Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 46142

درحاشیهء ترور احمد ولی کرزی ومرور کوتاهی بر رویدادهای ګذشته -قسمت دوم

24 جولای 2011, 23:36, توسط baqi samandar

بخش دوم-

  • رونی : - دختر شیر خواره را میگویند.
    3- پور :- کلمهء « پور» اگر از نقطه نظر لغت و معنی لغوی ترجمه شود چیزی است که بطور عاریت و به مقصد اعاده گرفته میشود و میتوان آنرا به کلمات قرض ، دین، ووام در فارسی ترجمه نمود ولی معنی اصطلاحی آن در بین پشتونها فرق میکند وقتی در مسایل قانونی و جزائی ملی این لغت استعمال میشود بصورت تقریبی ( زیرا در بسیاری جای ها امکان دارد که دو کلمه در دو زبان بکلی یکسان تعبیر شده باشد ) مفهوم « تاوان » را افاده میکند و تاوان خود چیزی است که اعاده نمیشود و در بعضی موارد دیگر میتوان آن نزدیک « دیت » آورده و یا اینکه معادل اصطلاحی کلمهء « خون » در فارسی قرار بدهیم .
    4:- سپین : به معنی سپید است ولی از نقطه ء نظر اصطلاح معنی آن فرق میکند و عموما در موارد زخم و جراحت استعمال میگردد. طوریکه آن حصه های بدن راکه همواره بیرون لباس بوده و در وقت مواجهه نظر انسان بآ نها می افتد از قبیل چشم ، بینی ، گوش ، زبان ، لب ها ، دست تا آرنج و پا تاحد بجلک و دندانهای نمایان و غیره را « سپین» میگویندعلاوتا در بعضی موارد وقتی لغت سپین در مورد شخص استعمال شودبه معنی « پاکدامن» است یعنی کسی را که بذاته در جرم شرکت ندارد« سپین » میشناسند.
    5- تور : به معنی سیاه و مفهوم اصطلاحی آن نیز مانند معنی لغوی آن ضد سپین است یعنی در موضوع جرح و زخم حصه های از بدن که درلباس مستور است تور گفته میشود و در مورد اشخاص همان کسانیکه داخل جرم هستند « تور» شناخته میشوند. زن هائیکه لکه بد نامی بدامن خویش بر میدارند تور هستند.
    6- کرشنده : « کرشه» در زبان پشتو « خط» را میگویند و این لغت نیز از آن بیرون آمده است. این کلمه دارای مفهوم اکراه و جبر است. مثلا شخصی کسی را که راضی نیست با او برود به اکراه واجبار و استعمال قوه عقب خود میکشاند . پشتونها میگویند اورا « کرشنده- کرنبنده » با خود برد وچون طبعا وقتی کسی ، کسی را بقوه و زور عقب خود کشان کشان میبرد بروی زمین خط کشیده میشوداز همین جا است که کلمه « کرشنده »/( کرخنده / کرنبنده- تذکر از باقی است ») از کرشه یا خط اشتقاق می یابد.
    7- ولور : کلمه ایست که در بین فارسی زبانها نیز معمول است کلمهء فارسی آن کابین است.
    8- ننوات : این کلمه را ع، ج، ا، ا نشان گل محمد خان مهمند وزیر صاحب داخله رئیس تنظیمه قطغن و بدخشان در کتاب جامع خویش پشتو سیند بصورت خیلی درست شرح کرده اند طوریکه لازم نیست از آن صرف نظر شود لذا عینا آنرا نقل و بقارئین گرام عرضه میدارم:
    «
    « ننواتی » معذرت مخصوص و فوق العادهء افغانی است که برای عفو جرائیم بزرگ اجراء میشود.
