرن کالا -پول - کالا و هم اکنون در شرایط پول - کالا - پول نیز این نقش را به وضاحت میتوانید ببینید
رفت و آمد کوچی ها پیش ازاینکه موافقه بین دو امپراطوری روسیه تزاری و بریتانیای کبیر صورت بګیرد و در سال ۱۸۹۳ با معاهده دیورند رسمیت بیابد و سرحدات افغانستان با روسیه - فارس - ختا ( چین ) و هند بریتانوی بنا بر اراده دو دولت در دو کشور استعماری در چهار طرف افغانستان وجود داشت اما بعد از معاهده دیورند که کشور حایل را میان هند بریتانوی و رړوسیه تزاری برپا داشتند در افغانستان هم امارت امیر عبدالرحمن را با پرداختن سالانه هجده لک روپیه دراریکه قدرت نګهداشتند - از همین زمان به بعد که امیر عبدالرحمن خان در همه افغانستان سرکوب مخالفین را ادامه داد و از سرکوب میوند و تبعید نمودن خانواده طرزی وفراری شدن سردار ایوب خان تا جاپان و یا سرکوب مخالفین در بدخشان ویا هر ګوشه دیګر واز همه زشت ترین تر کله منارساختن از مردم هزاره ای ما و بوجود آوردن بازار برده فروشی و رونق دادن برده فروشی از زن ومرد هزاره در هند بریتانوی و فرار وتبعید مردم تا کویته بلوچستان وحتی تا کلکته و بمبی و حیدر آباد ازیک سون و یا تا مشهد و نیشابور تا عراق و شام از سون دیګرو به هر چهار طرف میبینم که امیرعبدالرحمن که مستمری خور استعمار بریتانیا بود از یکسون در سرکروب همه کسانیکه فکر میکرد توانایی مقاومت را در براش دارند - تلاش بیشتر ورزید و از طرف دیګر برای تحکیم حاکمیت استبدادی خود در مورد کوچی ها حق ویژه ای با توافق بریتانیا و هند قایل ګردید۰- کوچی نتنها دست باز یافت بلکه به مثابه وسیله وابزاری ای غیر مستقیم بدست امارت امیر عبدالرحمن بخاطرسرکوب نمودن هر نوع مخالفت ایکه در برابر امیر قد علم مینمود- قرار ګرفت-در عوض رفت وامد ګوچی در دو طرف خط دیورند تضمین ګردید اما از رفتن در سرزمین های اشغال شده روسیه تزاری و یا فارس و یا ختا ( چین ) ممانعت هایی در برابرشان بوجود آورده شد
بعد از کسب استقلال افغانستا ن بازهم مشکل خط دیورند و موضوع رفت وامد ګوچی ها یکی از مسایل مورد بحث میان هند بریتانوی و دولت مستقل امانی بود و از آنجاییکه شاه امان الله رسمن قانون بردګی را لغو نمود و بزرګترین زنجیر را از دست و پای مردم رنجبر وزحمتکش هزاره ما باز نمود - برای نخستین بار میان امیر امان الله یا نواسه امیر عبدالرحمن خان و مردم هزاره بوی اشتی به مشام رسید و لی مشکل کوچی لا ینحل ماند-
در سال ۱۹۴۷ بار دیګر وقتی هند بریتانوی بعد از جنګ دوم جهانی تجزیه ګردید و کشورهای هند وپاکستان شرقی و غربی بوجود آمد - بازهم مشکل افغانستان ومیراث داران هند بریتانوی شکل تازه ای ګرفت و رفت وامد کوچی در افغانستان ادامه داشت منتهی در سیاست خارجی افغانستان در برابر میراث خواران استعمار بریتانیا فرقی بوجود آمد و آن اینکه افغانستان مدعی دفاع از مبارزه آزادیخواهی بلوچ و پشتون در برابر دولت پاکستان و حاکمیت کراچی و بعدن آسلام آباد ګردیدو زمزمه های داپشتونستان زمونز همیشه از ورای رادیو شنیده میشد - در این دوره کوچی ها در افغانستان خود را بیشترمتمایل به حاکمیت کابل میدانستند اما بعد از
