Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 46144

درحاشیهء ترور احمد ولی کرزی ومرور کوتاهی بر رویدادهای ګذشته -قسمت دوم

24 جولای 2011, 23:43, توسط baqi samandar

بخش چهارم

عربی بوده و پشتو نیست.
احمد زائی ها میگویند که « احمد بابا» اصلا از « ختاوه» که نام جائی است در حوالی قندهار بوده است. چنانچه تا کنون نیز دامنه سکونت احمد زائی ها تا حصه های قریب قندهار ممتد است. و علاوه وقتی قوم جبار خیل و معروف خیل با احمد زائی ها داخل کدام مشاجره میشوند میگویند ( د ختیاوی پوریی را ودنگوه ! ) یعنی از ختاوه گرفته همه را خبر کنید یعنی با تمام قوهء خود حاضر شوید . موسی نیز دارای سنگ است . یعنی در قوم احمد زائی « دوه تیژه » یا دو « نرخ» وجود دارد که مهمتر آن « نرخ » عیسی است که ماهم از نقطه نظر همین نرخ بحث میکنیم ونا گفته نماند که مفهوم مهمتر این نیست که نرخ موسی کمتر مروج و معمول است بلکه معنی آن اینست که وقتی مساله بقرار « نرخ» عیسی فیصله شد دیگر کسی نمیتواند آنرا تغییر بدهد.
قوانین ملی احمد زائی
گمان میکنم که اگر قوا نین ملی را به مواد تقسیم کنیم کار ما مشکل شود زیرا تمام این چیز ها که در بسی جای ها شرح لازم دارد زیر مواد آوردن مشکل است لهذا از نقطه نظر جرم آنرا به قسمت های کوچک تقسیم میکنیم :
خون – قتل نفس :
خون بهای یکنفر بحساب قوانین احمد زائی سه ونیم هزار کابلی ولی در این روز ها که قیمت پول نسبت به کثرت آن نزول کرده است خونبها یک مبلغ معینهء زیادی بالا رفته است.
اگر دختر به ورثه مقتول داده شود ولور دختر از اصل خونبها کشیده و در حساب مجرا داده میشود.
در برابر گتلگه دو حصه و در مقابل رونی ثلث خونبها کشیده شده و باقی آن نقد پرداخته میشود عموما در مسائل قتل برای ادامهء صلح خویشی میشود زیرا پول هر قدر زیاد باشد نمیتواند یک نفر افغان را از انتقام منصرف سازد :
فرضا اگر کسی پور گرفت و بعد از آن کسی را از جانب مقابل در مقابل همان مردهء خود که در مسئلهء مرگ او صلح کرده و خونبها گرفته است بقتل رسانید یک خونبها و مبلغ گزافی اضافه تر میپردازد. زیرا قرار قوانین موضوعه اگر کسی میخواهد در مقابل قتل دشمن خود را بکشد اصلا با او جرگه نمیکند ولی اگر جرگه کرد باز حق ندارد بقتل او اقدام کند . طبعا باز اگر خویشی در بین صورت بگیرد از قراریست که تذکار شد.
اگر فرضا اقدام به قتل تکرار شود باز دیگر جرگه شدنی نیست و مسئله باید بقتل و قتال فیصله گردد.
اگر بعد از قتل مقتول بی حجاب شود و یا اینکه یکی از اعضای اورا قطع کنند در این صورت دو چند خونبها بایست داده شود. این ماده در حق زن ومرد هیچ فرق ندارد و حتی قوانین افغانی در هیچ موقعی در بین افغانها زن ومرد را فرق نمی کند ویک قانون کلی وجود دارد که این مسئله را خاطر نشان میکند : « تیکری و پگری ساری دی » یعنی چادر و دستار باهم سیال ( کفو ) هستند . صغیر و کبیر نیز در مساله قتل فرق ندارد تنها فرقیکه دیده میشود اینست که پور قتل اشخاص ریش سفید قوم روشناس و جوان مرد ، شجاع و توریالی ( شمشیری ) به نسبت اشخاص معمولی زیاده تر است. در اینصورت اعضای جرگه بلحاظ شخصیت مقتول اضافه گی پور را تعیین میکنند .-
