Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 46369

وقتی خیانت را حد و مرزی نباشد

2 آگوست 2011, 22:16, توسط ارغون

آقای کاظم وحیدی!
نکات چندی را در نوشتۀ شماشما قابل تامل یافتم که ادعا کرده اید که نگارشی کوتاهیست که در تنهایی خویش بدان اندیشیده‌اید. من هم چون شما موارد را خیلی عجیب و سوال برانگیز را درین خبر یافتم و از جهت دردآور که خانمی هزاره تبار در صدد آوردن آرامش در کشور و یا شهرت بدست آوردن است که به قیمت آزادی تفکر، اندیشه، و از همه مهمتر حق زندگی یک بخش بزرگ شهروندان این مملکت تمام میشود که به هیچ وجه نمی پذیرند که تن به چنین ذلتی بدهند. ولی آنچه شما در مورد هما بعنوان یک فرد نوشته اید خیلی متفاوت از اندیشۀ عام کوچه و بازاری نیست. شما در واقع با ذکر مسایل شخصی هما و بیان کنیه و نسب وی خواسته اید که بیشتر به گوینده توهین کنید تا خبر مربوط به او را مورد تحلیل منطقی قرار دهید و این موردیست که منطق شما را منطق بازاری معرفی میکند تا اندیشه های فردی که بقول خودش تحلیل سیاسی می‌نویسد.

شما نوشته اید که:
آگاهان و آشنایان هماجان را پیش از انتخابات پارلمانی، سردار زاده ای می شناختند که نسبش از پدر به سرورخان و جعفرخان مشهور مالستان می رسد، که در گذشته ها هراز چندی ظاهرشاه این قاتل و مثله گر “سردار عبدالخالق” و خاندانش را مهمانی می نمود.
از مادر نیز وی نسبش به سرداران جاغوری می رسد. همان سردارانی که از آغاز سرکوب های مردم هزاره توسط عبدالرحمان به یاری حاکمیت وی شتافتند و در نهایت هم قیام سراسری 7 ساله ی مردم هزاره با همکاری مستقیم همین سرداران اعزازی عبدالرحمان به خاک و خون نشست و در ازای آن همه خوش خدمتی به سردار سرداران!! القاب «سردار»ای بود که ارزانی شان گردید.امروزه اگر هزاره ها بدین درجه از بدبختی و فلاکت رسیده اند، ریشه ی همه ی آن ها را باید در خیانت نابخشودنی همان سرداران جستجو نمود که هماجان سیاست باز ما از وجود خون آنان در رگ هایش بسی افتخار می نماید.

من هیچ خطایی از هما درین مورد نمی بینم که او نسبش به افراد می‌رسد که در گذشته اعمال خلاف منافع مردم ما از آنها سرزده باشد و یا اجدادش در جنایات عبدالرحمن با او دستیار بوده اند. هما هیچ قصوری ندارد اگر پدرش و یا پدر کلانش تصمیم میگیرند که ظاهر شاه را مهمان کنند و یا روابط صمیمانۀ با قاتلین قهرمان ملی ما داشته باشند. آنچه هما میاندیشد و عمل میکند و اینکه با عملکرد خویش چی گونه بر زندگی و سرنوشت مردم ما اثر میگذارد قابل تامل است نه اینکه نسبش به کی میرسد.

بازهم نوشته اید:

عجیب از همایی است که تا دیروز با دوست پسرش رهسپار ترکیه و بنا به ادعای خودش هالند می شود و پس از بازگشت تنهایش به دامان خانواده در کویته ی پاکستان، زندگی عادی خود را از سرمی گیرد، و سرورخان با دیدن همه ی این حوادث حتا اندک خمی هم بر ابرو نمی-اندازد، اما امروزه چنین زن آزاده ای!! اینک پرچم دار صلح با طالبانی می شود که طبق سیاست رسمی و حتا باورهای دینی ـ قبایلی شان به زن حق خروج از خانه را نمی دهند و سخن گفتن با آنان را حرام می دانند.

من باز هم هر چه اندیشیدم، دلیل ذکر عکس العمل پدر هما را درین جا نیافتم بجز اینکه شما این بار نیز (در تنهایی اندیشی تان) بازاری عمل کرده اید و خواسته اید عمدا بدون اینکه نیازی به این توضیح اضافی باشد، به او و خانوادۀ او توهین کنید. من هیچ دلیل منطقی و توجیه قانع کنندۀ برای ذکر این وضاحت نمی بینم که بطور حتم شما لازم پنداشته اید که خوانندگان شما بدانند.

طوریکه قبلا متذکر شده ام من نیز مخالف اندیشه و عملکرد هما استم و نگرانی شدیدی دارم از افراد که از هر فرصتی را برای رسیدن به منافع شخصی و یا به شهرت رسیدن خویش استفاده میکنند ولی این عملکرد شما را مناسب نمی پندارم و توجیهاتم بر اساس منطق قویتر از دادن پیوند نسبی افراد و این که اجداد این فرد چگونه عمل کرده اند خواهدبود و محک قضاوتم نیز بر اساس این قرار نمیدهم که اینکه شخص چگونه به سفر رفته است و عکس العمل خانوادۀ او در مقابلش چگونه بوده‌است.

جستجو در کابل پرس