سال میلادی۱۹۷۸ و کودتای هفتم ثورسال ۱۳۵۷خورشیدی همه کوچی ها خود را در ضدیت با کودتا و بعدن حکومت شوروی و تجاوز شوروی تعریف میکردند-
توجه نمایید زمانی که حاکمیت و اقتدار در افغانستان و کابل وجود داشت - نجیب الله فرزند یکی از اعضای قبیله احمد زیی ها درکابل درس خواند و تا سطح محصل در دانشکاه کابل ارتقا یافت و بعدن حتی عده ای وی را دراس حزب وطن و دولت کابل قبول کردند و همان نجیبی که اقوام و خویشاوندان نزدیک اش در غژدی کوچی ګری بسر میبرد با دوشیزه فتانه اشنا میشود و زندګی و خانواده غیر کوچی را برای خود میساز د
نمونه دیګر
شما حتمن نام اشرف غنی احمد زی را شنیده اید ومیدانید که تا چه حد معلومات و آګاهی دارد و اینک چه کاره است - اشرف فرزند غنی خان است و غنی خان کوچی بود و از همین رو حشمت غنی برادر اشرف غنی وکیل و سخنګوی کوچی های احمد زی ګردید و دیدیدم که در شرایط آرام نتنها اشرف در لیسه حبیبیه درس خواند بلکه تا بیروت رفت و یا حتی تا امریکا رفت و چګونه توانست از زندګی قبیلوی فاصله بګیرد تا اینکه به نمایندګی شرکت نفتی سر بلند ګند و در افغانستان هم از سطح وزارت مالیه تا ریاست دانشګاه یا پوهنتون رسید و امروز درراس کمیسیسون انتقال قرار دارد و حتی میخواست رییس جمهور ګردد- همین اشرف به قوت خود ګرایشهای قبیلوی دارد همانطوریکه داکتر نجیب داشت و یا سلیمان لایق ! دارد !
پس دیده میشود که اګر برای فرزندان کوچی شرایط درس و تحصیل مساعد ګردد- اینها قدرت فاصله ګرفتن را از زندګی عینی غژدی و صحرا نشینی دارند و به زندګی مدنی خو می پذیرند و از نګاه ذهنی کماکان نوستالزي ګوچیګری و قبایلی را در لایه های ذهن خود نګاه میدارند و در ضمیر اګاه و نا آګاه شان ګرایش قبیلوی قابل رویت است ومیباشد و خیلی وقت کار خواهد بود تا میان تفکر مدرن و پیش مدرن جدال درون فکری ادامه یابد و مدرن بر پیش مدرن سبقت جوید اګر اینها از زندګی قبیلوی شان براه زندګی مدنی رهنمایی نګردند این مشکل سالهای دیګر پا برجا خواهد ماند-
شما در دوبی میبینیید که ( بدویت موتوریزه -به ګفته جلال آل احمد ) چګونه از زندګی بادیه نشینی فاصله ګرفته و اینک فقط درشامها به بادیه ها میروند و ګاهی با اشتر وګاهی هم با لند کروزر و یا لند روور بروی ریګستانها عطش وتشنګی نوستالژی بدوی بودن خود را آب یاری مینمایند۰
اګر شما به برج خلیفه در دبی نګاه نمایید و باز به زندګی در غژدی خواهید دید که از نګاه تخنیکی ګذار از جامعه بدوی به جامعه مدرن ممکن است اما بیایید در مورد مدرنیزم و جامعه مدرن وحقوق شهروندی بیشتر روشنګری نماییم
من باور دارم ومیدانم که تاده ها سال دیګر انسانهای کوچی وعلاقمند دشت و دمن وجود خواهند داشت مهم اینست که این حرکت در جامعه چکونه مدیریت میګردد وچګونه اختلافات عمودی و افقی را میتوانیم با خرد وعقل بسوی جامعه مدرن مدیریت نماییم-
آقای اسد کوشا
هزار سینه سخن دارم و این جملات را به مثابه دیباچه سخنان بعدی برای شما وخوانندګان ارجمند ومتفکر پیشکش مینمایم
باقی سمندر

جستجو در کابل پرس