اگر بعد از قتل قاتل تفنگ یا دیگر اسلحهء مقتول را باخود به برند در موقع جرگه بایست علاوه بر مسترد کردن اسلحهء مذکور ( هرچه باشد ) یک مبلغ گزاف بعنوان « شرم» بورثه مقتول بدهند.
فرضا در موقع جنگ طرفین از یک طرف یک یا چند نفر برسند و از طرف دیگر یک یا چند نفرزخم یعنی « پرهار»بردارند مقتول پور دارد اما زخمی پور ندارد ولو که مقتول یک نفر و زخمی چندین نفر باشند ولی اگر زخمی در اثر همان بمیرد آنگاه خونبها دارد. مگر اگر از یکطرف هم مقتول و هم زخمی باشد طبعا هر دو پور دارند ( پور زخم را مفصلا در سطور آینده شرح خواهم داد ) نا گفته نماند که قطع اعضا و معیوب شدن یکی از اعضای مهمه از قبیل چشم وبینی « تور » باشد یا « سپین» در تحت ماده « پور » پرهار نیامده و پور مخصوص آن قراریکه بعد ها خوا هیم دید گرفته میشود.
قطع اعضا و پر هار ( زخم )
1- سپین :
چشم: یک چشم نیم خون دو چشم پوره خون
بینی: نیم خون
گوش: یک گوش نیم خون دو گوش پوره خون.
زبان: پوره خون
لب ها : یک یا هر دو لب یک خون
دندانها: پور یک دندان نمایان قریبا ده خون است. شانزده دندان در حد « سپین» داخل است و هر یکی از آن همان پور فوق الذکر رادارد که از قرار تعداد حساب میشود .
پای: اگر « بند» قطع شود نیم خون پور دارد. دو پای یک خون پوره پور میخواهد.
دست: اگر یک دست از« بند» قطع شود نیم خون و اگر هر دو دست از بند بریده گردد پوره خون پرداخته میشود.
انگشتان: انگشتان دست وپا و عضو راست وچپ فرق ندارد.
دست : چهار انگشت خورد اگر همه قطع شوند یک مقدار و یک انگشت کلان به تنهائی یک مقدار پور دارد و پور های یک یک انگشت بقرار هرکدام علیحده میباشد. و نیم انگشت نیم پور دارد.
یک دست اگر از حد شانه قطع شود یک خون و دو دست دو خون پور دارد. در حد آرنج و یا هر حصه که از حد بند بالاتر باشد یک یک خون پوره « پور » دارد . در ینصورت نیز دست و پا با هم فرق ندارند و اگر اعضای مذکوربه ترتیب پور های فوق الذکر بریده شوند یعنی دو دست و دوپا جدا جدا بریده شوند چهار خون باید پرداخته شود. و در صورت قطع اعضای مذکورهء مرد یک خون می پردازند اگر اعضا پیش از مرگ خراب و ناقص گردند پور آن افزوده میشود و اگر بعد از مرگ باشد این هم پور معین دارد اگر قضیب مقتول بعد از مرگ بریده شودیک خون افزوده میشود . یعنی علاوه برخون یا پور قتل بایست یک خونبهای دیگرنیز داده شودو اگر پیش از مرگ آله تناسل را قطع کننددو خون« پور» داردو اگر بعد از آن کشته هم شود سه خون باید پرداخته شود.