    در این قسمت معذرت عذر کننده به مقصد عذر بخانه ء کسیکه میخواهد عذرش را بکند میرود و اظهار عجز و انکسار کرده عفو میخواهد و این رفتن بصورت تنهائی و یا با یک جمعیت بصورت و ترتیب مخصوص بهردو نوع اجرا شده میتواند ولی اگر بصورت تنهائی هم اجرا شود باید از اجرای ننوات انکار نکند و هرگاه نزد مردم انکار کند آن ننوات مقبول و منظور نیست بلکه این وضع اگر احیانا واقع شود مخالفت و مخاصمت را تشدید می نماید. اگر ننوات کننده برای اجرای ننوات تنها به خانه ء کسی برود بصورت معمول تنها قصور او عفو میشود و اگر با جمعیت و با ترتیب مخصوص رود علاوه از بخشش عفو بلحاظ جرگه ( احترام جرگه در پشتو شرح مخصوص دارد ) با او مهربانی شده محبت هم بعد از آن ابراز میگردد حتی بعضی ها علو جنابی کرده بمقصد اعزاز و احترام جرگه را دستار ( یا باین اسم تحفه دیگری) هم میدهند.
    درین قسم عذر هرگونه جرم مجرم عفو میگردد حتی اگر پدر و فرزند و برادر کسی را هم کشته باشد صاحب خانه از خون مقتولین گذشته قلبا اورا عفو میکند و دوباره پیرامون انتقام در ظاهر و باطن نمیگردد، بلکه حمایه اورا وظیفه خود میشناسند ، مخالف که ننوات کرد و تسلیم نمود. در صورت تسلیم با او مخالفت و دشمنی کردن مخالف شئونات افغانیت و مغایر اصول افغانی است. مخالف چون ننوات کرد گویا انتقام گرفته شد ننوات کننده به جمله مرده محسوب میشود. مرده را با شمشیر زدن کار مردان و افغان نیست. مثال ننوات کننده بشخصی میماند که در محکمه ملامت شود و حکم قصاص بر او صادر گردد و در میدان قصاص اورا برده بزیر تیغ اورا خوابانیده و تیغ در گلویش گذاشته بعد عفو گردد. لهذا ننوات کردن هم کار آسان نیست ، یک افغان تا خیلی مجبور نشود ننوات نمیکند حتی اکثریت مرگ را بهتر از ننوات میدانند. اظهار عجز افغان در امر مخاصمت و دشمنی خیلی دشوار است......
    خلاصه ننوات را نپذیرفتن مخالف شان افغانی و خلاف اصول افغانیست . شخصیکه این قسم عذر را نپذیرد تقریبا از دایره افغانیت خارج میشود و در نظر عموم خوار میگردد لذا این قسم عذر در نزد افغانها واجب القبول است خصوص اگر زنی چنین وضع را اجرا کند و بی جرگه و یا با جرگه بخانه کسی در آید و آن امکان ندارد و کسیکه این عذر را قبول نکند رذیل و ذلیل میشود و حقوق افغانیتش از طرف قوم سلب میگرددولی کسیکه از او به آن طریق عذر میشود از حق خود و حق آنکسانیکه عفو آن به اقتدار او باشد میگذرد و اگر در اقتدار او نباشد معذور است ولی اقربا یا دوستان او هرگاه حق خود را باو که ذمه وار عفو حق آنها هم شده بحرف این کس هم عفو نکند قطع مناسبات در بین واقع میشود اگر کسیکه بخانه او ننوات میرود حق اقربا یا دوستان یا همراهان خود را عفو نتواند و در آن صلاحیت نداشته باشد یا اعتماد نکند اما به هر حال ذمه وار همرائی عذر کننده است. و اگر حق از دیگری باشد از دیگری باشد باین شخص تعلق نداشته باشد و ننوات بخانهء او میرود آن شخص مجبور است که قوهء انتهائی خود را در عفو خواستن این شخص صرف کند و اگر اقدام و سعی او موثر واقع نشود هرگاه از گند ( کلمه « گند » جدا گانه شرح داده میشود .) مخالف ننوات کننده و موافق مدعی علیه او باشد در همین معامله با او همرائی نمیکند و یا از « گندی » آن شخص خارج میشود و حتی بموافقت ننوات کننده و مخالف آن ایستاده میشود. این شیوه مستلزم است که کسیکه به خانه او ننوات میرود و حتی الا مکان سعی بشری را در کار این شخص دریغ ندارد و حتی با ندازه وسیع صرف مال هم کرده میشود . خلاصه این طریق معذرت در افاغنه خیلی اهمیت دارد در کاریکه به حکومت متعلق باشد محض سعی و همرائی شرط و کافیست . حاکم و مامور در معاملات جامعه از قبول ننوات معذور اند ولی در داخل اصول و شرع طرفداری هم وظیفه افغانی ووجدانی است .»
    بیانات جناب محمد گل مهمند در همین جا خاتمه یافته و همه چیز را در بر میگیرد ولی اگر اینقدر علاوه شود که این کلمه از « ننوتل» که بمعنی « در آمدن » است گرفته شده است چندان بیمورد نخواهد بود. فعلا به همین قدر قناعت کرده یک تشریح ننوات را در صفحات آینده حواله میدهیم .
    9- جرگه :-این کلمه که بیش و کم هر کسی به آن آشناست عبارت از اجتماع چند نفر است که برای بحث و فیصله مسئلهء باهم گرد آمده باشند . وقتی ما در متن موضوع کلمهء جرگه را استعمال میکنیم مقصد از آن « جرگه افغانی » یا پشتو جرگه است که قرار قوانین ملی افغانی منعقد گردیده مسئله را دایر و حکم فیصله آن را طوریکه معمول و مروج است صادر میکنند.
    10- گوند : این کلمه را میتوان « بپارتی » انگلیسی و یا حزب عربی یاد کرد ولی « گوندی » در افغانی صورت دیگری داشته و باید اندکی تفصیل داده شود : حس رقابت و همچشمی در بین افغانها از زمانه های بسیار قدیم بوده و اگر از نقطه نظر حقیقت سنجیده شود هیچ قومی در دنیا از این حس بقدر افغانها حصه نبرده است . گویا « گوندی» یا رقابت و همچشمی یک حصه بزرگ احساسات این قوم غیور را میسازد . یک افغان در اثر حس « سوپر یارتبی » که دارد هیچگاه نمیخواهد دیگری را از خود بلند تر ببیند خصوصا اگر این بلندی در سجایای باشد که از نیاکان غیور شان باین قوم به ارث رسیده است از قبیل مهمان نوازی ، شجاعت ، نان دهی ، و سر کردگی قوم وغیره – لذا وقتی یک نفر شجاعت بخرچ میدهد و یا اداره قومی را بدست میگیرد و یا مهمانان را بخوبی مینوازد در افراد دیگر قوم نیز حس رقابت و هم چشمی زنده شده و آنچه از او دیده اند کوشش میکنند دوچندان از طرف خود نشان بدهند با این ترتیب « گوندی» بمیان آمده دو حزب یا دو « گوند » بوجود می آید. هرگوند از خود قایدی داشته و دیگران که در « گوند » او شامل هستند بتمام موجودیت و دارائی خویش بطرفداری او ایستادگی و مقاومت میکنند .
    11- کونده : زنی را میگویند که عروسی کرده و شوهر او فوت کرده باشد و یا اینکه بکسی نامزد شده و نامزد او مرده باشد.
    12- نه گونه : به معنی نه چند است و عموما در مورد « تاوان» دزدی حیوانات و مواشی استعمال میشود که بعد ها واضح خواهد شد.
    13- تیژه / تی گه : بمعنی سنگ است ( چون ژ پشتو ندارم – گه نوشتم- باقی ) ولی اصطلاحا عبارت است از :
    ا

جستجو در کابل پرس