البته بعضی چیز ها در فوق نوشته است که در مورد سوال واقع میشود از قبیل اینکه چهار انگشت خورد آنقدر پور د ارد که یک انگشت کلان . این البته واضح است که سر انگشت ابهام نباشد چهار انگشت دیگر بیکار و عاطل هستند. در مسئله قضیب اگر پور زیاد است و اینکه پور اعضا و حصص اعضای نمایان یا سپین زیاده تر است در اثر این است که شرم وننگ و هر وقت دیده شدن آن بیک افغان بسیار گران تمام میشود- پرهار یا زخم اگر بمناسبت نوع آلهء جرح فرق میکند که بقرار ذیل بشرح آن می پردازیم.
پیش قبض : اگر کسی با پیش قبض به کسی حمله کند ، اگر زخم زیاده باشد یا کم ، از لباس بگذرد و یا به آن لمس کند در حصص « تور » بدن باشد یا« سپین» پور معینی دارد ولی از نقطهء نظر نرخ موسی در تور کم و در سپین زیاد است و اگر زخم شود و در تور باشد پور علیحده و اگر زخم نشود پور دیگری دارد.
کارد: اگر کسی با کارد به دشمن حمله کند و او نیز به مقابل بشتابد و از طرف جلو زخم بردارد یک مقدار معین پور دارد زیرا زخمی بیغیرتی نکرده است و اگر بگریزد و از عقب زخمی شود چون بیغیرتی کرده است پور کمتر از آن میگیرد. اگر زخم در حصه « تور» باشد پور آن مثل پور شخص فوق الذکر است. نا گفته نماند که کمی و زیادی زخم نیز در پور موثر است یعنی اگر زخم چهار انگشت و به اصطلاح یک چانپه باشد پور آن یک مقدار معین است و اگر از این کمتر باشد بحساب انگشت پور آن کم شده میرود و همچنین اگر زیاده باشد بحساب مذکور افزون میشود تا هر اندازهء که برسد. حد معین و پور معین همان اندازه چهار انگشت است.
سنگ :
اگر زخم کند در سپین پور آن نصف پور فوق است و اگز زخم نکند کمتر از اواست ولی در صورت زیاده تر در عدم زخم یک گوسفند و رفتن چند « نفر» برای معذرت است که آن را ننوات گویند.
یک چیز مهم که بایست از همه اولتر گفته میشد اینست که هر جائیکه پور الزام شود ننوات نیز الزام میشود. در موضوع ننوات آنچه علاوه بر شرح کلمه ننوات در صفحات اول باید گفته شود همین قدر است که در موضوع ننوات کسانیکه برای معذرت ( خواستن ) میروند یک گوسفند را با خود میبرند. اگر مسئله از قبیل قتل و یا زخم زیاد و مسائل بزرگ باشد دو نفر زن سر سفید با قران مجید نیز ضرور است که بروند . و اگر مسائل جزئی باشد یک گوسفند و یک نفر ملا ( سپین پتکی ) یعنی دستار سفید کفایت میکند.
تبر: عینا مانند کارد است.
تفنگ: اگر کسی با تفنگ زخمی شود و در تور و سپین و در هر حصهء بدن که باشد در صورتیکه استخوان نشکند یک مقدار معین « پور» از جانب مقابل باو داده میشود و اگر استخوان بشکند نیم خون « پور» دارد.
چوب : زدن با چوب در صورتیکه زخم واقع نشود / یک مقدارپور داردو یا اینکه مضروب ضارب را با یک چوب در همان حصه بدن که خودش را زده است می زند. اکنون بایست پیش از آنکه مبحث پرهار و قطع اعضا را ختم کنیم اگر در همین جا بحث ابرو ، ریش و بروت را نیز ذکر کنیم بد نخواهد بود.
ابرو: اگر زخمی شود یم مقدار معین « پور » دارد.
بروت: اگر در جنگ کشیده شود و این کار سهواصورت گرفته باشد پور آن زیاده تر از پور فوق است و اگر عمد باشد پنج چند آن زیاد پور دارد.
ریش : نیز مانند و مساوی بروت است.
مسائل زن


بخش پنجم بزودی منتشر میګردد

جستجو در کابل پرس